امتحان امت در قضیه کربلا// آیا خداوند امام حسین (ع) را یارى نکرد؟

یکی از سوالاتی که در خصوص واقعه کربلا مطرح می‌شود این است که خداوندی که قادر به انجام هر کاری است چرا امام حسین (ع) را یاری نکرد و از اعجاز خود برای نابودی دشمنان استفاده نکرد؟؟...

خبرگزاری شبستان: از جمله سؤال‏هایى که در مورد قضیّه کربلا و امام حسین (ع) مطرح مى‏شود این است که چرا خداوند امام حسین (ع) را یارى نکرد؟ خداوندى که قادر بر هر کارى است، چرا از اعجاز و قدرت خارق العاده خود براى دفع و نابودى دشمنانش استفاده نکرد؟ مگر خداوند پیامبرش را - به نصّ قرآن - در جنگ بدر و دیگر جنگها نصرت نداد؟ چه شد که واقعه کربلا منجر به شهادت امام حسین (ع) شد و خانواده‏اش به اسارت رفتند؟ در این مبحث به بررسى این موضوع مى‏پردازیم.

 

مفهوم نصرت در فکر اسلامى
مفهوم نصرت در فکر اسلامى از جایگاه ویژه‏اى برخوردار بوده و قرآن کریم از آن در مواضع متعددى یاد کرده است.
الف - وسایل نصرت الهى
در برخى از آیات الهى به انحأ و وسایل نصرت الهى اشاره شده است؛ از قبیل:
1 - استیصال و ریشه کن کردن معاندان: قرآن در برخى از آیات به استیصال و ریشه‏کن کردن معاندان اشاره کرده است. کارى که در حقیقت نوعى نصرت موحّدان و مؤمنان است. خداوند متعال مى‏فرماید: « قَالَ رَبِّ انْصُرْنِى بِمَا کَذَّبُونِ * قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نَادِمِینَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَُْ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَأاً فَبُعْداً لِلْقَوْمٍ الظَّالِمِینَ * ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرُوناً آخِرِین»؛716 «[پیامبرشان] گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب‏هاى آنان یارى کن. [خداوند] فرمود: به زودى از کار خود پشیمان خواهند شد [اما زمانى که دیگر سودى به حالشان ندارد]. سرانجام صیحه آسمانى آن‏ها را به حق فرو گرفت. و ما آنان را همچون خاشاکى بر سیلاب قرار دادیم. دور باد قوم ستمگر [از رحمت خدا]. سپس اقوام دیگرى را پس از آنان پدید آوردیم.»
2 - لشکریان غیر مرئى: گاهى خداوند، مؤمنان را با لشکریانى که دیده نمى‏شوند؛ یعنى ملائکه یارى مى‏کند. خداوند متعال مى‏فرماید: « اًِّلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ االله اًِّذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِىَ اثْنَیْنِ اًِّذْهُمَا فِى الْغَارِ اًِّذْیَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاتَحْزَنْ اًِّنَّ االله مَعَنَا فَأَنْزَلَ االله سَکینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ کَلِمََْ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلى وَ کَلِمَُْ االله هِىَ الْعُلْیَا وَ االله عَزِیزٌ حَکِیمٌ»؛717 «اگر او را یارى نکنید خداوند او را یارى مى‏کند، آن هنگام که کافران او را [از مکه] بیرون کردند، در حالى که دومین نفر بود [و یک نفر بیشتر همراه نداشت]، آن هنگام که آن دو در غار بودند و او به همراه خود مى‏گفت: غم مخور خدا با ما است. در این موقع خداوند سکینه [و آرامش] خود را بر او فرستاد، و با لشکرهایى که مشاهده نمى‏کردید او را تقویت نمود و گفتار [و هدف] کافران را پایین آورد، و سخن خدا [و آیین او] بالا [و پیروز] است، و خداوند عزیز و حکیم است.»
3 - رعب و ترس: گاهى نیز خداوند، پیامبران و مؤمنان را با رعب و ترسى که در قلوب دشمنانشان قرار مى‏دهد، نصرت مى‏کند. خداوند متعال مى‏فرماید: « سَنُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَکُوا بِاالله مَا لَمْ‏یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ»؛718 «به زودى در دل‏هاى کافران به خاطر این که بدون دلیل چیزهایى را بر خدا همتا قرار دادند رعب و ترس مى‏افکنیم، و جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهى است جایگاه ستمکاران.» رعب و ترس برنده‏ترین اسلحه در معرکه جنگ است. و خداوند، مؤمنان را از این اسلحه بهره‏مند کرده است.

 

ب - شروط نصرت
نصرت و یارى خداوند داراى شرایطى است که در آیات قرآن کریم به این شروط اشاره شده است؛ از قبیل:
1 - صبر و ثبات: خداوند مى‏فرماید: « وَ لَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَالنَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ اًِّنَّ هُدَى االله هُوَالْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَائَهُمْ بَعْدَ الَّذِى جَأَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَالَکَ مِنَ االله مِنْ وَلِى وَ لانَصِیرٍ»؛719 «هرگز یهود و نصارا از تو راضى نخواهند شد تا از آیین آنان پیروى کنى. بگو: هدایت الهى تنها هدایت است. و اگر از هوى و هوس‏هاى آنان پیروى کنى بعد از آن که آگاه شده‏اى، هیچ سرپرست و یاورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود.»
و نیز مى‏فرماید: « أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنََّْ وَ لَمَّایَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَأُ وَ الضَّرَّأُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُاالله أَلاَ اًِّنَّ نَصْرَاالله قَرِیبٌ»؛720 «آیا گمان کردید داخل بهشت مى‏شوید بى آن که حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانا که گرفتارى‏ها و ناراحتى‏ها به آنان رسیده، و آن چنان معناى تزلزل ناراحت شدند که پیامبر و افرادى که با او بودند گفتند: پس یارى خدا کى خواهد آمد. آگاه باشید، یارى خدا نزدیک است.»

2 - حفظ نصرت: از جمله شروط نصرت الهى آن است که مردم اهلیّت نصرت را داشته باشند، به این که آن را حفظ کنند و عدالت را بعد از تحقق نصرت در میان مردم پیاده کنند.
خداوند متعال مى‏فرماید: « اُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اًِّنَّ االله عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * الَّذینَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَق اًِّلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا االله وَ لَوْلا دَفْعُ االله النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ االله کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ االله مَنْ یَنْصُرُهُ اًِّنَّ االله لَقَوِىُّ عَزِیزٌ * أَلَّذِینَ اًِّنْ مَکَّنَّاهُمْ فِى الاْ َرْضِ أَقَامُوا الصَّلاََْ و اتَوُا الزَّکَاَْ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ ِالله عَاقِبَُْ اْلاُمُورِ»؛721 «به کسانى که جنگ بر آن‏ها تحمیل گردید اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفته‏اند، و خدا بر یارى آنها توانا است. همانان که به ناحق از خانه و شهر خود به ناحق رانده شده‏اند، جز این که مى‏گفتند: پروردگار ما خداى یکتاست، و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسیله بعض دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏ها و معابد یهود و نصارا و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‏شود ویران مى‏گردید. و خداوند کسانى را که یارى او کنند یارى مى‏کند، خداوند قوى و شکست‏ناپذیر است. همان کسانى که هر گاه در زمین به آن‏ها قدرت بخشیدیم نماز بر پا مى‏دارند و زکات مى‏دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و پایان همه کارها از آن خدا است.»

 

ج - امتحان مؤمن به عدم نصرت
از برخى آیات استفاده مى‏شود که گاهى خداوند متعال مؤمنان را با یارى نکردن امتحان مى‏کند که آیا استقامت دارند و یا اینکه مأیوس شده و پا به فرار مى‏گذارند یا تا پاى جان از پیامبر (ص) و دینش دفاع مى‏کنند.
خداوند متعال مى‏فرماید: « وَلاتَهِنُوا وَلاتَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الاْ َعْلُونَ اًِّنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ * اًِّنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْکَ الاْ َیَّامُ نُداوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ االله الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَأَ وَاالله لایُحِبُّ الظَّالِمِینَ * وَلِیُمَحِّصَ االله الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکَافِرِینَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنََّْ وَ لَمَّا یَعْلَمِ االله الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ»؛722 «و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید. اگر [در میدان احد] به شما جراحتى رسید، به آن جمعیت نیز [در میدان بدر] جراحتى همانند آن وارد گردید. و ما این روزها را در میان مردم مى‏گردانیم، تا افرادى را که ایمان آورده‏اند بداند [و شناخته شوند]، و [خداوند] از میان شما شاهدانى برگزیند. و خدا ظالمان را دوست نمى‏دارد. و تا خداوند افراد باایمان را خالص گرداند، و کافران را به تدریج نابود سازد. آیا چنین پنداشتید که [تنها با ادعاى ایمان] وارد بهشت خواهید شد، در حالى که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟!».

 

پاسخ دو سؤال
گاهى این چنین سؤال مى‏شود که آیا امام حسین (ع) به اهداف قیام و نهضتش رسیده است یا خیر؟ و گاهى پرسش آن است که آیا امام حسین (ع) بر دشمن خود از حیث مسائل نظامى پیروز شد یا خیر؟ پیروزى که به دنبال آن سلطه و حکومت باشد؟
پاسخ سؤال اول این است که به طور قطع باید ادعا نمود که حضرت به تمام اهداف خود رسیده و لذا پیروزمندانه از میدان نبرد بیرون آمد.
اما پاسخ دوم: باید گفت که جواب منفى است؛ زیرا در ظاهر، لشکر عمر بن سعد توانست بر لشکر امام حسین (ع) غالب شده و جوانان بنى هاشم و حتى خود امام حسین (ع) و اصحاب او را به قتل برساند، امرى که از حیث نظامى شکستى در ظاهر به حساب مى‏آمد. اما امام از قیام و نهضتش اهداف دیگرى داشت، ایشان در صدد بیدارى امت اسلامى بود. امتى که به خواب غفلت فرو رفته و تعلیمات اصیل اسلامى را وارونه فهمیده بود، و تنها شهادت مظلومانه او مى‏توانست مردم را از آن خواب عمیق غفلت بیدار کند. و لذا مشاهده مى‏کنیم که بعد از شهادت حضرت (ع) قیام‏ها شروع مى‏شود. از اینجاست که پیامبر (ص) فرمود: «حسین منّى و أنا من حسین»؛ «حسین از من و من از حسینم.» یعنى دین من وابسته به حسین (ع) و قیام او است.


مثلّث سعادت، امتحان، اختیار
انسان از طریق امتحان و اختیار است که به سعادت مى‏رسد، و لذا سعادت بدون اختیار معنایى ندارد، همان گونه که بدون ابتلا و امتحان انسان آبدیده نشده، به کمال و سعادت ذاتى خود نمى‏رسد.
امتحان گاهى فردى و شخصى است و گاهى نیز دسته جمعى و عام که از تمام مجتمع گرفته مى‏شود. مرض، فقر، کفر، اولاد، حیات دنیا، نصرت، فرار از جنگ و... از ابتلائات و موارد امتحان مؤمن است.
در قرآن کریم به مسأله ابتلا و امتحان مؤمن اشاره شده است، آنجا که مى‏فرماید: « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِریِنَ»؛723 «ما همه شما را قطعاً مى‏آزماییم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از میان شما کیانند.»


امتحان امت در قضیه کربلا

قضیه کربلا صحنه امتحان بزرگ امت اسلامى بود، همان گونه که حکومت حضرت على (ع) و جنگ‏هایى که در عصر خلافت او پدید آمد، و نیز صلح امام حسن مجتبى (ع) صحنه بزرگ امتحان الهى بود که خداوند مسلمانان را با آن امتحان نمود کسانى که به دنبال حق و حقیقت رفته و از امامان معصوم پیروى کردند. و کسانى که به انحراف کشیده شده و از مسیر اهل بیت: دور شدند نیز عملکرد خود را نشان دادند.

 

منبع: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی

 

 

پایان پیام/
 

کد خبر 4845

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha