خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "حرم اهل بیت و امام زادگان علیهم اسلام در حقیقت ملجأ و پناهگاه مردم است. خب حالا که آن خانواده یا آن مرد و زن به حرم آمده اند، باید به لحاظ فکری، فرهنگی و اعتقادی تغذیه شوند، بنابراین سامانه ای در امام زاده ها باید باشد که چنین مخاطبانی را که واقعا و از صمیم قلب به دنبال جبران مافات هستند راهنمایی کند. من می توانم این را عرض کنم از 100 نفری که در امام زاده ها به ما مراجعه می کنند 80 درصد می خواهند مسیر رفته را برگردند و جبران کنند."
بخش دوم گفتگوی خبرنگار سرویس "قرآن و معارف" را با حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد مکی، مشاور خانواده و پاسخگوی سؤالات شرعی زائران آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام می خوانید.
شما بر این باورید یکی از ضعف های مهم خانواده های ما این است که بعد از ازدواج، ارزش های معنوی رشد نمی کند و ارتقا نمی یابد. چه کسانی در این زمینه مسئولیت دارند؟
ما روحانیان در این زمینه مسئولیت داریم که بیشتر در متن جامعه حضور داشته و با لایه های مختلف مردم در ارتباط باشیم و بدانیم آنچه در اجتماع و میان مردم می گذرد چیست و به مسجد و حسینیه اکتفا نکنیم. شما امروز می بینید خیلی از خانواده ها حالا به هر علتی در مساجد حضور پیدا نمی کنند. این جاست که روحانیت باید جایگاه های جدید را پیدا کند، حتی شده در پارک ها و نمایشگاه های مختلف بیاید و ارتباط بگیرد. امروز ضرورت ارتقای معنویت و اطلاعات دینی در جامعه ما محسوس است. متأسفانه اطلاعات دینی بسیاری از خانواده های ما خیلی پایین است. امروز الحمد لله مؤسسه هایی مثل دار الحدیث و دار القرآن در فضای مجازی دانشجو می گیرند. ما در خانه ها وقت آزاد داریم و می توانیم از ظرفیت همین شبکه های مجازی برای بالا بردن سطح علمی و معنوی خانواده ها استفاده کنیم. این موضوع خیلی ضرورت دارد و اگر کوتاهی کنیم با وضعیتی که امروز در تهاجم فرهنگی می بینیم آسیب خواهیم دید. وقتی مقام معظم رهبری می فرمایند امروز در جنگ فرهنگی قرار گرفته ایم این جمله خیلی معنادار است.
شما از آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی تشریف آورده اید. مراجعه ها آنجا برای مشاوره و پاسخگویی به سؤالات در چه سطحی است؟
حرم اهل بیت و امام زادگان علیهم اسلام در حقیقت ملجأ و پناهگاه مردم است و هر کسی از هر جایی می بُرّد می گوید بروم حرم تا توان و انرژی دوباره بگیرم. این اتفاق نشان می دهد امام زادگان محل امنیت و رجوع مردم هستند و روح ائمه اطهار و حضرات امام زاده ها واقعا این جمعیت را جذب می کند اما آن جاها هم کار فرهنگی باید جدی تر دنبال شود.
این اتفاق چگونه باید روی بدهد؟
خب حالا که آن خانواده یا آن مرد و زن به حرم آمده اند، باید به لحاظ فکری، فرهنگی و اعتقادی تغذیه شوند. این جا که آمده اند پس نماز برای آنها مهم باید باشد، خمس مهم باشد، عفت و پاکدامنی برای آن ها مهم باشد. مال حلال مهم باشد و اگر کسی می خواهد توبه کند راهکار و مسیر توبه کجاست. خیلی ها آن جا می آیند می خواهند توبه کنند و برگردند. اما راه را نمی دانند و از این می ترسند که نتوانند در مسیر تازه ای که انتخاب می کنند ثابت قدم باشند و راه را تداوم بدهند.
بنابراین سامانه ای در امام زاده ها باید باشد که چنین مخاطبانی را که واقعا و از صمیم قلب به دنبال جبران مافات هستند راهنمایی کند. من می توانم این را عرض کنم از 100 نفری که در امام زاده ها به ما مراجعه می کنند 80 درصد می خواهند مسیر رفته را برگردند و جبران کنند.
مراجعه ها بیشتر از چه گروه سنّی و جنسیتی است؟
در آستان حضرت عبدالعظیم حسنی عمده مراجعه ها به ما از سوی جوان ها، آقاپسرهای بیست و سه چهار ساله تا سی و یکی دو ساله است.
آن ها مگر چه کار کرده اند که می خواهند توبه کنند و برگردند؟
برای هر کدام اتفاقی و حادثه ای افتاده است. چند وقت پیش که مراسم تشیع پیکرهای مطهر شهدای غواص بود چند جوان با تیپ های آن چنانی آمدند و به ما مراجعه کردند و گفتند حاج آقا! ما خیلی پشیمانیم. آن فضای صحنه تشییع جنازه آن ها را منقلب کرده بو د. این منقلب شدن حال البته خوب است اما آن ها نیازمند تغذیه فکری و فرهنگی هستند.
در واقع می فرمایید این حس تحول خواهی، نشانه خوب و مثبتی است اما نیاز به هدایت دارد؟
بله و اگر هدایت نشود و آن جرقه فطری تقویت نشود دوباره آن جوان در آن مسیر و روزمرگی قرار می گیرد و آن فروغ و نور و امیدی که در دلش برای تحول شکل گرفته رو به خاموشی می رود.
توصیه شما به این جوان ها در این مراجعات چیست؟
خدا را شکر، خدا به من توفیق داد در برهه ای از زندگی ام با جوان هایی بودم که به لحظه لحظه زندگی شان غبطه می خورم. به این جوان ها می گویم بچه ها! پاکی و پاکدامنی و صداقت کاری می کند که انسان در سخت ترین شرایط هم همچنان شاداب است و آرامش دارد. به این جوان ها می گویم دوستان من! الان در اردبیل، رفیق من ناصر دستکاری بستری است. از سن 16 سالگی که در دفاع مقدس جانباز و نخاع اش قطع شد، 29 سال است که روی سینه اش خوابیده، از سن 16 سالگی فقط سرش تکان می خورد. غذا دهانش می می گذارند. به می گوید آقای مکی! این تخت، تفرجگاه من است. محل ملاقات های من است. محل استراحت من است. محل غذا خوردن من است. به آن ها می گویم دوستان من! چه شده است که یک نوجوان 16 ساله، 29 سال است در بستر است اما هر وقت من رفتم کنار تختش، احساس می کنم رفته ام قطعه ای از بهشت . آن قدر این مرد آرامش دارد که حد ندارد. خیلی ها به حال ناصر و همسر ناصر غبطه می خورند. همسر ناصر از سن 15 سالگی آمده و پرستار ناصر شده ، این زن 20 سال است که شب و روز از ناصر پرستاری می کند. وقتی هم می پرسم خانم! شما که از سن نوجوانی 20 سال است پرستاری، پشیمان نیستی؟ می گوید آقای مکی! من از خدا خواسته ام اگر قرار است خدا همین فردا جان ناصر را بگیرد، جان مرا امروز بگیرد، من یک روز بدون ناصر نمی توانم زنده باشم. این موضع ایمان و پاکی است.
پایان پیام /
نظر شما