دلیل مطرح شدن دوباره شعار "دین مایه عقب ماندگی" چیست؟

خبرگزاری شبستان: متأسفانه به علت اشتغال به اختلافات بي حاصل، سياست بازي هاي گروهي و سياسي و فسادهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و اداري و بداخلاقي هاي سياسي نتوانستيم در صنعت، اقتصاد و ارتقاي اخلاق پيشرفت كنيم، بنابراین صداي اين طبل هاي پوسيده دوباره بلند شده و تئوري دين عامل ركورد و عقب ماندگي است زنده شده است.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "تئوري دين عامل عقب ماندگي كشوري هاي اسلامي است يك تئوري كهنه، قديمي و زنگ زده است تا آنجا كه مي گفتند دين افيون ملت ها و ماده مخدر است كه بايد با آن مبارزه شود ولي انقلاب اسلامي ما رشته اين تئوري را عملا پنبه كرد و مُهر بطلان بر آنان زد كه دين نه تنها عامل ركود و عقب ماندگي و افيون ملت ها نيست بلكه عامل بيداري، هشياري ملت ها، فرمان كار، تلاش و حركت است اما متأسفانه به علت اشتغال به اختلافات بي حاصل، سياست بازي هاي گروهي و سياسي،‌ اشتغالات كاذب و گاهي مضر و مسايل جانبي و حاشيه اي داخلي و بين المللي و فسادهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و اداري و بداخلاقي هاي سياسي و علل و عوامل مختلف ديگر نتوانستيم در صنعت، اقتصاد و ارتقاي اخلاق، فرهنگ جامعه و معيشت مردم و ايجاد اعتماد  و انسجام ملي درون زا و توسعه عدل و انصاف در جامعه به طور شايسته پيشرفت كنيم، بنابراین صداي اين طبل هاي پوسيده دوباره بلند شده و تئوري دين عامل ركورد و عقب ماندگي است زنده گرديده و طنين آن به گوش مي رسد."

بخش سوم گفتگوی خبرنگار سرویس "قرآن و معارف" با آیت الله دکتر هاشم هاشم زاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری و اندیشمند دینی به این موضوع می پردازد که آیا میان فرهنگ دعا و نیایش و غالب شدن دعا در جامعه و فرهنگِ تلاش و کار تضاد و تباینی وجود دارد؟

 

 

امروز در برخی شبکه های اجتماعی، شاهد  موضع گیری هایی در نقد عقب ماندگی مسلمانان منشر می شود. در این مطالب یکی از رازهای عقب ماندگی مسلمان ها را  نداشتن روحیه کار و تلاش و  واگذار کردن بسیاری از امور دنیا به دست تقدیر و دعا است.  نظرتان درباره این دیدگاه چیست که عقب ماندگی های علمی، معیشتی و اقتصادی مسلمانان را به دعا مربوط بدانیم؟

تئوري دين عامل عقب ماندگي كشوري هاي اسلامي است يك تئوري كهنه، قديمي و زنگ زده است تا آنجا كه مي گفتند دين افيون ملت ها و ماده مخدر است كه بايد با آن مبارزه شود ولي انقلاب اسلامي ما رشته اين تئوري را عملا پنبه كرد و مُهر بطلان بر آنان زد كه دين نه تنها عامل ركود و عقب ماندگي و افيون ملت ها نيست بلكه عامل بيداري، هشياري ملت ها، فرمان كار، تلاش و حركت است اما متأسفانه به علت اشتغال به اختلافات بي حاصل، سياست بازي هاي گروهي و سياسي،‌ اشتغالات كاذب و گاهي مضر و مسايل جانبي و حاشيه اي داخلي و بين المللي و فسادهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و اداري و بداخلاقي هاي سياسي و علل و عوامل مختلف ديگر نتوانستيم در صنعت، اقتصاد و ارتقاي اخلاق، فرهنگ جامعه و معيشت مردم و ايجاد اعتماد  و انسجام ملي درون زا و توسعه عدل و انصاف در جامعه به طور شايسته پيشرفت كنيم، بنابراین صداي اين طبل هاي پوسيده دوباره بلند شده و تئوري دين عامل ركورد و عقب ماندگي است زنده گرديده و طنين آن به گوش مي رسد در صورتي كه پاسخ اين تئوري سخيف و بي اساس در تاريخ و در آيات و روايات ديني و در آموزه ها و تعاليم دين نهفته است زيرا اولا: به اعتراف دانشمندان غربي و غير مسلمان، دين اسلام در وحشي ترين، جاهلي ترين و فقيرترين نقاط جهان طلوع نمود، در كم ترين مدت از نظر علمي، صنعتي، اجتماعی، ‌اقتصادي و فرهنگي اوج گرفت و سرآمد جهان و الگوي جهانيان شد. مسلمانان در قرون اوليه اسلام پيشرفته ترين ملل جهان بودند و بسياري از علوم و فنون، هنر و فرهنگ نيك انساني، اخلاق، حقوق، قضا و عدالت از افق اسلام به ديگر نقاط جهان صادر شد و اين تاريخ گوياي اسلام است كه دانشمندان غير مسلمان بدان معترفند.

ثانيا: در اسلام و در قرآن، سنت و روايات اسلامي به كار و تلاش اهميت فراوان داده شده. كار، كوشش، علم، صنعت، توليد در اسلام عبادت محسوب گرديده و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دست كارگر را بوسيده و به روي چشمانش گذاشته و فرموده اين دست رنجديده و پينه گرفته، دستي است كه آتش جهنم حق سوزاندن آن را ندارد تا آنجا كه قرآن مجيد به صورت يك قانون و قاعده كلي اعلان مي دارد:  "و ان ليس للانسان الّا ما سعي"  نجم 39 -  انسان به هيچ جا و مقامي نمي رسد و به هيچ چيزي دست نمي يابد جز با سعی و تلاش.

و رابعا: ائمه و پيشوايان دين، كار و تلاش فراوان و طاقت فرسا مي كردند و عرق مي ريختند. امام علي علیه السلام  نخستين امام ما بيل و كلنگ مي زد، با دسترنج خود باغات و مزارع زيادي را ايجاد نمود. قنات ها و چشمه هاي پرآب فراوان جاري ساخت. هنوز هم به عنوان "ابيار علي" در مدينه آثار آن ها باقي است كه با محاسبات امروز هر كدام از آن ها ميلياردها ارزش داشت ولي همه آن ها را در راه خدا و به فقراي مدينه و براي عام و خاص وقف نمود و خود دست خالي ماند يعني امام علي علیه السلام ثروتمندترين مردم آن روز و در عين حال فقيرترين آن ها بود مرد تضادها!! جمعت فيك الاضداد.

و خامسا: دعا نه تنها انسان را از كار و كوشش باز نمي دارد بلكه به كار و كوشش وامي دارد زيرا يكي از مهم ترين شرايط دعا كار و تلاش در به دست آوردن آنچه داعی دعا كرده است مي باشد و خداوند نيز در اثر دعا كمكش مي كند و اسبابش را فراهم مي سازد يعني دعا با كار و حركت توأم است.

سادسا: مسأله تقدير يا توكل كه در اسلام مطرح است به معناي آن نيست كه خداوند اگر چيزي را براي انسان تقدير كند، بخواهد يا نخواهد تلاش كند  يا نكند نصيبش خواهد شد بلكه رسيدن به موضوع تقدير و توكل نيز مشروط به كار و تلاش است، بنابراین حركت بايد كند تا بدان برسد. در اسلام رسيدن به هر چيز و مقامي و نيل به دنيا و آخرت  مرهون كار و تلاش و اعمال انسان است و بس. پس دين اسلام آيين حركت، سعي، تلاش، كار و كوشش و مبارزه با تنبلي،‌ راحت و رفاه طلبي است. اين است كه اگر مسلمانان به اسلام عمل كنند پيشرفته ترين ملل جهان بوده و عزيزترين،‌ ثروتمندترين، متمدن ترين و متعالي ترين آن ها در دنيا و آخرت خواهند بود و بايد هم چنين باشند.

اگر بخواهیم به نقش دعا و نیایش در زندگی مردان خدا، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرات معصومین علیهم السلام نگاه کنیم چه نکاتی قابل طرح خواهد بود؟ حلاوتی که دعا و نیایش در ذهن و زبان این معصومین داشته  چرا در ذهن و زندگی ما  ندارد؟

در دعاهاي مأثور از رسول خدا و ائمه معصومين نكات و حقايق فراوان نهفته است. درياي عظيم و بي كران از مضامين و تعاليم عاليه و آموزه هاي زيبا و ارزشمندي است؛ خداشناسي جهان و جهان آفرين شناسي، ترسيم عظمت، اسماء و صفات عاليه الهي، عشق، عرفان، دقايق معارف، عقايد و اخلاق مخصوصا حقوق الناس عظمت و اهميت آن در دعاها متبلور و متجلي است، به طوري كه اگر به يك دعاي نسبتا كوچكي مانند دعاي روز دوشنبه كه هر هفته خوانده مي شود توجهي بكنيم و عميق شويم  مالامال از حقوق انسان است. 18 اصل جامع حقوق انساني را يادآور مي شود كه اعلاميه جهاني حقوق بشر با آن طمطراقش در برابر آن كم مي آورد، خجل و شرمنده مي شود و اين ويژگي دعاهاي حضرات معصومين از نظر محتوا و مضامين است.

اما حال آن بزرگواران در مقام دعا آن هم نكات ارزشمندي دارد كه ترسيم و توصيف آن به اين سادگي براي ما قابل احساس و درك نيست تا بگوييم و ترسيم كنيم. آنان در مقام دعا از همه چيز مي بريدند و به خدا وصل مي شدند. خود را در پيشگاه خدا در حال ايستادن در حضور خدا و گفتگو با خدا مي ديدند، با چشم  بيناي دل شان به خدا نظاره  مي كردند و خود را در مقام عشق و وصال عاشق با معشوق كه شيرين ترين و لذيذترين حالات انساني است احساس مي نمودند. گاهي از سر عشق و احساس عظمت مدهوش و از خود بي خود مي شدند و بسياري از فيوضات الهي و نفحات رحماني را از طريق دعا و نيايش از پروردگارشان مي گرفتند. علت جريان اين مضامين زيبا و حقايق عاليه بر زبان شان و پيدايش حالت عرفان و عشق مقدس و سوزان در مقام دعا اين بود كه آنان خدا را خوب مي شناختند.  با عظمت او خوب آشنا بودند و اين شناخت و معرفت، مضامين عاليه را بر دل آنان مي افكند و از درون شان مي جوشاند، ما نيز هر مقدار شناخت مان از خدا بيش تر باشد به همان مقدار دعاهايمان جان مي گيرد و روح پيدا مي كند و آميخته با عشق و عرفان مي گردد. لذت و شيريني دعا را بيشتر مي چشيم و مزه مي كنيم و به آن روي مي آوريم، بنابراين مهم ترين، زيباترين و شيرين ترين نكته اي كه ما از دعاي حضرات معصومين مي آموزيم عشق است، عشق به خدا ناشي از معرفت و شناخت خدا، مقام دعا برايشان عالم زيبا و ملكوتي بود. عالم عشق و وصال بود كه با معشوق شان گفتگو مي كردند و او گوش فرا مي دهد و مي شنود و با مهر و رحمت پاسخ مي دهد.

پایان پیام /

کد خبر 468949

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha