شادی؛ گمشده جامعه/مهندسی نشاط اجتماعی سوء تفاهم‌ها را رفع می کند

دایره فهم ما از فرهنگ و انگاره‌های ذهنی تأثیر زیادی بر سرنوشت یک واژه از جمله نشاط اجتماعی دارد از این روست که با مدل مهندسی نشاط اجتماعی می توان سوء تفاهم‌ها را برطرف کرد و به تعریفی واحد رسید.

خبرگزاری شبستان: عجیب است که نبود مدل مهندسی شده از مفاهیم در جامعه ما چقدر اسباب سوء تفاهم‌ها و کج‌روی‌های ریز و درشت را فراهم می‌کند. واژه‌ها و عبارت‌ها به ویژه آن دست عباراتی که به متن ارتباطات اجتماعی و تبادلات کلامی در سطح دیگر کشانده می‌شود، می‌توانند اسباب انحراف برنامه‌های کلان در سطوح مختلف باشد به عنوان مثال اگر تلقی مدیران و مسئولان رسانه ملی از شادی و نشاط اجتماعی، هیجان کاذب و زودگذری به نام «نشاندن لبخند آنی بر لبان مردم» باشد بدون آنکه پشتوانه‌‌ای پشت این هیجان وجود داشته باشد، معلوم است که در آن صورت برنامه‌سازی در شبکه‌های مختلف این رسانه با جهت‌گیری حرکت بر مدار نشاط اجتماعی معنایی جز این نخواهد داشت که بخشی از برنامه‌های صدا و سیما به سمتی حرکت کند که برآورنده این نیاز یعنی پوشاندن جامه برنامه رسانه‌ای بر تن هیجات کاذبی به نام خنده آنی باشد از این رو است که امروز شاهد طیف وسیعی از سریال‌های طنز شبانه، تأمین برنامه‌های چون دوربین مخفی و نظایر آن هستیم که می‌کوشد مخاطبان خود را با این هیجان خو دهد.

مراد از این سخن این نیست که صدا و سیما نباید وارد حوزه ساخت برنامه‌های طنز شود –هرچند که طراحی و تولید برنامه‌های طنز همواره دشواری های زیادی دارد و عملا آشنا کردن و انس دادن ذایقه مخاطبان با طنزی فاخر و مبتنی بر تضاد موقعیت‌های اجتماعی کار سهل و ساده‌ای نیست و از این زاویه بسیاری از سریال‌های طنز صدا و سیما نمره قبولی نمی‌گیرند– بلکه می‌خواهد بر این نکته پافشاری کند که ذهنیت و برداشت و نوع احاطه و اشراف ما بر کلمات چقدر می‌تواند حتی بر شیوه و مدل برنامه‌سازی یک رسانه بزرگ و تأثیرگذار مؤثر افتد.

این همان نکته‌ای است که در بخش‌های پیشین به آن پرداخته شد با عنوان فقدان الگوی مهندسی شد. این موضوع اگرچه در ابتدا شاید مهم به نظر رسد اما سایه گسترده‌ای بر رفتارهای ما می‌اندازد. وقتی همه ما عبارت نشاط اجتماعی را می‌شنویم به ظاهر و در قالب عبارت توافق اولیه‌ای درباره آن داریم، تصور می‌کنیم ذهنیت ما ظرف واحدی است که مظروفی به نام نشاط اجتماعی داخل آن ریخته می‌شود اما این وهمی بیش نیست.

به عبارت دیگر آن توافق اولیه نانوشته بیشتر مبتنی بر ظاهر و سطح واژه است اما وقتی می‌خواهیم کمی از این توافق اولیه فاصله بگیریم، در آن صورت تلخی فقدان مدل مهندسی شده از مفاهیم تأثیرگذار اجتماعی و فرهنگی به تمام معنا موجودیت خود را عیان می‌کند. آیا تعبیر و تفسیر یک عالم دینی از نشاط اجتماعی همانی است که مثلا یک استاد دانشگاه و دانش‌آموخته علوم اجتماعی درباره آن می‌اندیشد؟ آیا تلقی یک جوان دانشگاهی، یک روزنامه‌نگار، یک فرد عامی و هر طبقه و سطحی که در جامعه وجود دارد درباره نشاط اجتماعی یک چیز است؟ معلوم است که دایره فهم و درک ما از فرهنگ، اجتماع و انگاره‌های ذهنی تأثیر زیادی بر سرنوشت یک واژه از جمله نشاط اجتماعی خواهد داشت.

شورای عالی انقلاب فرهنگی و هدایت اجزای فرهنگ عمومی

اما اگرچه تشتتی که از اختلاف ذهنیت‌ها و فهم‌ها بر سر واژه‌ها می‌آید تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسد اما این به آن معنا نیست که نمی‌توان این تشتت‌ها و اختلاف‌ها را با طراحی یک مدل بومی برگرفته از درون‌مایه فرهنگی و باورهای اعتقادی به حداقل رساند و در گام بعد این پیکره را دور ستون فقرات مدل بومی به مثابه نگهدارنده اجزا و استخوان‌بندی این پیکره تجمیع کرد. اما چه نهادی باید مهره‌های این ستون فقرات را کنار هم جمع و با چینش و تعیین جای هر کدام از آنها سامانه‌ای پویا و زنده در این‌باره طراحی کند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیداری که دو روز پیش با رییس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند شورای عالی انقلاب فرهنگی همچون یک قرارگاه اصلی، وظیفه سیاست‌گذاری راهبردی و هدایت دستگاه‌ها و مراکز تأثیرگذار فرهنگی و بخش‌های اجرایی را بر عهده دارد. در واقع شورای عالی انقلاب فرهنگی یک نهاد بالادستی با حضور منتفذترین مقامات رسمی کشور و صاحب‌نظران حوزه اندیشه است، این تجمیع هم از یک سو می‌تواند ضامن اجرایی شدن مصوبات این شورا باشد و هم از سوی دیگر پشتوانه علمی و کارشناسی لازم برای تصمیم‌های شورا را مهیا سازد.

در همین دیدار اخیر رهبری با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ایشان صراحتا از روشنفکران، نخبگان، علمای دینی، فعالان سیاسی و در رأس چه حکومت و حاکمان به عنوان قطب‌های تأثیرگذار در فرهنگ ملت‌ها نام بردند که اگر کمی لایه‌های زیرین‌تر این تعبیر رهبری کاویده شود، متوجه می‌شویم مصداق این جمع در قالبی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی تحقق یافته است؛ مجموعه‌ای از روشنفکران، نخبگان، علمای دینی، فعالان سیاسی و دولتمردان و حاکمان که می‌توانند با شیوه سیاست‌گذاری و طراحی برنامه‌های فرهنگی بیشترین و بالاترین درجه تأثیرگذاری بر فرهنگ عمومی کشور را داشته باشند.

رهبر معظم انقلاب در ادامه مباحث خود در این‌باره با تأکید بر اینکه اخلاق اسلامی باید به صورت کامل در جامعه محقق شود و فرهنگ عمومی مردم در مسیر صحیح و اسلامی قرار گیرد، می‌افزایند: لازمه این کار، رسوخ دادن باورها و عقاید به عمق جان مردم و جوانان و از بین بردن زمینه‌های گناه در جامعه است، ضمن آنکه باید برخی اختلالات و کمبودها و در مسایل تعلیم و تربیت، خانواده، ارتباطات اجتماعی، همکاری جمعی و وجدان کاری برطرف و اصلاح شود.

اگر دقت کنید این مطالبه رهبری از شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی طراحی مهندسی فرهنگی مبتنی بر الگوهای بومی اجزای بحث ما را هم پوشش می‌دهد. مسلما اگر جامعه تأثیری که تولید می‌تواند بر تلغیظ و بالا بردن عیار و میزان نشاط اجتماعی را با پوست و گوشت لمس می‌کرد بخش اعظمی از خواسته‌های ما در تأمین وجدان کاری برطرف می‌شد، اگر عیار و ارزش نشاط اجتماعی در تحکیم بنیان‌های خانواده و ارتباطات اجتماعی به صورت شفاف و با مؤلفه‌های کمی و قابل سنجش فهم می‌شد به میزان زیادی از موانع ذهنی در این‌باره کنار می‌رفت و قس علی هذا.


پایان پیام/

 

 

کد خبر 46387

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha