خبرگزاری شبستان//قم
یزید بن قعنب روایت میکند: من و عباس بن عبدالمطلب و جمعی از قبیله بنی عبدالعزی روبروی خانه کعبه در مسجدالحرام نشسته بودیم. اولین جمعه ماه رجب بود و سیل مردم پیر و جوان، دور خانه خدا در حال طواف بودند. در این هنگام فاطمه بنت اسد را دیدم که از درد زایمان رنج می برد، بی تابانه گرداگرد خانه می گشت، با انگشتان لرزانش به جامه کعبه میآویخت و در حالی که قطرات اشکش بر صورتش سرازیر بود، چنین میگفت:" پروردگارا! من به تو و همه پیامبران و کتابهایی که از سوی تو آوردهاند، ایمان دارم. گفتار جدم، ابراهیم خلیل را که این خانه را بنا کرد، تصدیق می کنم. به حق کسی که این خانه را بنا کرد و به حق این نوزادی که در شکم من است، ولادت او را بر من آسان گردان."
ناگهان قسمت پشت کعبه شکافت، فاطمه به داخل خانه رفت و از دید پنهان شد. سپس دیوار خانه مثل اولش به هم پیوست. ما که شاهد این صحنه بودیم، خواستیم قفل در کعبه را باز کنیم، ولی در باز نشد. خبر به سرعت در شهر مکه پیچید و مردم در همه جا از این ماجرا سخن میگفتند.
سه روز از ماجرا گذشت و روز چهارم، فاطمه از جای همان شکاف، بیرون آمد. علی را در دست داشت و به مردم چنین گفت: "خدای متعال مرا بر زنان پیش از خودم برتری بخشید؛ زیرا آسیه بنت مزاحم خداوند را در جایی پرستش کرد که جز در صورت اضطرار، نباید در آنجا پرستشش کرد، و مریم دختر عمران درخت خشکیده خرما را تکان داد و از آن رطب تازه خورد. ولی من به خانه خود خدا رفتم و میوهی بهشتی خوردم.
وقتی خواستم از خانه بیرون آیم، هاتفی ندا کرد که ای فاطمه، نام این مولود را علی بگذار که خدای علی اعلا می فرماید: من نام او را از نام خود گرفتم و به او ادب خود آموختم و او را بر علوم مشکل خویش آگاه ساختم؛ اوست که بتها را در خانه من می شکند و بر فراز خانهام اذان میگوید و مرا تقدیس میکند. وای بر کسی که با او دشمنی بورزد و نافرمانیش کند.(1)
تا مهر علی است نقش در سینه ما زنگار پذیر نیست آیینه ما
تا بود چنین بود و چنین خواهدبود این است نشان عشق دیرینه ما
سلام بر علی، سلام بر عدالت علی، سلام بر شجاعت و شهامت و رشادت علی، سلام بر تو ای پدر مهربان که گنجینه مهر و گنجور وفایی.
آری، امروز درخت امید به بر آمد و اشخاص فضل به در آمد، آفتاب معرفت بر آمد و ماهروی عدالت در آمد.
از فرمایشات گهربار آن حضرت است که فرمودند:"خدایا این عزت مرا بس که بنده توهستم و فخر و مباهاتم همین بس که تو پروردگار منی."
اما سالروز میلاد امام علی(ع)، در رسوم و تقویم ما ایرانیان به نام روز پدر، نامگذاری شده است. این روز بهانه و فرصت مغتنمی است تا یادی از زحمات پدرانی کنیم که چشمان خسته شان در حسرت خوابی آسوده، دورنمایی از آینده فرزندش را می نگرد، نگاهی که تنها عشق است و عشق است و عشق...
پدر جان! نگاهت معنویت، وقارت انسانیت، صلابتت حرکت، طمانینه ات تفکر و بیانت عروج می بخشد، تو را می ستایم و دستان پرمهرت را می فشارم.
دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمر جاویدان بماند
خدا را می دهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند
تنت سالم، سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند
امید است ما شیعیان مکتب تشیع و پیروان راستین حضرت علی(ع) باشیم و با بینشی عمیق و با بصیرت، زوایای شخصیت مولی الموحدین را مورد کنکاش قرار داده و الگوی واقعی زندگی خویش قرار دهیم تا شاید قطره ای از مظلومیت این امام همام کاسته شود.
دکتر شریعتی در کتاب علی(ع) می نویسد:
علی(ع) در میان پیروانش هم تنهاست، در اوج ستایش هایی که از او می شود مجهول مانده است. درد علی (علیه السلام) دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق مبارکش احساس می کند و درد دیگر، دردی است که او را تنها در نیمه شبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده ... و به ناله در آورده است و ما تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می کند.
اما، این درد علی (ع) نیست، دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است که ما آن را نمی شناسیم! باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را؛ که علی(ع) درد شمشیر را احساس نمی کند، و ... ما درد علی را احساس نمی کنیم.
پروردگارا ! قلبمان را با روح آسمانی اش ، پیوند زن.
منابع:
1. بحارالانوار، ج 35 ،ص 8، حدیث 11
پایان پیام/
نظر شما