ققنوسی که از خاکسترهای ادبیات انقلاب اسلامی سر برآورد

سالهاست که دولت مستعجل بودن شعر انقلاب و تردید در توانایی رقابت آن با جریان شعر دافاع مقدس نقلی است که بر سر هر بازاری هست، اما به باور عده ای دیگر شعر انقلاب ققنوسی بود که از خاکسترش نوزادی قوی پیکر برخاست.

خبرگزاری شبستان _ فرهنگ ادب: بررسی یک جریان ادبی نیازمند تحقیق و تفحص بسیار است به ویژه اگر این جریان زاییده تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی در جامعه باشد باید تمامی مولفه های زیر درشت جریان را به دقت نگریست تا تعبیری علمی از چگونگی به وجود آمدن آن به علاقه مندان ارایه شود و البته این کار مستلزم زمان و هزینه و تحقیقات گسترده پژوهشی و میدانی است.
 

 

در حوزه شعر هم ماجرا همین است و ما برای دستیابی به آنچه که مد نظر ماست نیازمند تلاش و مطالعه وتحقیق هستیم چرا که بدون در نظر گرفتن این مولفه نمی توان قضاوت درستی از موضوع مورد نظر ارایه داد.


شعر در گستره تاریخ ادبیات ایران همواره به عنوان هنر اصلی یکه تازی کرده است، گاه ردایی عرفانی بر تن نموده و گاهی لباس رزم و بزم پوشیده و گاه بر حسب شرایط زمانی زبان مردم جامعه شده، اما همیشه در صدر هنرها نشسته و قدر دیده است.
 

شعر انقلاب اسلامی ققنوسی که سوخت تا شعر دفاع مقدس پا بگیرد
 

در دوران شکل گیری انقلاب نیز شعر همچون سایر رویدادهای مهم این مرزو بوم جلوه گری می کند، اما مهمترین کارکرد این هنر ریشه دار ایرانی همزمان با شروع جنگ تحمیلی جلوه ای دیگر می یابد، به تعبیری تحمیل جنگ علیه کشور تازه انقلاب کرده ایران، تنها بر ساخت ها و بافت های سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی ما تاثیر نگذاشت، در واقع سهم عمده عناصر شکل دهنده شعر انقلاب اسلامی، متعلق به جنگ تحمیلی و ادبیات خاصی است که تحت تاثیر این جریانات به وجود آمد.
 

بنابراین عنوانی را که «شعر جنگ» و به بیان های دیگر «شعر دفاع مقدس» و «شعر پایداری» می خوانیم، در واقع، به طور خاص منحصر به دورانی ده ساله یا اندکی بیش تر از تاریخ شعر فارسی است.

 

سال های اولیه انقلاب پیش از بروز جنگ، برای شعر فارسی سال های سردرگمی بود

 

برخی بر این باورند که سال های اولیه انقلاب پیش از بروز جنگ، برای شعر فارسی سال های سردرگمی بود و شاید دوره ای که نیاز داشت تا جامه ساختار و محتوا تغییر کند و بخش های اجرایی و نهادهای شعری تغییرات اساسی خود را براساس ایدئولوژی تازه نهادینه کنند.


با شروع جنگ، شعر انقلاب که مبنای عقیدتی داشت، به صف دفاع از میهن اسلامی پیوست و تقریبا (حداقل تا چند سال اول جنگ) بدنه اصلی شعر انقلاب درگیر جنگ، موضوعات جنگ، دفاع، ایثارگری و موضوعات و مصادر پیرامونی مشابه شد. سال های شعر جنگ و آثار باقی مانده از آن، در حقیقت اصلی ترین سال ها و آثار شعر انقلاب هستند. شعر انقلاب اسلامی، به اشتیاق تمام از سوی شاعران مطرح و پیرو، به «شعر جنگ » تحویل و تبدیل شد و تقریبا همه مواد و موضوعات خود را از آن گرفت.
 

شعر سال های جنگ، با همه افت و خیزها و متن ها و حاشیه هایش، از آن جا که شعر رسمی مملکت را پوشش می داد و جلوه و جلای ظاهر رسمی و عیان آن بود و توانسته بود دل مشغولی مشترک و عمده همه شاعران شود، اصیل ترین بخش شعر انقلاب اسلامی است. در این دوره، آن چه پیوند دهنده، تربیت کننده و شکل دهنده شاعران انقلاب اسلامی (چه پیران قوم و چه جوانان تابع آن ها) بود، در جنگ و موضوعات آن خلاصه می شود و شعر رسمی، شعر جنگ یا شعر دفاع مقدس است.
 

پس، جنگ تحمیلی توانست شعر و شاعران انقلاب اسلامی را به شکلی خاص متحد و هم مسیر نماید و مسیر شعری آنها را شکل دهد که انتخاب قالب و ساختار شعر انقلاب محصول کارکردهای حماسی و نیازهای ذاتی شعر جنگ است، اما نکته دیگری را که نمی توان از آن چشم پوشید این است که شعر جنگ تاثیر دیگری نیز بر شعر انقلاب گذاشت. برسی مجمل و مروروار شعر جنگ (منهای برخی استثناها) به ما نشان می دهد که انتخاب قالب و ساختار شعر انقلاب (به معنای مصطلح) نیز، محصول کارکردهای حماسی و نیازهای ذاتی شعر جنگ است . در واقع، نیاز شعر جنگ به وزن، قافیه و قالب و ساختار آهنگین و سنتی، ناخواسته، قالب های شعری انقلاب را نیز تعیین و تقویت کرد.

 

این، البته بدون زمینه و مبنا هم نبود، بلکه با توجه به روی کار آمدن شاعران سنت گرا یا نئوکلاسیک، که با ایدئولوژی انقلاب موافق بودند و جای نشینی آنان به جای شاعران و جریان های شعری نوگرای قبل از انقلاب، زمینه حذف جریان های نوگرا و قالب های نو وجود داشت; اگر چه این زمینه، بر بستر یک بی تعریفی برای آینده شکل گرفته بود و اگر جنگ رخ نمی داد، مشخص نمی شد که چگونه شعر انقلاب خود را باز تدوین به روز می کرد .


شعر جنگ، در واقع، شکل دهنده اصلی و زیر ساخت مبنایی شعر انقلاب در موضوع، قالب، محتوا و صورت است
 

پس نتیجه کلی این بخش را می توان در این سطور خلاصه کرد که شعر جنگ، در واقع، شکل دهنده اصلی و زیر ساخت مبنایی شعر انقلاب در موضوع، قالب، محتوا و صورت است و همین شعر، که سال های نه چندان کمی از عمر شعر انقلاب را پوشش داده است، اصیل ترین بخش شعر انقلاب است; بخشی که باعث اتحاد موضوعی، صوری، ساختاری و محتوایی و حتی نوگرایی های محتوایی و ادبی در قالب های شعر فارسی بین شاعران و ظهور و شناساندن شاعران مطرح شعر انقلاب اسلامی شد .

 

در واقع پایان جنگ تحمیلی و با اندکی تسامح سالیانی بعد از پایان جنگ، آغازی بر دوره تازه ای از شعر انقلاب اسلامی است که گوهر اصیل شعر انقلاب را پرورش می دهد چنانکه برخی بر این باورند« پس از پایان فیزیکی جنگ، شعر انقلاب، اصالت تازه یافته خود را از دست می دهد .»
 

جنگ تحمیلی اصالت را به شعر انقلاب تزریق کرد
 

پایان یافتن شور انقلابی سال های اولیه انقلاب و در پی آمد آن سال های جنگ، ظهور اندیشه های تازه تر و پایان رسمی جنگ، در واقع موضوعات اصلی شعر جنگ را از بین می برد.شروع دهه هفتاد، شروع دوره بی تعریفی در شعر انقلاب است . انگار جنگ بود که در سال های پیش از آن، اصالت را به شعر انقلاب تزریق می کرد . پایان جنگ، باعث شد موضوعات شعری انقلاب، که تقریبا همان موضوعات شعر جنگ و مفاهیمی مانند ایثار، شرف، استقلال، دفاع و ... بودند نیز، کارکرد و تاثیر اصلی خود را از دست بدهند . انکار نمی کنیم که در شعر سالیان جنگ، شعرهای فراوانی با موضوعات غیر جنگ هم بودند و منتشر شدند، اما آن چه بر آن ابرام می ورزیم، رسمی بودن شعر جنگ و موضوعات آن، به عنوان وجه غالب بیرونی و بدنه اصلی شعر انقلاب در آن سال هاست .

 

تا سال های پس از پایان جنگ، مضامین شعری غالب توانستند در بدنه اصلی شعر انقلاب جریان داشته باشند، اما پس از این سال ها، سردرگمی شاعران در یافتن موضوعاتی تازه برای سرودن و پیش رفتن، و مبهم بودن افق های پیش رو، زمان را به حدود ده سال پیش از آن، یعنی سال های اولیه انقلاب بازگشت داد، با این تفاوت که اکنون نسلی آماده و تربیت یافته در دامن شعر انقلاب و شاعران فراوان پیرو آنها، منتظر افقی تازه و در پی تعریفی نو بودند . در واقع، «اکنون از چه بسرائیم و چگونه » پرسش اصلی و ناگفته شاعران این سال ها شده بود .

 

شعر انقلاب، پس از جنگ، از دو حیث فاقد تعریف است: نخست آن که نمی داند در جایگاه و ایستگاه تازه خود، به کدام سو و با کدام مرکب رو کند و پیش برود، و دوم این که نمی داند با طرد و انکاری که نخواسته از نوگرایی هایی اساسی در شعر قبل از انقلاب کرده است، چگونه به این مسیر بازگشت نماید .
 

 

شعر جنگ، شاعران خوبی را برای انقلاب اسلامی پرورش داد


با این تفاسیر می توان گفت :«شعر جنگ، شاعران خوبی را برای انقلاب اسلامی پرورش داد، شاعرانی که توانستند چون اسلاف نئوکلاسیک خود در پیش از انقلاب، مضامین تازه را در ریختی امروزی تر و با زمانی بهتر و به روزتر ارایه دهند، اگر چه تحولی در قالب کار و صورت معهود آن نباشد . اما همین شاعران، وقتی از مضامین در اختیار تهی شدند، برای ادامه راه، در جستجوی گریزگاه مشترک تازه ای بر نیامدند . کثرت شعرها و شاعران این سال ها و پراکندگی، بی محتوایی و ضعف آثار ارایه شده، به بهترین شکل حکایت از این سردرگمی و بی تعریفی دارد» .

 

در حقیقت تعریف هایی که باید سال ها پیش و در آغاز راه شعر انقلاب بر بنیاد تعریف قبلی شکل می گرفت و راهبردهایی برای ادامه راه ارائه می داد، به دلیل بروز جنگ تا این سال ها به تاخیر افتاده بود و اکنون نسل شاعر پرورش یافته در دامن انقلاب و جنگ، تکلیف خود را در فرار به گذشته یا ادامه راه مبهم آینده نمی دانست .

 

چنین بود که کار شعر انقلاب در این سال ها و سال های پس از آن، به آزمون و خطایی تجربی و فاقد راهبرد بدل شد . اکنون، هر کس به فردیت، در پی یافتن افق تازه، حرفی نو و تجربه ای بدیع بود، بلکه با خویش و صیرورت شعری خویش کنار بیاید و پیش برود .

 

از دیگر سو، بخش عمده ای از پتانسیل شعری این سال ها، که اگر براساس راهبردی خاص هدایت می شد به نتایج خوبی می رسید، مصروف سروده های سفارشی، نشر کارهای بی محتوا و مضمون و آزمون های تجربه های پیش آزموده و تکراری سال های پیش از انقلاب در شعر نو شد . فرونشستن موج های توفنده شعر انقلاب (در واقع شعر جنگ) اگر با جاری شدن در مسیری خاص همراه بود، به یقین منتج به نتایج خوب و مفیدی برای شعر انقلاب بود; اما عدم تعریف و چالش شاعران انقلاب با بی تعریفی، که تا روزهای امروز نیز ادامه دارد باعث شد که رکودی جدی در وضع شعر انقلاب پدید آید و دیگر از حوادث شعری خبری نباشد و اگر موضوعات مذهبی و درون مایه های معنوی در این سال ها نبود، شعر انقلاب دچار رکود جدی تر و کامل تری می شد.

 

جدا از همه این موارد، آن چه اهمیت دارد، در نظر آوردن این نکته است که کارنامه شعر انقلاب، سال ها بعد به عنوان «فصلی از شعر فارسی بعد از دوره شعر نو» بررسی خواهد شد . ربط و نسبت و غنا و توفیق در این مسیر نیز، قطعا از ممیزات بررسی کارنامه شعری انقلاب خواهد بود . مشخص کردن این ارتباط و ارایه تعریفی تازه از این رابطه، می تواند کمک شایانی به سایر تعریف ها بکند.


 یادداشتی از مریم یکرنگی

 

پایان پیام/

کد خبر 44365

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha