خبرگزاری شبستان: تحولات در شرق و جنوب شرقی آسیا و کشتار مسلمانان در جنوب شرق آسیا مانند میانمار ما برآن داشت تا با «حسن بیک محمد لو» کارشناس آسیا و اقیانوسیه گفتگویی داشته باشیم.
وی درپاسخ به این پرسش که آیا رژیم صهیونیستی در پشت ماجرای شارلی ابدو است یا خیر؟، گفت: شارلی ابدو یک مصداق و انتهای یک فرآیند بسیار کلان و طولانی مدت دستگاه استکبار جهانی است، اگر در این حادثه متوقف بشویم یک روند کلان را نشان نمی دهد.
حسن بیک محمد لو افزود: با توجه اینکه موضوع آسیا مورد توجه دستگاه دیپلماسی آمریکا قرار دارد؛ به دو مفهوم نامگذاری می کنیم، یک مجموعه از آنها «پیش ران» هستند، پیش ران یعنی عوامل اثر گذار بر جنبه های مختلف که باعث ایجاد تغییر در آن حوزه می شود.
در منظر دیگر ما با یک مجموعه «فکت» روبه رو ایم، واقعیت بیرونی که به تنهایی نمی توان تحلیل خوبی ارایه داد، بلکه باید فکت های مختلف را کنار یکدیگر قرار گیرد تا بتوان از آن الگو و تحلیلی استخراج کرد.
وی ادامه داد: باید دید که چرا دستگاه دیپلماسی آمریکا نسبت به آسیا این رویکرد را پیدا کرده است؟ و همچنین چرا ژاپن و آسیای شرق را به خودش همراه می کند؟
در اسناد دیپلماسی آمریکا چیزی هست به نام pivot from Middle East به pivot to Asia تبدیل شد یعنی نگاه آمریکا، خاورمیانه ای نیست.
این تغییر رویکرد از خاورمیانه به جنوب شرق آسیا و آسیای مرکزی برای چیست؟ می توان با قرار دادن فکت های مختلف به این تغییر رویکرد رسید، فکت اول، اولین سفر باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا بعد از انتخاب مجدد به آسیای شرقی، به تایلند و کامبوج است یا فکت دوم سفر خانم شرمن به آسیای شرقی به ژاپن و کره جنوبی است، اینها نشان می دهد که اتفاقات در نگاه به حوزه آسیا در حال وقوع است.
محمد لو تصریح کرد: مسئله دیگر بحث اقتصادی است که در آسیای شرقی درحال رشد است؛ می توان به جرأت گفت چین الان قدرت یک در اقتصاد تبدیل شده است و فضای مناسبی برای رشد اقتصادی و سرمایه گذاری در آسیای شرقی پیدا شده و آمریکا می تواند در آن ورود پیدا کند.
نکته بعدی؛ حضور نظامی است، منطقه آسیای شرقی تا قبل از این مورد توجه آمریکایی ها نبود، اما بعد از چهل سال فروش سلاح به ویتنام لغو کرد، با فیلیپین های برای استقرار نیروی گفتگو کردند و یک تفاهم نامه امنیتی مثل تفاهم نامه امنیتی با افغانستان با مالزی بستند.
همه این مسایل نشان می دهد که توجه ویژه ای به منطقه آسیای شرقی دارد.
کارشناس آسیا و اقیانوسیه خاطر نشان کرد: زمینه عضو شدن ایران در پیمان همکاری های شانگ های وجود دارد و موید این سخن سفر آقای ولایتی به مسکو است. چین موافقت کرده است که ایران از عضو ناظر به عضو دایم تبدیل شود، ولی روس ها مقداری مخالف بودند.
نکته دیگر این است، آمریکا می خواهد روسیه را مهار کند و حضور آمریکا در حوزه حضور روس ها به خصوص آسیای مرکزی نشان می دهد این برنامه برای مهار روس های اتخاذ شده است
نکته دیگر، مهار چین است، سرعت رشد اقتصادی چین، سرعت تحولات این کشور و نیروهای نظامی آن باعث شده تا آمریکا به دنبال مهار چین باشد. در آسیای شرقی برخی کشورها مقداری با چین مشکل دارند مثل ژاپن بر سر جزایر که آمریکا به عنوان میانجی وارد می شود و یا در بحث کره شمالی و کره جنوبی که پیش از آمریکا، چین وارد شده بود.
پس می توان گفت که ورود آمریکا به آسیای شرقی برای مهار روسیه، مهار چین و جلوگیری از ورود ایران به پیمان اقتصادی همکاری شانگ های است.
وی ادامه داد: مسئله دیگر سوار شدن بر محمل دین است، تنوع و چندگانگی در برداشت ها باعث می شود آمریکایی ها بر آن موج سواری کنند. اگر آمریکا بتواند سیاست خود را به درستی در کشورهایی مانند میانمار اجرا کند، باعث می شود که مسلمانان آنجا برای مقابله با هدایت آمریکا به حالت سلفی گری درمی آیند و در آینده خواهیم دید که این محملی می شود که یک خروجی تکفیری از دل آسیای شرقی بیرون بیاید.
اما ما باید در مقابل آمریکا چه بکنیم؟ باید قرائت در اسلام با فهم درست به همه جوامع برسد، نامه مقام معظم رهبری وقتی منتشر شده که اسلام با قرائت های مختلف فهم می شود، این نامه فقط برای غیرمسلمانان نیست بلکه خطاب به مسلمانان نیز هست که باید دوباره به کتاب الهی برگردیم و بر اعمالمون نظارت کنیم.
محمد لو با اشاره به نامه مقام معظم رهبری، گفت: نامه مقام معظم رهبری شاید خطاب به عموم جوانان و مردم غرب نوشته شده باشد، اما منحصر به آنها نیست، بلکه برای همه افراد و همه بخش ها و کشورهاست.
وی درباره کیفیت انتشار اخبار داعش در رسانه ها، گفت: علاوه بر نشر اخبار داعش، باید قرائت صحیح از اسلام و شکل صحیح و درست از آینده موعود به آن پیوست شود.
بیگ محمد لو در پاسخ به این پرسش که اگر القاعده را نسل اول و طالبان را نسل دوم و داعش را نسل سوم بدانیم پس احتمال دارد که نسل چهارم از شرق آسیا بیاید؟، گفت: با تعبیر نسل در این زمینه موافق نیستم، این فرقه آنچنان جذبه دارد تا آسیای شرقی و آمریکای لاتین را با خودش همراه کند، اروپا و امریکا را همراه خودش کرده است به طوری که فهرست درصدی از میزان افرادی که از غرب به گروه های تکفیری پیوستند، منتشر شده است.
نباید نسبت به بحث فرهنگی و بین الاذهانی که ایجاد کرده، بی تفاوت بود و همین اینها به کمک گروه های تکفیری آمدند.
همچنین نباید بی توجه از آن گذشت که روند جهان به سمت ظهور پیش می رود، اگرچه نباید عام صحبت کرد ولی چرا این منطقه جغرافیایی که محل ظهور بیشتر انبیاء بوده، چرا منطقه ای که برای ظهور وعده داده شد؟
شاید گروه های تکفیری در عراق، سوریه و... سرکوب شوند، ولی به جای دیگر یا موطن خودشان می روند، اما روابطشان قطع نمی شود و این بذر پخش می شود و این مسئله خودش زمینه شناخت اسلام می شود یعنی تعرف الاشیاء باضدادها. نگاه این گروه های تکفیری با گروه هایی همچون القاعده متفاوت است.
پایان پیام/
نظر شما