خبرگزاری شبستان: بسیاری از دانشجویان از طریق اعلانات دانشکده فنی و یا دوستان خود، از وجود کانونی چون مسجد هدایت و برنامه های آن آگاه می شدند و با یکبار شرکت در این جلسات، از شاگردان دائمی و وفادار آیت الله طالقانی می شدند. یونس یکتا یکی از این دانشجویان بود. وی شرکت خود در جلسات مسجد هدایت را چنین بیان می کند:
«از مهر ماه1339 در دانشکده فنی مشغول تحصیل شدم. دانشکده فنی در طبقه همکف، یک نمازخانه کوچک داشت که آنجا هرازگاهی، هر اطلاعیه ای بود، بچه ها به در و دیوار نصب می کردند. من یادم می آید در اوایل آبان ماه، یک یادداشتی در نمازخانه نصب کرده بودند که به مناسبت سیزدهم ماه رجب، در آدرسی که نوشته شده بود، حضرت آیت الله طالقانی سخنرانی می کنند. ما هم با عده ای از دانشجویان آنجا می رفتیم. ایشان سخنرانی کردند که روی ما بسیار تاثیر گذاشت.
مخصوصا خوب یادم می آید ایشان با طرح داستان کبوتر طوق دار، تحلیل بسیار قشنگی از آن کردند. در صورتی که ما در دوران بچگی آن را خوانده بودیم ولی توجهی به این مفاهیم نکرده بودیم. ایشان این را طرح کردند و گفتند یک رهبریت و هماهنگی خاصیت اش این است که اینها را به سوی یک نقطه هماهنگ کند و تعالی ببخشد و این فکر باعث می شود که کبوترها دام از زمین برچینند که این برای ما خیلی تازگی داشت و جالب بود که چه دید قشنگی ارایه کرده اند و این سرآغاز ارادتمندی و علاقه ما به ایشان وشرکت در جلسات مسجد هدایت شد.
بعد از این معمولا روزهای پنج شنبه در نمازخانه مسجد دانشگاه فنی، تابلو در داخل نمازخانه نصب می کردند که شب های جمعه در مسجد هدایت حضرت آیت الله طالقانی بعد از نماز مغرب و عشا تفسیر قرآن می گویند و ما بعد از آن شب یعنی سیزده رجب، علاقه مند شدیم که به مسجد هدایت برویم و معمولا بیشتر شب های جمعه به آنجا می رفتیم. در دانشکده فنی، افرادی مانند ناصر عبدالصمد، از بچه های انجمن اسلامی بودند که اطلاعیه را در تابلو نصب می کردند. او همکلاسی ما شده بود. در حالی که یک سال از ما جلوتر بود ولی بعد مانده بود و با ما همکلاس شده بود. در حالی که یک سال از ما جلوتر بود ولی بعد مانده بود و با همکلاس شده بود. با اینها می رفتیم.
یک تعدادی هم از آنجا می آمدند مثلا بارها مهندس عبودیت و مهندس ربانی به این جلسات می آمدند . با سعید محسن و خیلی های دیگری در مسجد هدایت آشنا شدیم» . یکی از دانشجویان که به واسطه یکی از دوستان اش به جلسات مسجد هدایت راه یافت، رجبعلی طاهری بود، او درباره چگونگی آشنایی می گوید:
«پس از چندی، به واسطه یکی از دوستان به نام دکتر اسماعیلی که دانشجوی رشته پزشکی بود، با آیت الله طالقانی در مسجد هدایت آشنا شدم. ماجرا از این قرار بود که ایشان پیشنهاد کرد سری به مسجد هدایت بزنیم و به صورت گذرا از آنجا دیدار کنیم، اما هنگامی که من به آنجا رسیدم چون شب جمعه بود متوجه درس تفسیرقرآن آیت الله طالقانی شدم و آنچنان مجذوب ایشان شدم که حضور در جلسات قرآن مسجد هدایت به عنوان یکی از برنامه های من در سال های 36-1335 و دوران دانشجویی در آمد. حضور در کلاس های تفسیر آیت الله طالقانی در من اثر ب سیار مثبتی به جا گذاشت و علاقه ام را به قرآن و اسلام بیشتر کرد» .
بدین ترتیب دانشجویان، در میان شرکت کنندگان جلسات مسجد هدایت، اکثریت داشتند. آنها همفکران خود را در آنجا می یافتند و ضمن تشویق دیگران به شرکت در جلسات و آشنایی با چهره های شاخص سیایس و مذهبی، روابط خود را در این کانون توسعه می دادند.
یونس یکتا در مورد برنامه های مسجد هدایت و افراد شرکت کننده چنین می گوید:
«برای استفاده از برنامه های تفسیر و سخنرانی آیت الله طالقانی در شب جمعه ها تبلیغ می کردیم و خیلی از دوستان را به تدریج از دانشکده فنی به آنجا بردیم. ما خیلی ها را همان جا شناختیم. مثل دکتر شیبانی و مهندس حنیف نژاد که در آنجا با آنها آشنا شدیم و مخصوصا چون همشهری بودیم ارتباطات مان یک خرده زیاد بود.
سعید محسن و بدیع زادگان را در آنجا دیدیم. ناصر صادق هم بعدها آمد ولی پدرش همیشه در آنجا بودند، برای نماز همیشه بودند و از نزدیکان آقا محسوب می شدند. مهندس بازرگان هم هرازگاهی می آمد. لطف الله میثمی و برادر بزرگ شان سید محمد غرضی، خیلی افراد هم از سایر دانشکده ها مثلا خیلی ها از دانشکده حقوق می آمدند. از دانشگاه بیشتر می آمدند. از کل دانشگاه حدود شصت نفر می آمدند ولی بعضی روزها بر حسب مورد زیاد می شد.
آقای دکتر حمید نوحی، آقای مهندس هاشمی از دانشکده هنرهای زیبا. از هر دانشکده ای عده ای می آمدند. آقای حاج سید جوادی که یک پایش لنگید و عصا به دست شده بود. دکتر مرتضی نیل فروشان از دانشکده داروسازی، دکتر ضرابی از دانشکده پزشکی می آمدند.دانش منفرد از دانشکده علوم، از روحانیون یکی از آقای هادی خسروشاهی بود که معمولا از قم می آمد و دیر هم به جلسات می رسید و نماز را فرادی می خواند. او به سخنان و تفسیر آیت الله طالانقی خیلی ارادت داشت. زین العابدین رهنما که کتابی راجع به الجزایر نوشته بود، علی و جواد حجتی کرمانی که آمدن شان مفصل نبود. خیلی از روحانیون در جلساتی که بعضا انجمن اسلامی مهندسین می گذاشت مثل آقای کمره ای، آقای جزایری می آمدند که 10 نفری می شدند و سید محمد شبستری» .
پایان پیام/
نظر شما