خبرگزاری شبستان – سرویس اندیشه: با توجه به نامه ای که حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی در اول بهمن ماه سالجاری خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی مرقوم فرمودند و آنان را برای شناخت اسلام ناب خطاب قرار دادند، با حجت الاسلام عزالدین رضانژاد، ریيس پژوهشکده علوم اسلامی پژوهشگاه بین المللی المصطفی (ص) در خصوص آثار این نامه به گفتگو نشسته ایم، مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد:
نامه رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی چه بازخوردهایی می تواند در غرب داشته باشد؟
مساله پرداختن به فهم دین به ویژه دین اسلام، از موضوعاتی است که امروزه با رویکرد جهانی در میان ملت های مختلف مطرح است. در این راستا بر اساس آماری که دائره المعارف مسیحیان در سال 2008 اعلام کرد، بیشترین رویکرد مردم جهان نسبت به گرایش دینی، به دین اسلام بوده است. با این نگاه همه رقبای مسلمانان در صدد برآمدند که مقابل این رویکرد و گرایش بایستند.
اما اتفاقاتی که در این دهه اخیر مشاهده می کنیم و به عبارت دیگر اگر پیش تر رویم و ماجراهای پس از انقلاب اسلامی را ملاحظه کنیم، متوجه می شویم رویکرد جهان به دین تغییر یافته است. از جمله کشیشان مسیحی اعلام کردند انقلاب ایران ما را دلشاد و دل زنده کرد چرا که ما و کلیسا در صحنه اجتماعی نبودیم اما انقلاب اسلامی ایران نشان داد دین در صحنه جامعه می تواند دخالت داشته باشد.
دلیل این حاشیه انگاری چه بود؟
پس از وقایع قرون وسطی و ماجراهایی که بر کلیسا گذشت و انقلاب صنعتی، کلیسا و کشیش ها خود را در حاشیه می دیدند و پس از وقوع انقلاب اسلامی، آنها توانستند دوباره به نقش دین در اجتماع پی ببرند.
از سوی دیگر با توجه به توطئه قدرت های بزرگ در راستای گرایش مردم به اسلام، آنها متوجه شدند نمی توانند مقابل گرایش مردم به طور عمومی و گرایش جوانان به صورت خصوصی، را بگیرند لذا ماجرای 11 سپتامبر، توطئه ای از پیش ساخته شده استکبار برای همین مساله بود اما پس از آن ملاحظه کردند پرفروش ترین کتاب مذهبی در غرب، قرآن کریم است یعنی آنچه قصد داشتند از آن به عنوان ابزار استفاده کنند، با شکست روبه رو شد.
همچنین، جریانات دیگر و توطئه ها و حمایت غرب از تکفیرها و ترویست ها اعم از القاعده و طالبان و داعش، همه این موارد نشانگر آن است که حمایت غرب در این راستا برای بدبین کردن افکار عمومی جهان نسبت به اسلام بوده و است. در این راستا اخیرا اقدامات عمده ای از نظر فرهنگی و اعتقادی در دنیا انجام شد.
مثلا چه اقداماتی؟
حدود چهار یا پنج سال پیش برخی از شرکت های اینترنتی وابسته به انگلیس و آمریکا چهار سوره جعلی در فضای مجازی منتشر و اعلام کردند می توانند همانند قرآن سوره هایی بیافرینند که این اقدام با اعتراضات علمی و غیرعلمی مسلمانان مواجه شد و برخی از این شرکت ها این متون را حذف کردند.
تا اینکه در دهه اخیر آمریکا گروهی دست به کار شده و کتابی با هدف ارائه قرآن قرن 21 به نام "الفرقان الحق" نوشتند و نویسنده های کتاب مدعی شدند همان طور که خدا بر محمد (ص) آیاتی را الهام کرد، بر ما نیز الهام کرده است. در این کتاب 77 سوره جعلی نگاشته و از مردم خواسته شد که به جای روی آوردن به قرآن، به این کتاب توجه کنند که البته در این راستا نقدهای مختلفی به زبان های فارسی، عربی و انگلیسی نوشته شد.
بنابراین، با توجه به نکات یاد شده – به ویژه آمار دائره المعارف مسیحیان - و وقایعی که امروز در جهان می گذرد، گرایش به سمت دین و دینداری و عمدتا به سوی اسلام، در حال افزایش است و از طرف دیگر اسلام با نگاه و قرائت اهل بیتی، از مواردی است که خواست مردم جهان و تشنگان معرفت است.
با توجه به این نکات و با توطئه ای که نشریه شارلی ابدو برای جهان اسلام چید، قرائن نشان می دهد، این حرکات ساخته و پرداخته دست دشمن است و اتفاق محض نیست چرا که وقتی تمام پازل ها را کنار هم می گذاریم، به این نتیجه می رسیم پلیس فرانسه هرگز نمی تواند از این جریان بی اطلاع باشد.
تمامی این اقدامات بدان جهت است که اسلام متهم شود و برای همین مشاهده می شود تبلیغات رسانه ای ضد پیامبر اعظم (ص) به راه می افتد. در این میان باید به وجدان های بیدار و شکوفا کردن آنها و فطرت انسانی در جهان صنعتی و تبلیغات مسموم تلنگری زد، که پیام رهبری در همین راستا خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی صادر شد.
این تلنگر رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان غرب نشانگر چه مساله ای می تواند باشد؟
نامه رهبری به جوانان غربی نشانگر آن است که دین را از طریق رسانه ها و قدرت های جهانی نمی توان درک کرد و فهمید به دلیل آن که قدرت ها به منافع شخصی و اقتصادی خود نظر دارند. لذا اگر این تلنگر ایجاد شود، جوان غربی با عینک و نگاه دیگری واقعیت ها را دنبال کرده و به نگاهی که رسانه های غربی به اسلام دارند و آن را القا و ترویج می کنند، توجه نکرده و اسلام را از منابع اصیل اش می شناسد. بنابراین، مسائلی که امروز علیه جهان اسلام مطرح می شود، توطئه فرهنگی علیه مبانی دینی به صورت عام، و مبانی اسلامی به طور خاص است.
لذا پیام رهبر انقلاب اسلامی می تواند در این زمینه راهگشا باشد و مشاهده می کنیم هنوز زمان کوتاهی از انتشار این پیام نگذشته است اما بازخوردهای گسترده ای در شبکه های اجتماعی و در رسانه های جمعی و مجامع عمومی در سطح جهان داشته است. این مطلب نشانگر آن است که این پیام می تواند دریچه ای به روی جوانان غرب برای حرکت به سوی اسلام حقیقی بگشاید و قضاوت صحیحی از این دین ناب به دست آنها دهد.
گفتنی است، پیام رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی توسط ایشان، بدین شرح مرقوم شده است:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و آمریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیه وآله و سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیه وآله وسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
۱۳۹۳/۱۱/۱
پایان پیام/
نظر شما