به گونه ای امام حسین (ع) را عرضه کنیم که قابل تبعیت بشر باشد

خبرگزاری شبستان: ما در مداحی ها و منابرمان به گونه ای امام حسین (ع) را عرضه کنیم که قابل تبعیت بشر باشد. امام حسین (ع) بشر برتر است اما برتر از بشر نیست که اگر برتر از بشر بودند نمی توانستند امام ما باشند.

خبرگزاری شبستان: معصومین و اهل بیت (ع) آمده اند که اول از همه آن عقیده را به ما بدهند. عقیده ما را درست کنند و بعد هم این انگیزه را  در ما به غلیان درآورند که در راه آن عقیده حرکت کنیم. خودشان هم جلوتر از بقیه این راه را رفته اند و به آن حقیقت رسیده اند. هیچ پیامبری در طول تاریخ نیامده بگوید به ایندین من ایمان بیاورید مگر این که پیش از هر کسی خود به آن دین و خداوند ایمان آورده باشد. هیچ پیامبری نیامده است که بگوید به این وظایف عمل کنید یا از آن اعمال دوری کنید پیش از آن که خود را موظف به آن اعمال کرده باشد.

شیعه بودن حقیقی این نیست که بگوییم ما از حیث عاطفه و محبت در راه ائمه هستیم و دوست شان داریم اما وقتی پای عمل برسد لنگ زنیم و رفتارها و اعمال مان شبیه به معصومین (ع) نباشد.  اگر به واقع محبت معصومین (ع) در ما باشد همان راهی را می رویم که آن ها طی کردند، بنابراین ضرورت دارد ما در مداحی ها و منابرمان به گونه ای امام حسین (ع) را عرضه کنیم که قابل تبعیت بشر باشد. امام حسین (ع) بشر برتر است اما برتر از بشر نیست که اگر برتر از بشر بودند نمی توانستند امام ما باشند. ان شاء الله خداوند کمک کند که ما هم در همان مسیر نورانی و تعالی بخش قرار بگیریم.

بخش پایانی گفتگوی ما با آیت الله مهدی هادوی تهرانی، مجتهد علوم حوزوی، دکترای علوم اسلامی و مدیر گروه فلسفه رواق حکمت به موضوع الگوگیری و اهمیت آن در طرح میاحث مرتب با حماسه حسینی اختصاص دارد.

 

نکته ای که اشاره کردید یکی از غفلت های بزرگ جامعه ماست که گاهی واقعا در این چاه تاریک تضاد میان گفتار و رفتار یا ظاهر و باطن قرار می گیریم. می خواستم از همین بیان حضرتعالی استفاده کنم که شاید یکی از وجوه علل این تضاد برجسته نکردن مفهوم الگوگیری در ارتباط با حماسه امام حسین (ع) است. گاهی در منابر و مداحی های ما صورت مسأله به گونه ای تبیین و تشریح می شود که اتفاقا نوعی فضای ضد الگوگیری به وجود می آید. به این معنا که مستمعان و مخاطبان مراسم ها را به بهانه تجلیل از امام و جایگاه معصوم، تحقیر و ناامید می کنیم و به او القا می کنیم که معصوم و صحابه ایشان از جنس دیگری بودند و ما فقط می توانیم اشک بریزیم و افسوس بخوریم که در جایگاه آن ها نیستیم در صورتی که می توان این بارقه امید را در قلب ها روشن کرد که ما هم می توانیم به سمت آن الگوهای بزرگ حرکت کنیم و شبیه آن ها باشیم یا دست کم فاصله مان را با آن ستاره های درخشان کم تر کنیم. دیدگاه تان در این باره چیست؟

ببینید،  بزرگترین الگویی که در قرآن به وجود مبارک شان اشاره شده،  وجود مقدس پیامبر عظیم الشأن صلوات الله و سلامه علیه است. آنجا که می فرماید: لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه. از طرف دیگر می بینیم خداوند، رسول الله را این طور معرفی می کند: قل انما بشر مثلکم یوحی الی / ای پیامبر به مردم بگو من بشری مثل شما هستم و تنها فرق من با شما این است که به من وحی می شود. یعنی خیال نکنید که پیامبر بشر  نیست. پیامبر با همه اوصاف عالی ای که دارند مثل همه ما بشر هستند. اصلا شما چون انسان هستید پیامبرتان هم از جنس خودتان است. او هم انسان باید باشد همچنان که اگر فرشته بودید پیامبرتان هم باید از جنس فرشته بود.

حالا شما همه این حرف ها را درباره امام حسین (ع) هم می توانید تعمیم بدهید. امام حسین (ع)  با همه سجایا و معارف و کمال انسانی که دارند بشرند و اهل بیت (ع) هم نیامدند بگویند به ما نگاه کنید و تأسف بخورید که مثل ما نیستید. پیامبر و اهل بیت (ع) آمدند به ما بگویند ما به سمت آن قله حرکت کردیم و به آن قله رسیدیم و آن همه شکوه و زیبایی را دیدیم و از آن نعایم برخوردار شدیم و حالا می خواهیم دست شما را هم بگیریم و به سمت همان مناظری ببریم که دیده ایم تا شما هم از آن نعایمی برخوردار شوید که ما برخوردار شدیم. حالا البته ما نمی توانیم مثل پیامبر (ص) و معصومین (ع)  باشیم اما به آن قله ها که می توانیم نزدیک شویم.

آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید

وجود مقدس رسول اعظم صلوات الله و سلامه علیه  به علی علیه السلام  فرمود: «و ان شیعتک علی منابر من نور" این شیعه علی است. این تعریفی است که پیامبر از شیعیان علی در زمان حیات مبارک شان دارد. این شیعه علی است، یعنی همان هایی که به دنبال حضرت علی و خاندان و فرزندان او حرکت می کنند. این حرکت هم یک حرکت فیزیکی و ظاهری نیست. حرکت انسانی و معنوی است. اصلا شما به زندگی بشر وقتی نگاه می کنید می بینید زندگی بشر چیزی جز حرکت نیست. همه تعابیر قرآن از زندگی بشر مبتنی بر حرکت است: اهدنا الصراط المستقیم / بارالها ما را به راه مستقیم هدایت کن. راه چه چیزی را به ذهن انسان القا می کند؟ حرکت! رسیدن به آن راه و پیمودن آن راه چه چیزی را به ذهن متبادر می کند؟

این جمله که منسوب به امام حسین (ع)  است و بعضی از بزرگان تشکیک کرده اند و ندانسته اند که این جمله بیان یک حقیقت و عصاره نهضت امام حسین (ع) است که: "ان الحیاه عقیده و الجهاد". زندگی چیست؟ حیات طیبه امام حسین (ع)، تفسیر همین جمله است که "ان الحیاه عقیده و الجهاد". زندگی چیست؟ امروز شما می بینید که در فلسفه غرب، بحث های گسترده ای روی همین مفهوم شکل گرفته است که اصلا زندگی جیست؟ حیات چیست؟ مفهوم زندگی هم به اشکال مختلف بیان شده است. فلسفه اگزیستانسیال چیزی می گوید. فلسفه های پراگماتیستی چیزی دیگر و فلسفه های دیگر. چرا این قدر روی این مفهوم بحث می شود؟ به خاطر این که مسأله مهم  و حیاتی است. امام حسین (ع)، شیوه زندگی را در مکتب شان به ما یاد می دهد. خلاصه ترین و کامل ترین تعریفی که می شود از زندگی به دست داد. حیات چیزی جز عقیده و جهاد نیست. این که به آن باور و عقیده برسی، این که عقیده حق داشته باشی، اما چطور می شود  به آن عقیده حق رسید؟ با جهاد.  یعنی هر لحظه در حال جهاد باشی. این حیات، حیات طیبه است و در برابر آن حیات سیئه هم قرار دارد. این هم نوعی از زندگی است، سبکی از حیات است اما آخرش به جهنم و عذاب ختم می شود.

معصومین و اهل بیت (ع) آمده اند که اول از همه آن عقیده را به ما بدهند. عقیده ما را درست کنند و بعد هم این انگیزه را  در ما به غلیان درآورند که در راه آن عقیده حرکت کنیم. خودشان هم جلوتر از بقیه این راه را رفته اند و به آن حقیقت رسیده اند. هیچ پیامبری در طول تاریخ نیامده بگوید به ایندین من ایمان بیاورید مگر این که پیش از هر کسی خود به آن دین و خداوند ایمان آورده باشد. هیچ پیامبری نیامده است که بگوید به این وظایف عمل کنید یا از آن اعمال دوری کنید پیش از آن که خود را موظف به آن اعمال کرده باشد.

شیعه بودن حقیقی این نیست که بگوییم ما از حیث عاطفه و محبت در راه ائمه هستیم و دوست شان داریم اما وقتی پای عمل برسد لنگ زنیم و رفتارها و اعمال مان شبیه به معصومین (ع) نباشد.  تعبیر قرآن این است که قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربی. همچنین می فرماید: قل ما سئلتکم من اجر فهو لکم. یا در جای دیگر می فرماید:  قل لا اسالكم علیه من اجر الاّ مَن شاء أن یتّخذ الى ربّه سبیلا. در واقع بیان نورانی قرآن این است که من از شما تقاضای اجر نمی کنم مگر کسی که راهی به سمت خداوند پیدا کند. پس معلوم می شود آن مودت ذی القربی، سبیل الهی است. این تفسیر مفهوم حقیقی مودت ذی القربی است و نشان می دهد رابطه ما با معصومین (ع) صرفا یک دوست داشتن کلامی و لفظی نیست. اگر به واقع محبت معصومین (ع) در ما باشد همان راهی را می رویم که آن ها طی کردند، بنابراین ضرورت دارد ما در مداحی ها و منابرمان به گونه ای امام حسین (ع) را عرضه کنیم که قابل تبعیت بشر باشد. امام حسین (ع) بشر برتر است اما برتر از بشر نیست که اگر برتر از بشر بودند نمی توانستند امام ما باشند. ان شاء الله خداوند کمک کند که ما هم در همان مسیر نورانی و تعالی بخش قرار بگیریم.

پایان پیام /

کد خبر 419615

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha