چرا ما از گناهان و ثواب های دیگران سهم داریم؟

خبرگزاری شبستان: گاهی گلوله های کوچک گناه می توانند به هیولاهای بزرگ و بهمن های ویرانگر تبدیل شوند در حالی که اگر آن گلوله های کوچک نبودند عملا فضایی برای شکل گیری آن بهمن ها وگلوله های بزرگ پیش نمی آمد.

خبرگزاری شبستان: رفتارهای مثبت و منفی در جامعه  در شیب ها و تقویت کننده  ها سرعت و اوج و بزرگی می گیرد. درست مثل گلوله برفی که هرچه به سمت پایین می غلتد با جذب برف های کنار خود بر حجم  و بزرگی اش می افزاید. موضوع این جاست که گاهی گلوله های کوچک برف می توانند به هیولاهای بزرگ و بهمن های ویرانگر تبدیل شوند در حالی که اگر آن گلوله های کوچک نبودند عملا فضایی برای شکل گیری آن بهمن ها وگلوله های بزرگ پیش نمی آمد. در جامعه هم وضعیت به همین ترتیب است.

انسان بدون ارتباط،  امکان زیستن ندارد و هر انسانی حتی اگر در منزوی ترین حالت قرار بگیرد بی نیاز از ارتباط با "خود" و "دیگری" نخواهد بود. این "دیگری" می تواند ساحت هایی از وجود "خود" او، "خداوند"، "محیط پیرامونی"، "انسان های دیگر" و در یک معنا "جامعه" باشد. از آن جایی که آدمی سطوح مختلفی از نفس - خود - را در درون اش تجربه می کند بنابراین نیاز دارد که هر آن در کشاکش حرکت از  تاریکی ها به سمت نور و حرکت از نور به سمت تاریکی ها، موقعیت و جایگاه خود را ارزیابی و بررسی کند که در کجای معروف ها و منکرهای وجود خود ایستاده است.  از این رو است که در اسلام اصل مهمی به نام امر به معروف و نهی از منکر گنجانده شده و  چه از زبان وحیانی و چه از زبان معصومین (ع)  به صورت مستمر و مؤکد بر جایگاه بی بدیل این اصل اصرار ورزیده شده است.

اما نکته این جاست که گاهی درخشان ترین الماس ها هم در زیر گرد و غبار و گل و لای قرار می گیرند و درخشش خود را در منظرها از دست می دهند. امروز به نظر می رسد سطوحی از جامعه ما نسبت به این اصل درخشان و عمیق آن آگاهی لازم را ندارد و گمانه زنی ها و پیش زمینه های ذهنی را معیار و محک داوری درباره این اصل قرار می دهد و  بدلیجات خودساخته و خودپرداخته را  به جای آن اصل و گوهر اصیل قرار می دهد و گمان می کند  درباره امر به معروف و نهی از منکر سخن می گوید.  از این رو مسلما یکی از رهیافت هایی که می تواند ما را از این تحریف های فرهنگی و اعتقادی دور نگه دارد رجوع به سرچشمه این بحث ها و شنیدن درون مایه و محتوای اصیل این اصول از زبان معصومین (ع)  است. آنچه در پایین می آید گشودن پنجره و روزنه ای به این بحث از زبان معصومین (ع)  است. 

مومن ضعیف کیست و چرا خداوند از مومن ضعیف نفرت دارد

پیامبر مکرم اسلام (ص) در فرمایشی نورانی بر اهمیت بی بدیل امر به معروف و نقش احیاگری آن تصریح می کنند و می فرمایند: "اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبغِضَ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الّذَی لا دینَ لَه / همانا خدای عز و جل از مومن ضعیفی که دین ندارد نفرت دارد." زمانی که از حضرت سوال شد چنین کسی با این ویژگی ها چه کسی است؟ حضرت در پاسخ فرمودند" الّذی لایَنهی عَنْ المُنکَرِ / کسی که نهی از منکر نمی کند. "

در واقع از منظر نبی اکرم، ایمان حقیقی زمانی در قلب مومن پدیدار می شود که او به مقام ناهی از منکر برسد، یعنی همان حرکتی که در ذهن و روح و قلب جریان می یابد و  این جریان به زبان می رسد. کسی که در درون به آن عدل معنوی و ایمانی رسیده  نمی تواند نسبت به کژی ها و کژروی ها و  بی تعادلی های بیرون از خود بی تفاوت باشد بنابراین وقتی پیامبر می فرمایند: مومن حقیقی آن است که نهی از منکر کند یعنی اول در درون خود به آن تعادل برسد و زنگار بدی ها را از آینه ذهن و قلب خود شستشو دهد و بعد دیگران را نیز به این مقام دعوت کند. درست مثل بارانی که از ابرها فرو می ریزد و تیرگی ها و غبارها را از روی زمین پاک می کند، اما باران پیش از آن که تطهیر کند مطهر شده است و  اول از همه خود به آن طهارت و زلالی و روشنی رسیده  و بعد این طهارت  و پاکی و روشنایی را به زمین هم می بخشد، بنابراین از این منظر می توان گفت دعوت به امر به معروف و نهی از منکر اول از همه یک دعوت فردی و تصفیه کننده و پاک کننده درون خود آن فرد است چون کسی که می خواهد پاک کند و بشوید اول باید آن حالت شویندگی و طهارت را در خود ظاهر کند و بعد آن را به دیگران بسپارد. 

سهم که ما از ثواب ها و گناهان دیگران می بریم

پیامبر در حدیث نورانی دیگری، منظر مهم دیگری از بحث امر به معروف را در برابر ما می گشاید. آن جا که می فرماید: "مَنْ اَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ اَو نَهی عَنْ الْمُنْکَرِ اَوْ دَلّ عَلی خَیر اَوْ اَشارَ بِهِ فَهُوَ شَریک وَ مَنْ اَمَرَ بِسُوءٍ اَوْ دَلَّ عَلَیهِ اَوْاَشارَ بِهِ فَهُوَ شَریک / کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند و بسوی خیر راهنمائی کند یا به آن اشاره نماید در عمل شریک ثواب است و کسی که به بدی ها دعوت کند یا به سمت بدی ها  راهنمائی نماید، شریک گناه خواهد بود. "

در واقع اینجا همان موضوع آثار و هم افزایی اعمال ما و تأثیر و تأثری که در نتیجه مجاورت اعمال ما با همدیگر روی می دهد مد نظر پیامبر است. این که رفتارهای ما در نسبتی که با هم برقرار می کنند می توانند تقویت یا تضعیف شوند. فرض کنید  عالمی کتابی روشنگر در ترویج اخلاق و ایمان  می نویسد و این کتاب در جلدهای متعدد به دست خوانندگان می رسد. خوانندگان این کتاب را می خوانند و از محتوای آن بهره می برند و به سمت خیر و ایمان و عمل صالح هدایت می شوند، حتی اگر آن هدایت در آن لحظه تبدیل به یک رفتار عمیق نشود اما طبیعی است خوانندگان وقتی به سمت آن خیر و صلاح و ایمان حرکت می کنند – ولو در حد تأمل – و با وجود آن که به اختیار خود به سمت آن فضایل اخلاقی می روند اما به خاطر آن که سرمنشأ و سلسله جنبان این تحرک و تحول در آن ها به کتاب آن عالم برمی گرد و گرویدن آن ها به آن معروف از سمت آن عالم بوده بنابراین آن عالم در  ثواب و اجر آن عمل سهیم و شریک خواهد بود. همچنان که نقطه مقابل هم صدق می کند.

به فرض فردی که محتوایی غیر اخلاقی و گمراه کننده را در  فضای مجازی منتشر می کند  و جوانانی به سمت آن محتوا و خوراک مسموم فکری کشیده می شوند و از آن خوراک می خورند و آن خوراک جذب ذهن و روح آن ها می شود  اگرچه آن ها با اختیار و  انتخاب خود به آن سمت رفته اند اما آن فرد تولیدکننده  و اشاعه دهنده آن خوراک مسموم در گناه آن ها شریک خواهد بود چون آن خوراک ها از جانب او تهیه و عرضه شده است و این سلسله رفتارها که بر روی هم قرار می گیرد و تداوم می یابد چه درباره رفتارهای مثبت و چه درباره رفتارهای سوء، صدق می کند. 

در واقع اگر از منظر جامعه شناسی به موضوع نگاه کنیم رفتارهای مثبت و منفی در جامعه  در شیب ها و تقویت کننده  ها سرعت و اوج و بزرگی می گیرد. درست مثل گلوله برفی که هرچه به سمت پایین می غلتد با جذب برف های کنار خود بر حجم  و بزرگی اش می افزاید. موضوع این جاست که گاهی گلوله های کوچک برف می توانند به هیولاهای بزرگ و بهمن های ویرانگر تبدیل شوند در حالی که اگر آن گلوله های کوچک نبودند عملا فضایی برای شکل گیری آن بهمن ها وگلوله های بزرگ پیش نمی آمد. در جامعه هم وضعیت به همین ترتیب است.

 پایان پیام /

 

کد خبر 412829

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha