آیت الله مهدوی کنی (رحمه الله)، ذوالفقار امام خمینی (رحمه الله)

خبرگزاری شبستان: آیت الله مهدوی کنی از زمان شکل گیری تا پیروزی انقلاب اسلامی، همواره در کنار امام خمینی (رحمه الله) به مبارزه و فعالیت مشغول بود. پس از انقلاب هم به درخواست امام، مسئولیت های بسیاری را عهده دار شد و در زمینه تثبیت و پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی تلاش های بسیاری کرد.

به گزارش سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، عالم، فقیه  و مبارز انقلابی، در سال 1310 هـ.ش. در روستای کن از توابع تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، حاج اسد الله باقری کنی فردی مذهبی و مقید به مسائل دینی بود که به زراعت و کشاورزی اشتغال داشت. حاج اسد الله باقری کنی هشت فرزند داشت که آخرین فرزند پسر این خانواده، آیت الله محمدرضا مهدوی کنی است.

دوران کودکی و راهنمایی ایشان، همزمان بود با اوج سلطه و قدرت و ظلم و ستم رضاشاه پهلوی، یعنی زمانی که رضاشاه با اقداماتی مانند کشف حجاب و ممنوع کردن پوشیدن لباس روحانیت به جز برای قلیلی از روحانیون، دین را از ریشه هدف قرار داده بود. در چنین شرایطی ایشان پس از گذران دوران شش ساله دبستان و در سن 13 سالگی، وارد حوزه علمیه شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. مشوق او خانواده و به خصوص پدرشان بود که همیشه با علما و روحانیون برخورد خوبی داشت و به آن ها احترام می گذاشت.

وی تحصیلات حوزوی را در مدرسه لر زاده آغاز کرد و در کنار مرحوم برهان به طی مراحل علمی و معنوی پرداخت. چند سالی هم در قم و در نزد آیت الله العظمی بروجردی مشغول به تحصیل بود و از جلسات درس علمای آن زمان مانند امام خمینی (ره)، آیت الله گلپایگانی، آیت الله بروجردی و علامه طباطبایی (ره) بهره می برد.

ایشان در همان سال های جوانی، وارد فعالیت های مبارزاتی با رژیم شاه شد، اولین دستگیری و ضرب و شتم و تبعید ایشان، در سن 18 سالگی و در اردستان اصفهان بود، وی همچنین در قضایایی مانند ملی شدن صنعت نفت شرکت کرد و با فدائیان اسلام هم ارتباط و همکاری داشت. اوج مبارزه و شکل گیری شخصیت سیاسی ایشان، بعد از آشنایی با حضرت امام خمینی (رحمه الله) در سال 1327 بود که پس از آن ارادت عجیبی به امام پیدا کردند. پس از بازگشت از قم به تهران، در سال 1341 به واسطه آیت الله سرخه ای، از ایشان دعوت شد تا امامت جماعت مسجد جلیلی را عهده دار شوند، این مسجد بعد ها پایگاه فعالیت های انقلابی و مبارزاتی ایشان شد تا حدی که با اوج گیری فعالیت های کمونیست ها و جذب جوانان، ایشان جلساتی برای تشریح اقتصاد اسلامی در این مسجد برپا کردند تا ضمن آموزش به جوانان از جذب آن ها به کمونیست ها جلوگیری کنند.

در طول مبارزات و فعالیت های سیاسی، ایشان چندین بار دستگیر و به زندان یا تبعید محکوم شدند. از جمله دستگیری و تبعید به بوکان در سال 1353 که در آن جا نیز به فعالیت های فرهنگی خود ادامه دادند و از این مسئله غافل نبودند.  

ایشان ضمن مبارزات انقلابی، جایگاه رفیعی در مسند علم و فقاهت داشتند و از جمله شاگردان برتر و مبرز امام خمینی و علامه طباطبایی بودند که سال ها در درس تفسیر و فلسفه علامه طباطبایی شرکت می کردند و به گفته مرحوم آیت الله سید جلال آشتیانی تنها ایشان و برادرشان آیت الله باقری کنی در تهران فلسفه آموخته بودند. ایشان به قدری به کار علمی و تربیت نیروی علمی علاقه داشتند که اگر فرصت می یافتند مانند شهید مطهری به کار علمی می پرداختند، اما بارها به دستور امام خمینی (رحمه الله) مسئولیت های مختلفی یافتند.

در توصیف علم و فقاهت ایشان همین بس که در زمان تبعید امام در نجف، ایشان دست خطی نوشته بودند مبنی بر این که در صورت عدم دسترسی به فتاوای امام، در مسائل فقهی به آیت الله مهدوی کنی رجوع کنید. بسیاری از علما و روحانیون فعلی هم علم ایشان را در سطح مراجع عظام تقلید می دانستند.

پس از رحلت مرحوم آیت الله آشتیانی، آقای اعتمادیان که در آن زمان، ریاست سازمان اوقاف و امور خیریه را بر عهده داشت، مسئولیت یافت تا متولی موقوفات مروی را مشخص و معین کند. در وقف نامه این موقوفه آمده بود که متولی باید اعلم علمای تهران باشد. به همین دلیل ایشان خدمت امام(رحمه الله) رسیدند و موضوع را مطرح کردند، ایشان هم به آیت الله خوانساری ارجاع دادند. پس از مراجعه به آیت الله خوانساری، ایشان نیز دوباره به امام خمینی (رحمه الله) ارجاع دادند. هنگامی که آقای اعتمادیان خدمت امام رسیدند و ماجرا را شرح دادند، ایشان فرمودند که به آیت الله مهدوی کنی مراجعه کنید و نامه ای نوشتند که با این جمله شروع می شد: «من می خواهم به شما زحمتی بدهم ....» که این نشان از علم و فقاهت ایشان دارد، یعنی ایشان تلویحاً اعلم علمای تهران یا جانشین اعلم علمای تهران هستند.

ایشان تا کنون کتاب هایی در باب مسائل فقهی و اخلاقی به رشته تحریر در آورده اند، از جمله کتاب بیست گفتار، کتاب اقتصاد اسلامی، شرح دعای افتتاح، شرح دعای سحر و 4 کتاب در اخلاق، که به علت اشتغال به فعالیت های سیاسی و انقلابی و سپس مسئولیت های اجرایی، فرصت قلم زدن بر آثار دیگر را نیافتند.

ایشان در عین حال، شخصیتی با تقوا و مخلص و متواضع هستند و در بین مراجع و علما و بزرگان ایشان و برادرشان آیت الله باقری کنی به نمونه زهد و تقوا و احتیاط شناخته می شوند و به اقرار نزدیکان ایشان، نه تنها واجبی را کنار نگذاشته و حرامی مرتکب نشده اند، بلکه هیچ گاه مکروهی از ایشان سر نزده است و حتی عملی خلاف احتیاط انجام نداده اند. در دوران طلبگی و جوانی به علت ارادت و توسل بسیار به حضرت مهدی (ارواحنا له الفداه) یکی از دوستان طلبه، ایشان را «مهدوی» نامید و پس از آن بود که به مهدوی کنی معروف شدند و پس از انقلاب نیز نام خانوادگی خود را تغییر دادند.

وی از زمان شکل گیری تا پیروزی انقلاب اسلامی، همواره در کنار امام خمینی (رحمه الله) به مبارزه و فعالیت مشغول بود و پیرو و تابع ایشان بود. پس از انقلاب هم به دستور مستقیم امام، مسئولیت های بسیاری را عهده دار شد و در زمینه تثبیت و پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی تلاش های بسیاری کرد، از جمله عضویت در هسته 5 نفره شورای انقلاب، عضویت در شورای قانون اساسی، نخست وزیری و عضویت در شورای نگهبان، همه و همه به اصرار دوستان یا امر شخص امام (رحمه الله) بود.

در زمانی که کشور در بحران جنگ قرار داشت و منافقین از داخل و دشمن بعثی از خارج به کشور فشار می آوردند و رئیس جمهور و نخست وزیر همزمان ترور شده بودند، نخست وزیری به ایشان سپرده شده بود، چرا که تنها قدرتی شناخته شد که می توانست در آن برهه زمانی کشور را نجات دهد.

ایشان بسیار به نماز شب علاقه داشتند و هیچ گاه نماز شب شان ترک نشده بود. در مسائل مالی بسیار دقت می کردند و حتی برای مبالغ اندک نیز اهمیت قائل بودند که مبادا بیت المال اسراف شود. در جلسات، همیشه پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم، تفسیر یا ترجمه یا حدیثی قرائت و ضمن آن با نصیحتی حاضران را ارشاد می کردند.

ایشان بسیار به کار فرهنگی و تربیتی علاقه داشتند، تأسیس دانشگاه امام صادق (علیه السلام) و تولیت مدرسه مروی و امامت جماعت مدرسه جلیلی همه و همه نشان دهنده این شوق و علاقه بود، ایشان هنگامی که در مسجد جلیلی فعالیت می کردند، برپایی مراسمات بزرگ مذهبی مانند احیای شب های قدر و قرائت دعای ندبه را پایه گذاری کردند، حتی تا سال گذشته هم خود در ایام لیالی قدر در این مسجد حاضر می شدند و مراسم قرآن به سر گرفتن را اجرا می کردند. بسیار خوش برخورد بودند و حیثیت و آبروی افراد را محترم می شمردند، حتی اگر با کسی اختلاف شدیدی هم داشتند، با روی گشاده و با خنده با او مطرح می کردند.

این فقیه و عالم مبارز و مجاهد، نه تنها در دوران حیات امام خمینی (رحمه الله) پیوسته از ایشان اطاعت و متابعت می کرد، بلکه پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی، پیوسته نسبت به ایشان حب و علاقه داشتند، تا حدی که با وجود منع پزشک از راه رفتن و اصرار نزدیکان برای شرکت نکردن در مراسم سالگرد امام خمینی (رحمه الله)، در این مراسم شرکت کردند و پس از بازگشت از این مراسم بود که دچار حمله قلبی شدند و به مدت بیش از 4 ماه در حالت اغما بودند و صبح روز سه شنبه 29 مهرماه دار فانی را وداع گفتند.

پایان پیام/ 

کد خبر 411138

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha