به گزاری خبرگزاری شبستان، روایت این كتاب كه به تازگی به چاپ ششم رسیده از روزهای آغازین جنگ و دوران نوجوانی و جوانی راوی آغاز میشود.
راوی با اصرار خانواده مجبور به ترك آبادان شده٬ براى زندگى به ماهشهر و رامهرمز مىرود. پس از مدتى به آبادان بازگشته، این بار خانوادهاش به اصفهان مهاجرت میكنند ولى او و خواهرش در مناطق جنگی میمانند.
آنها به آموزش امدادگرى در بیمارستان امام خمینى شركت نفت مشغول مىشوند. در همان سال با تأسیس بسیج خواهران آبادان، همراه با دوستانش كه به دختران O. P. D معروف بودند، به فعالیت در بسیج پرداخته و براى امدادگرى و واكسیناسیون به روستاهاى اطراف آبادان مىروند.
كتاب با توصیف روزهای شاد دوران كودكی راوی در یكی از خانههای شركت نفت در منطقه (قدس) آبادان شروع میشود: «در اتاق، كنار مامان دراز كشیده بودم كه مهری، خواهرم صدام كرد: «مینا! بدو آب شط اومد.» مامان در خواب تكانی خورد. بالش را روی رختخوابها انداختم و به حیاط دویدم. مهران، مهرداد و مهری در حیاط بودند. به مهری گفتم: «یواش، داد نزن، مامان خوابش برده.» گرمای آفتاب تابستان، كفِ سیمانیِ حیاط را داغ كرده بود...
نثرِ كتاب ساده است. شبیه به كلامِ واقعی كه انگار خواننده دارد همراه با خاطرهگو در خیابانهای آبادان راه میرود. خواننده با راوی به فضای قبل از انقلاب و روزهای مدرسهاش میرود. در خیابانهای آبادان تظاهرات میكند. با اردوهای جهادی به روستاها سرك میكشد. امدادگر میشود و مدام بینِ بیمارستان و خوابگاه در كوچ و نوسان است.
همچنین در كتاب٬ خاطراتى از دوران كودكى راوی، زمان تحصیل در مدرسه٬ پیروزى انقلاب اسلامى، فعالیت طرفداران گروه خلق عرب براى تصاحب خرمشهر، عضویت در جبهه حزب اللّه در مدرسه پس از پیروزى انقلاب و رویارویىها با گروه هاى مجاهدین خلق (منافقین) و دیدار با امام خمینى (ره) در كتاب آورده شده است. همچنین در بخش پایانی كتاب پنج سند مرتبط با موضوع كتاب ارائه شده است.
گفتنی است، كتاب «دختران ا. پی. دی» در قطع رقعی و در شمارگان ۲۵۰۰ جلد توسط انتشارات سوره مهر به چاپ ششم رسیده است.
پایان پیام/
نظر شما