«هزار و یک شب نو»علومی ،رمانی آمیخته با تراژدی وطنز

خبرگزاری شبستان: «هزارویک شب نو» عنوان اثری از محمدعلی علومی است که 9 حکایت تازه را در بر می گیرد و توسط نشر قطره منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات شبستان ،این کتاب دربرگیرنده 9 حکایت با نام‌های «شهرزادِ چای فروش»، «وحشت»، «گرگ آمد، گرگ آمد»، «دویار جوان»،«جبور خانِ شپش»،«شب هول»، ماه و مرد»، «جمیل پیرمرد» و «پروانه و سهراب» است.

در بخشی از مقدمه این اثر می‌خوانیم: «(الف) مدتی است ساکت شد. مات مانده بود به روبرو، پیرمرد رذل پرادعا به گمانم تحت تاثیر گفته‌های خودش قرار گرفته که آنطور خشکش زده بود! به خود آمد، نگاهم کرد و اخم کرد و پرسید- پس چرا نمی‌نویسی؟

داد زدم- نمی‌خواهم بنویسم، اصلاً خسته شدم از داستان‌هایی که سر و ته دارند و معنی و مفهوم دارند. می‌خواهم طوری بنویسم که هیچ‌کس، هیچ‌وقت، هیچی ازشان نفهمد. فهمیدی؟»

 

علومی در این کتاب از شخصیت شهرزاد قصه‌گوی «هزار و یک شب» اقتباسی کمیک (پارودی) دارد، به نحوی که در بخشی از کتاب نوشته است:

«دی ماه پارسال به شهر خودمان، بم رفته بودم، در خیابان کنار ارگِ بم، زمانی که هوا داشت تاریک می‌شد، مردی انگار از میان تاریکی به در آمد و ناگهان بازوی مرا محکم گرفت. ترسیدم. گفت- این دفترچه را شهرزاد خانم داده برسانم به شما. علومی هستی دیگر، نه؟

چند دفترچه به من داد که کاهی و قدیمی و پر از داستان بودند (همین داستان‌ها) و من زیر نور چراغ برق، مدتی تماشاشان کردم و بعد که دور و برم را نگاه کردم، دیدم آن مرد غریبه نیست. رفته بود.»

 همچنین باید گفت: در این اثر تراژدي و طنز، ترس و ترحم، فضاي غالب بر داستان‌هاي «هزار و يک شبِ نو» است. نويسنده با بهره‌مندي از فرهنگ مردم و شيوه‌هاي داستاني در هزار و يک شب، کوشيده است که مفهوم «داستانِ ايراني» را به اجرا درآورد.

در داستانِ بردار زده شدنِ پروانه، در سال 56، از قول نامزدش آمده است که; «آن روزي که پروانه را به دار زدند، رفتم. خودم نبودم، روحم پر کشيده و جسم من به تماشا رفته بود. پروانه را، از ماشين کلانتري به درآوردند... کفش‌هايي که برايش خريده بودم به پاش بود. چادر سفيدش به سرش بود با همان گل‌هاي قشنگ... وقتي پروانه رفت بالا، گردنش کج شده بود. يک لنگه کفش‌اش افتاده بود. پاهاش تکان تکان مي‌خوردند و آن گل سرخ صد پر روي کفش هم تکان مي‌خورد تا کم کم آرام گرفت..»

گفتنی است : محمدعلی علومی فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. (ورودی بهمن ۱۳۶۳ بوده)؛ از دوستان صمیمی و مدتی همخانه مرحوم ایرج بسطامی (خواننده اهل بم) بود. با لهجه شیرین کرمانی صحبت می کند. داستان کوتاه «بمانی» نیز اثر اوست که در آخرین شماره ماهنامه «فرجاد» در اواخر دهه ۶۰ یا اوائل ۷۰ چاپ شد. وی شاگرد ابوالقاسم انجوی شیرازی،مشهور به پدر فرهنگ مردم بوده و در اسطوره پژوهی و تحلیل و بررسی قصه های ایرانی براساس اسطوره های قدیمی و بررسی داستان های هزار و یک شب،آثاری منتشر کرده است.

رمان " آدرستان" در سال 77 کتاب برگزیده ی سال از سوی وزارت ارشاد وقت شد و رمان طنز "شاهنشاه در کوچه دلگشا" برنده ی سی سال طنز ایران شد.

محمدعلی علومی رمان های معروف سوگ مغان، آذرستان، شاهنشاه در کوچه دلگشا، اندوهگرد، من نوکر صدامم، طنز در آمریکا، وقایع‌نگاری بن ‌لادن» و خانه کوچک را در پرونده کاری خود دارد.

 

 انتشارات قطره این مجموعه حکایت را با شمارگان پنج‌هزار و 500 نسخه و بهای 15 هزار و 500 تومان منتشر کرده است.

پایان پیام/

کد خبر 397777

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha