به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان، جلسه نقد و بررسی کتاب "تاملی در باب تاملات دکارت" با حضور نویسنده اثر، دکتر سید مصطفی شهرآیینی، دکتر رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم و دکتر سید حمید طالب زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
دکتر شهرآیینی، نویسنده کتاب در ابتدای سخنانش، آثار کاتینگهام را به عنوان جرقه های اولیه ای دانست که مشوق او در پرداختن به این اثر بود و در این باره گفت: آن تصویری که کاتینگهام از دکارت به تصویر می کشد، در آثار فارسی کمتر منعکس شده است و این ایراد اصلا به خاطر نقص ترجمه ها هم نمی باشد.
وی که ترجمه های مرحوم فروغی و دکتر احمدی را در آثار دکارت، کامل و بدون نقص می دانست، ادامه داد: اما نثر دکتر فروغی فضای فلسفه سنتی را به ذهن القاء می کند و گویی یک حکیم دوره قاجار دغدغه اصلاح و تنظیم امور را دارد. به هر حال فضای آثار دکارت در فارسی، آن فضایی نیست که کاتینگهام از آن سخن می گوید.
مترجم کتاب "طرح اجمالی فلسفه اسپینوزا" با طرح این پرسش که چرا سده هفدهم به سده روش معروف شده است، ادعا کرد: از یکصد سال قبل از دکارت، 32 اثر از متفکران مختلف منتشر شده است که در عنوان آن ها واژه متد و روش به کار رفته است و این پرسش چرایی پرداختن به روش را در ذهن ما جدی تر می کند.
وی بر این باور است که در دوره نوزایی، چون تفکر اسکولاستیک اعتبارش را از دست داده بود، گویی بار دیگر شکاکیت زنده می شود تا جایی که حقیقت و خطا در هم می آمیزد و مهمترین دغدغه آن دوره آن است که صدق و کذب از هم تشخیص داده شوند.
مترجم کتاب "قلب اسلام" با اشاره به اینکه مسئله و دغدغه اصلی در آن دوره، مسیر و راه درست است، پرسید: اما چرا دکارت راه شک دستوری را بر می گزیند؟ و در ادامه گفت: اما طرح شک از سوی دکارت صرفا یک گزینه فلسفی نیست، بلکه فلسفه در آن دوره به عنوان یک طبابت ذهن شناخته می شده است و تلاش می کردند تا بیماری های ذهن را بشناسند و بزرگترین عارضه ذهن در دوره دکارت، شک است.
وی با هدف ریشه یابی روش دکارت، به روشی پزشکی تحت عنوان هومیوپاتی اشاره کرد که در قرن هجدهم به صورت مدون درآمده است و درباره آن گفت: در این روش درمانی که در دوره دکارت رواج داشته است، طبیب، مرض بیمار را به اوج خود می رساند تا درمان از درون خود مرض پیدا شود.
شهرآیینی روش آغاز فلسفه دکارت را به این روش پزشکی تشبیه کرد که شاید هم از آن الهام گرفته باشد و اظهار داشت: دکارت معتقد است برای اینکه ذهن را از مریضی شک نجات دهد، باید این مرض را به اوج خود برساند تا آن را بر علیه خودش استفاده کند و شک خود را نقض کند.
وی در بخش دیگری از سخنانش به معرفی کتاب "تاملاتی در باب تاملات دکارت" که رساله دکترای وی بوده است، پرداخت و گفت: کتاب با مقدمه ای ارزشمند از دکتر داوری آغاز می شود و قبل از پرداختن به تاملات، در بخشی مجزا زندگی نامه فکری دکارت را مورد نقد و بررسی قرار داده ام.
نویسنده کتاب "تاملی در باب تاملات دکارت" مدعی بود که آنچه در دکارت فوق العاده مهم است و جزء ابداعات او نیز می باشد این مطلب است که وی به اندازه محتوای کتاب هایش، به سبک نگارش خود نیز اهمیت می داده است.
وی با طرح این پرسش که "آیا روش دکارت شک بوده یا اینکه شک صرفا بستر ساز روش دکارتی است؟" اظهار داشت: این موضوع بخش بعدی کتاب است که به نظر من دکارت معتقد بود که با اعمال روش شک، ذهن را برای اصول و مبانی فلسفه آماده می کند. پس روش دکارتی شک نیست، و به صراحت هم می گوید که من روش تحلیل را در تاملات به کار می برم.
شهرآیینی به تاملات دکارت و مباحث مربوط به هر کدام از آنها فهرست وار اشاره کرد که بخش های بعدی کتاب وی را تشکیل می دهند.
پایان پیام/
نظر شما