به گزارش خبرگزاری شبستان، آیتالله جعفر سبحانی از مراجع عظام تقلید در ادامه سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیه اول و دوم سوره مبارکه «زمر» گفت: هدف و غرض اصلی سوره زمر توحید و منازعه با بت پرستی است، آیات فروانی بر این مسئله گواهی میدهند که از جمله این آیات میتوان به آیه سوم این سوره « أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ » آیه یازدهم « قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ» آیه چهاردهم « قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِینِی» و آیه 29 « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَّجُلا فِیهِ شُرَکَاء مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلا الْحَمْدُ لِلَّهِ» اشاره کرد، در حقیقت اینها نمونهای از آیاتی هستند که در این سوره دلالت بر توحید خداوند دارند.
وی در تفسیر آیه اول این سوره اظهار کرد: این آیه در حقیقت در رد سخنانی است که گفته میشد پیامبر(ص) قرآن را استنساخ کرده و از یک کتاب دیگر که برای شخص دیگری است رونوشت برداشته است و یا اینکه کتاب دیگری را املا کرده و آن را نوشته است. قرآن همه این سخنان را رد میکند و میگوید پیامبر(ص) امی است و سواد ندارد پس چگونه میتوانسته املا یا استنساخ کند بر این اساس قرآن از طرف خداوند است « تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ» و عجیب این است که این آیه در دو سوره الجاثیه و الاحقاف نیز آمده است.
علت نزول تدریجی قرآن در سوره فرقان بیان شده است
وی ادامه داد: برای اوصافی که در این آیه آمده است «الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» است، دو احتمال وجود دارد اول اینکه این اوصاف برای «الله» باشند چون کنار «الله» آمده است، یعنی خداوند قادر است و تمام کارهایش حکیمانه و از روی عقل است، شرایعش حکیمانه است. احتمال دیگر این دو صفت آن است که صفت «الْکِتَابِ» باشند که کتاب خداوند عزیز است و در میدان مبارزه کسی نمیتواند مانند آن را بیاورد. این صفت در آیات دیگری هم برای « الْکِتَابِ» آمده است.
نشانه عدم مقهوریت قرآن این است که چهارده قرن است که با وجود مبارزه طلبی قرآن هنوز احدی نتوانسته است بر قرآن غلبه کند و این کتاب حکیم است و همه سخنانش حکمیانه است اما به نظر میرسد بهتر این است که این دو صفت در این آیه برای «الله» باشند.
این مفسر قرآن تشریح کرد: کلمه تنزیل اشاره به این معنی دارد که تنزیل قرآن آرام آرام بوده است و علت نزول تدریجی قرآن در سوره فرقان بیان شده است .
آنجا که خداوند می فرماید: « وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ؛ آنان که به پیام الهى کافر شدند، گفتند: چرا قرآن یکجا بر محمد نازل نشده است؟ این پراکندگى آیات قرآن نشانه این است که او خود آنها را به مناسبتِ رویدادها مىبافد و به خدا نسبت مىدهد.
آرى، ما آیات قرآن را این گونه به تدریج و به مناسبتِ حوادث نازل مىکنیم تا آن را به شکل بهترى در دل تو جاى دهیم و بدین وسیله قلب تو را به تعالیم قرآن سخت استوار سازیم. با این حال، بخشى از آن را در پى بخشى دیگر مىآوریم تا پیوند و ارتباط آنها با یکدیگر حفظ شود» لذا خداوند در قرآن کریم به وضوح دلیل نزول تدریجی قرآن کریم را استوار ساختن قلب پیامبر(ص) اعلام میکند. اگر یکجا آمده بود ارتباط شما با ما قطع میشد و این قرآن به واسطه ارتباط همیشگی با ما تدریجا نازل میشد.
وی افزود: این در حالی است که آیه بعدی میگوید: « إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ»، این آیه با آوردن کلمه انزلنا اشعار به این مطلب دارد که قرآن یکجا بر پیامبر(ص) نازل شده است. بنابراین اینجا در ظاهر تناقضی پیش میآید که در آیه قبل سخن از تدریجی بودن است و در آیه بعد سخن از نزول یکجای قرآن.
نزول دفعی و تدریجی قرآن تناقض دارد؟
اما این در حقیقت تناقض نیست چرا که موضوع آنها فرق میکند در آنجا که یکجا نازل شده است معنایش این است که پیامبر(ص) را یکجا بر کل معارف قرآن مطلع کرده است اما نزول تدریجی در ظرف بیست و سه سال است برای تقویت و استواری قلب پیامبر(ص) در حقیقت در مساله نزول تدریجی و دفعی قرآن شرایط تناقض و تضاد حاکم نیست که این دو مسئله متناقض و متضاد باشند بلکه هر دو محقق هستند و هیچ تضاد و تناقضی در این مسئله به علت تفاوت در ظرف زمانی وجود ندارد.
آیتالله سبحانی بیان کرد: این کتاب کتابی است که با حق پوشیده است و با حق همراه است و این کتابی که ما نازل کردیم کتاب حق است. و چون این کتاب حق است، خدا را عبادت کنید اما نه مانند مشرکان که به غیر از خدا چیزهای دیگر را هم مانند بتها عبادت میکردند، بلکه «مُخْلِصًا لَّهُ» خداوند را عبادت کنید. در حقیقت در دنیا یک مطاع است و آن خداست و غیر از او هیچ مطاع و چیزی برای عبادت و پیروی وجود ندارد. حتی اگر پیامبر(ص) مطاع است به اذن خداوند است.
وی ادامه داد: عبادت خالصانه خدا و فقط برای خدای یکی از مشکلترین اعمال است، اخلاصی که مراحل و مدارج دارد و رسیدن به بالاترین مراحل آن کار هر کسی نیست. از امام رضا (ع) نقل کردهاند که حضرت امیر المومنین علی (ع) فرمود: « طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ یَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَیْنَاهُ وَ لَمْ یَنْسَ ذِکْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ یَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِیَ غَیْرُهُ» خوشا به حال کسی که دعا و نماز را برای خدا خالص کند و آن چه می بیند قلبش را مشغول نکند و آنچه را با گوشش میشنود سبب نسیان نشود و غصه این را نخورد که دیگری دارد و من ندارم.
انسان گاهی عمل خالص اش را به شرک تبدیل می کند
بر این اساس انسان باید در عین حالی که چیزی را می بیند از خدا غافل نشود برخی از کسانی که اهل سلوک هستند وقتی به چیزی نگاه میکنند و یا با کسی صحبت میکنند خداوند را عبادت میکند یعنی در حقیقت ظواهرشان با آن چیزی است که میبینند اما باطنشان با خداوند است.
این مرجع تقلید بیان کرد: گاهی شروع کار انسان با اخلاص و قربه الی الله است اما زمانی که از آن میگذرد نفسانیت بر آن حاکم میشود و وسوسه میشود و عمل خالصی که در اول خالص بوده است به عمل شرکی تبدیل میکند.
عمل خالص به معنای این است که کار برای خداوند باشد. انسان اگر کار خودش را انجام بدهد و کار را فقط برای خود خدا انجام دهد خداوند نیز کار خودش را برای این بندهاش انجام میدهد. امام خمینی «ره» میفرمود: من کتاب کشف الاسرار را که نوشتم نمیخواستم به نام خودم منتشر کنم لذا به صورت گمنام منتشر شد تا با این کتاب مشهور نشوم اما هر آنچه که من میخواستم برعکس شد و اتفاقا
پایان پیام/
نظر شما