ولایت فقیه فصل ممیز انقلاب ایران از نهضت‌های منطقه است

خبرگزاری شبستان: پس از براندازی طاغوت در ایران، اندیشه شیعی منتج به تاسیس حکومت مبتنی بر ولایت فقیه شد؛ در جریان بیداری اسلامی همه یکصدا می‌گفتند نظام ظالم و طاغوتی نباید باشد اما نمی‌گفتند چه نظامی باید باشد.

خبرگزاری شبستان: انقلاب اسلامی چند ویژگی دارد که برخی از این ویژگی ها در تحولات منتهی به بیداری اسلامی در منطقه نیز دیده می شود و برخی دیگر دیده نمی شود اول اینکه در انقلاب اسلامی شاهد تجلی پیوند امت و رهبر هستیم. رابطه بین رهبری انقلاب و ملت ایران یک رابطه ولایی معنوی و مبتنی بر اندیشه امامت در تشیع بود. اما این رابطه را در تحولات منتهی به بیداری اسلامی بین رهبران جنبش اجتماعی و متن جامعه نمی بینیم. برای آشنایی بیشتر با مختصات انقلاب بی همتای ایران و مقایسه آن با دیگر انقلاب های منطقه گفتگویی را با محمد مهدی شیرمحمدی، محقق و استاد دانشگاه انجام داده ایم که مشروح آن را می خوانید:

 

انقلاب اسلامی از نظر مبانی نظری چه تفاوتی با دیگر انقلاب های دوره معاصر دارد؟
در انقلاب اسلامی حضرت امام پیشاپیش جریان اعتراض علیه طاغوت حرکت می کردند و ایشان زمانی که تنها یک مجتهد بودند و در اوایل دهه 20 بیانیه ای داشتند که در اول صحیفه امام دیده می شود در آن بیانیه وفق آیات قرآنی علمای بلاد اسلامی را دعوت می کنند که تک به تک یا چند نفره قیام کنند و این برای زمانی است که ایشان هنوز به مرجعیت نرسیده اند؛ ایشان در دهه 40 و بعداز فوت آیت الله بروجردی به اجتهاد می رسند و سخنان ایشان در سال 40 تا 42 که منجر به تبعید ایشان از ایران شد نشان می دهد که پیشاپیش مردم برای مبارزه قیام کرده و در این راه نیز مرارت های زیادی دیدند و فرزند ایشان مصطفی خمینی به شهادت رسید.

 
آیا وجود رهبر برای هدایت مبارزان در انقلابات منطقه مانند انقلاب ایران به چشم می خورد، چرا؟
ما چنین صحنه ای را در بیداری اسلامی در مصر، تونس و لیبی نمی بینیم در مصر نه تنها رهبران مذهبی که رهبران تشکل های اجتماعی و سیاسی مانند اخوان المسلمین به قیام علیه حسنی نامبارک نه تنها دعوت نکردند بلکه خود را در صفوف راهپیمایان جای دادند. اخوان المسلمین هفته های آخر قبل از سقوط مبارک رسما اعلام کردند ما اعلام راهپیمای نمی کنیم اما از راهپیمایی جوانان انقلابی دفاع می کنیم.
یعنی در مصر شاهد پیروزی مردم برعلیه طاغوت بوده اما شاهد تاسیس نظام جدید نبودیم.


تاسیس حکومت جدید بعد از فروپاشی نظام ستم شاهی چه تاثیری در تثبیت انقلاب داشت؟
مردم مصر، لیبی و تونس برای قیام به صحنه آمدند و رهبران سیاسی، اجتماعی و مذهبی دنبال مردم حرکت کردند و به لحاظ معنای انقلابی رهبر انقلاب نبودند، رهبر پیشرو است و بقیه را به راه دعوت می کند و این اتفاق در ایران افتاد و یکی از دلایل ناکامی انقلاب مصر نیز همین است، ما در مصر شاهد پیروزی مردم علیه طاغوت بوده اما شاهد تاسیس نظام جدید نبودیم.
هر انقلاب کاملی فروپاشی یک نظام سیاسی اجتماعی، فرهنگی و تاسیس یک نظام جدید است و خیلی اوقات این اتفاقات در صحنه نفی رخ می دهد اما در عرصه اثبات یعنی تاسیس نظام جدید این اتفاق نمی افتد در مصر این اتفاق نیفتاد و دوباره نظام قدیمی در حال تکمیل و بازسازی خود است و ژنرال های ارتش روی کار آمده اند و درجه دار ارتش رسما در حال رئیس جمهور شدن و به قدرت برگشتن است. فقط اسم "مبارک" با "سیسی" عوض شد.
این موضوع برای ما یک الگوست که انقلاب ایران را خوب تحلیل کنیم که چه بسا اتفاقاتی که در ایران رخ داد که اگر اینگونه نمی شد ما باید شاهد بازگشت طاغوت بودیم خوب بود کشورهای انقلابی منطقه، ایران را تا آخر الگوی خود قرار می دادند نه تا صحنه براندازی رژیم طاغوتی.
در ایران اندیشه شیعی منتج به تاسیس یک حکومت مبتنی بر ولایت فقیه شد این را علمای سلف ما به صورت پراکنده گفته بودند و امام راحل در کتاب حکومت اسلامی آن را به صورت نظریه جامع در دهه 40 در نجف ارائه دادند.

 
ارائه مدل حکومتی برای تشکیل یک حکومت جدید بعد از انقلاب چه اهمیتی دارد و امام خمینی (ره) برای این مهم چه تدابیری اندیشیده بودند؟
امام پیش از آنکه به مرحله نهایی فروپاشی رژیم شاهنشاهی نزدیک شود شیوه حکومتی مورد نظر خود را ارائه داده بود، متاسفانه در بلاد اهل سنت مدل جایگزین وجود نداشت یعنی همه یکصدا می گفتند نظام ظالم و طاغوتی نباید باشد اما نمی گفتند چه نظامی باید باشد و این برای فقدان نظریه در نهاد سازی است.
سال گذشته در ملاقات اعضای مجلس خبرگان با رهبر معظم انقلاب ایشان به این نکته اشاره کردند که بیداری اسلامی نیازند مدل برای نهادسازی است و شما مدل های مختلف را برای آنها بسازید و به آنها پیشنهاد دهید.
این کشورها برای اینکه مدل نداشتند آن مدل قدیمی احیا شد و مردم حکومتی را از بین بردند و حالا نمی دانستند که چه می خواهند این هم یک تفاوت حاد دیگر بود که به آن توجه نشد در ایران اما مدل را ارائه دادند با سلسله درس های ولایت فقیه و جزوه در مراکز علمی در مساجد و میان جوانان و حوزه های علمیه می گشت و مردم می دانستند چه می خواهند و اگر شما به پلاکاردها، شعارها و پرچم ها نیز نگاه کنید می بینید مردم شعارشان این بود که حکومت اسلامی می خواستند. این را در عید فطر سال 57 و بعد همدر تاسوعا و عاشورا و راهپیمایی های بزرگ دیگر گفتند.
بعد از بازگشت امام به ایران مرحله اول نهادسازی در عمل محقق شد و این مرحله تحقق رهبری و هدایت ولایت فقیه بود، عملا با بازگشت امام آن نظریه و آن نهاد اساسی حکومت جدید در عمل محقق شد.
مرحله دوم به همه پرسی گذاشتن اساس نظام جدید بود. فرصت کمی از پیروزی انقلاب گذشت که جمهوری اسلامی به همه پرسی گذاشته شد و اتفاقا نکته ظریفی در بیانات امام به فراخواندن مردم به همه پرسی وجود دارد که می فرمایند گرچه در تاسوعا و عاشورا مردم اعلام کردند چه می خواهند، اما برای اینکه بعدا دهان بهانه جویان بسته شود ما این چیزی که مردم می خواهند را به رفراندوم می گذاریم در هیچ جای دنیا هیچ نظام سیاسی نه در غرب و نه در شرق و انقلاب های منطقه اصل نظام به رفراندم گذاشته نشده است. در انگلیس بالاخره چه کسی گفته است که مشروطه سلطنتی باشد؟ هیچکس و همین طوری هست. در مصر یکی از خطاهای راهبردی شان این بود که اصل نظام را به رفراندوم نگذاشتند.
مرحله بعدی که در جریان انقلاب ایران اتفاق افتاد و در کشورهای بیداری اسلامی محقق نشد کم توجهی به قانون اساسی بود.
ما بعد از همه پرسی مجلس خبرگان و قانون اساسی را تشکیل دادیم و قانون اساسی تدوین شد در تیراژ یک میلیونی توزیع شد و هرکسی نظری می خواست داد و در مجلس خبرگان نیز به رای گذاشته شد و نظرات را هم به بحث گذاشتند و بعد باز هم قانون اساسی به رفراندم گذاشته شد.
در مصر این مسیر این روند به درستی طی نشد و آمدند بعد از سقوط مبارک آقای مرسی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند و ایشان رئیس جمهور کدام نظام و کدام قانون اساسی است؟ به این معنا که ترکیب نهادسازی از نهادهای بالادستی به پایین دستی در مصر اتفاق نیفتاد. این خوش بینی دقیقا با خواست مردم مصر در تضاد بود، در ایران یک خوش بینی اندکی بین دولت موقت به آمریکا وجود داشت. نسبت به رژیم صهیونیستی اصلا خوش بینی وجود نداشت و مرحوم بازرگان اصلا اینگونه نبودند و تصاویر و سخنرانی هایی که موجود است این قضیه را ثابت می کند. خوش بینی کم نسبت به آمریکا در دولت موقت بود که این مغایر با خواست ملت ایران بود و ملت زمانی که دیدند آمریکا پناهگاه شاه شد و او به آن کشور گریخت با واقعه فتح لانه جاسوسی انقلاب دوم را خلق کردند.
در مصر اتفاق این چنینی رخ داد اما آقای مرسی در رفتار انقلابی مردم تجدید نظر کرد .شش بار سفارت رژیم صهیونیستی از طرف مردم انقلابی قاهره فتج شد اما آقای مرسی نامه فدایت شوم برای اسرائیل نوشت و آنها را دوباره به مصر دعوت کرد و این خطای راهبردی اش بود و او فکر می کرد صورت مساله فقط حسنی مبارک است و نمی دانست که او مترسک استکبار جهانی است. همین طور در قبال آمریکایی ها نیز این گونه بود.
هوشمندی مردم و رهبری در انقلاب نسبت به شناسایی عوامل وابسته به استکبار نیز عامل مهم دیگری بود که انقلاب ما را از سایر انقلاب های منطقه متفاوت کرد. در ماه ها و سال های اول انقلاب افراد زیادی شناساسیی و محاکمه شدند که رنگ عوض کرده بودند و اینها جزو عمال رژیم قبلی بودند و می خواستند در نظام جدید برای خود جایی باز کنند، آنها شناسایی شده و به مرور حذف شدند و که مهمترین آنها آقای بنی صدر بود و بعدها اسناد نشان داد که در خدمت آمریکایی ها بوده اند یا مانند قطب زاده که در فرانسه به امام ملحق شده بود و یا برخی از کارگزاران دولت بازرگان که اسناد لانه جاسوسی آن را نشان داد و از یکی از ثمرات انقلاب دوم یا فتح لانه جاسوسی این بود که افراد این چنینی شناخته شدند و به مردم معرفی شدند و برخی فرار کردند و برخی محاکمه شدند. این راه نفوذ استکبار در انقلاب را محدود کرد و احتمال تجدید نظر انقلاب را از بین برد. اما در مصر این اتفاق رخ نداد.
حاکم کنونی در مصر با حکم خود آقای مرسی رئیس تشکیلات نظامی مصر شد، کم دقتی مرسی در گزینش این فرد باعث شد که او از قدرتش استفاده کند و خود مرسی را منکوب کند.

پایان پیام/


 

کد خبر 342036

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha