تبدیل مقوله خانه سینما به معضل امنیتی ضعف مدیریتی بود

خبرگزاری شبستان: این‎که مقوله‎ای مانند تعطیلی خانه سینما تبدیل به معضلی سیاسی و حتی امنیتی شد،بدون تردید محصول ضعف مدیریت ما بوده.هنر حکومت این است که هر مسأله‎ای را در ابعاد واقعی اجتماعی و فرهنگی‎اش حل کند...

به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل پنجره، فرصت گفت‎وگو با حجت‎الله ایوبی در ماه‎‎‎های نخست تکیه‎اش بر کرسی ریاست سازمان سینمایی میسر شد؛ درست در اوج حرف ‎و حدیث‎‎‎ها درباره تدابیر اتخاذ شده از سوی تیم جدید مدیریت سینمای ایران برای حل و فصل اختلافات به‎وجود آمده در خانواده سینما. ایوبی اما به ‎مانند یک دیپلمات کارکشته نه از در هیجان وارد شد و نه به ورطه شعاردادن و صدور بیانیه افتاد؛ آرام و متین و در عین‎ حال با قاطعیت سؤالات و ابهامات را پاسخ داد و این احتمالا برگ برنده او برای نجات سینمای ایران از یک شرایط بحرانی است. انتشار گفته‎‎‎ها و دیدگاه‎‎‎های مدیر ارشد سینما در دولت یازدهم و در آستانه جشنواره سی ‎و دوم فیلم فجر، فرصت و بهانه‎ای است برای آن‎‎‎ها که دل در گرو سینما دارند و می‎خواهند پیشاپیش تصویری از دورنمای سینمای ایران در دوران تازه مدیریتش داشته باشند. این اظهارات طی چهار سال آینده می‎تواند متر و معیاری کارآمد برای قضاوت درباره عملکرد رییس جدید سازمان سینمایی باشد؛ رییسی که اصلی‎ترین پشتوانه‎اش برای توفیق در مسئولیتی که برعهده گرفته‎، علاقه و باور به سینمای ایران است.

درباره هشت سال مدیریت سینمای ایران در دولت‎‎‎های نهم و دهم، به‎ویژه چهار سال اخیر که سینما شرایط عجیبی را پشت ‎سر گذاشت، برخی این دوران را واکنشی به جنس مدیریت سینمای ایران در دهه‎‎‎های قبل دانسته و از این منظر آن را تحلیل کرده‎اند. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم هم عده‎ای در راستای تحلیل «پاندولی» از تغییرات مدیریتی در ایران، در انتظار واکنش و تسویه حساب مجدد از سوی مدیران جدید که نسبتی مشهود با مدیران دهه‎های 60 و 70 دارند، هستند. اساسا نگاهتان به این طیف‎بندی مرسوم در سینما چیست و چه چشم‎اندازی از دوران مدیریت خود ترسیم می‎کنید؟
ما در دوره‎های مختلف، مدیریت‎‎‎های مختلفی را تجربه کرده‎ایم. فارغ از این‎که کیفیت این مدیریت در مقاطعی برجسته‎تر بوده، جامعه‎مان همواره گرفتار افراط و تفریط‎‎‎هایی نیز بوده است. عرصه فرهنگ هم از این قاعده مستثنی نبوده. همواره در برابر هر افراطی، تفریط شکل می‎گیرد. اما درباره تحلیلی که اشاره کردید باید توجه داشت که دوران اصلاحات در سال 84 به پایان رسید، نه سال 88 و اگر قرار بر چنین واکنش و تسویه حسابی بود، افراط‎‎ و تفریط‎‎‎ها باید از همان سال آغاز می‎شد در صورتی که در سال‎‎‎های 84 تا 88 لااقل در حوزه سینما شاهد چنین افراط و تفریطی نبودیم. با همه مشکلاتی که وجود داشت و نسبت به اهالی فرهنگ نگرانی‎‎‎هایی داشتند، معاونت سینمایی دوران معتدلی داشت. بر همین مبنا اگر بخواهیم رویداد‎‎های چهار سال پس از 88 را واکنشی به مدیریت سینما در سال‎‎‎های اصلاحات بدانیم، باید حواسمان باشد که در این بین، چهار سال مدیریت بی‎چالش بوده و همین استدلال تا حدود زیادی تحلیل مورد اشاره را نقض می‎کند. اگر بخواهید به تحلیل درست‎تری درباره این چهار سال برسید، باید پای صحبت خود اهالی سینما بنشینید. بنده نه به‎عنوان یک سینماگر که به‎عنوان یک جامعه‎شناس احساس می‎کنم سینمای ایران در چهار سال اخیر احساس تحقیر داشته است. بحثی درباره درست یا غلط بودن این احساس ندارم اما وجود این حس در میان سینماگران یک واقعیت است. نمی‎خواهم بگویم چه ‎کسی مقصر است اما به هردلیل، جامعه سینمایی گرفتار چنین حسی بوده. در همین ساختمان سازمان سینمایی، شاهدیم بزرگان و سینماگرانی که حتی بعضا مورد علاقه رهبری انقلاب هم هستند، می‎آیند و درد دل می‎کنند که ما چهار سال وارد این ساختمان نشده بودیم! این واقعیت و این حس نشان می‎دهد شاید مدیریت سینما ‎می‎توانست به‎گونه‎ای دیگر عمل کند تا بخش عمده‎ای از اعضای سینمای ایران احساس نکنند که سهمی از سینما ندارند. در مجموع، چندان علاقه‎ای به صحبت درباره گذشته ندارم و ترجیح می‎دهم بیشتر به فردا فکر کنم. در دورانی که در آن حضور داریم، فکر می‎کنم مشی بنده و مدیرانم همراهی با هنرمندان است. کافی است نگاهی به اسامی افراد حاضر در شورا‎‎های نظارتی و... بیندازید تا ببینید از همراهی چه هنرمندانی بهره گرفته‎ایم. واقعا بنای ما بر دفع و حذف هیچ جریان و جناحی در سینما نبوده و نیست. ما به جذب حداکثری که شعار رهبر انقلاب است معتقد هستیم.
در مرحله شعار که تقریبا در تمامی دوره‎‎‎ها با چنین رویکردی مواجه بوده‎ایم، برای اجرایی شدن آن‎چه تضمینی وجود دارد؟
بنده نسبت به سینمای کشور هم امیدوارم و هم خوشبین. پیش از این اما در سینما مدیرانی داشته‎ایم که نسبت به سینما بدبین بوده و سینمای ایران را از اساس قبول نداشتند. رگه‎‎‎هایی از این نگاه را در مدیریت دوره قبل شاهد بودیم. شما امروز هم می‎شناسید چهره‎‎‎هایی را که اعتقادی به موفقیت سینمای فعلی ایران ندارند.
این نگاه درست است، اما به‎طور مصداقی طیفی از سینماگران امروز در موضع حذف قرار گرفته‎اند و احساس می‎کنند پس از بازگشایی خانه سینما، گروه مقابل به یک پیروزی یکجانبه دست پیدا کرده. قصد قضاوت درباره مواضع این دوگروه را نداریم اما شما به‎عنوان مدیر سینما باید پاسخی قانع‎کننده به مطالبات این طیف هم داشته باشید تا به ورطه حذف یک جریان نیفتید.
قبل از استقرار کامل در سازمان سینمایی، با طیف‎‎‎های فکری مختلف درگیر در این موضوع، جلسات متعددی داشتیم تا درباره بازسازی خانه سینما تصمیم‎گیری شود و اتفاقا بحث اساسنامه جدید هم در همین جلسات طرح شد. عده‎ای از یک سو ابهاماتی طرح می‎کردند و طرف مقابل هم پاسخ‎‎‎هایی به این ابهامات داشتند. در هر صورت در مواردی که محل اختلاف بود و به بهانه آن خانه سینما تعطیل شده بود توافقاتی صورت گرفت و بهتعبیری مطالبات همه طرف‎‎‎ها تأمین شد. در عین‎ حال مسأله‎ دیگری هم وجود دارد و آن اختلافات موجود در میان خود اعضای صنف‎‎‎های مختلف است. بنده که بر صندلی پدری سینما تکیه زده‎ام، دو رویکرد می‎توانم داشته باشم؛ یکی این‎که اختلافات را تشدید و طیفی را برای جداشدن تشویق کنم و دیگری این‎که این‎‎‎ها را با هم بنشانم تا اختلافاتشان را حل کنند. در گذشته، بنا بر این گذاشته شد که اختلافات دستمایه شکل‎گیری نهاد‎‎ها و اصناف جدید قرار گیرد و حتی با محوریت همین اصناف جدید، خانه سینمای دیگری هم شکل بگیرد! بالأخره مدیریت قبلی به این جمع‎بندی رسیده بود و شاید این جمع‎بندی در زمان خودش درست هم بوده باشد اما این جهت‎گیری باعث تشدید اختلافات شد. در جلسه‎ای که با کمیسیون فرهنگی مجلس داشتیم، این دوستان هم تمایل به حل اختلافات داشتند و تصمیم بر این شد که مقدمات برگزاری مجمع عمومی فراهم و در همان مجمع انتخابات هیأت مدیره نیز برگزار شود. اکثر این مجامع عمومی در صنف‎‎‎های مختلف برگزار شد که طیف حاضر در آن‎‎‎ها تقریبا بی‎نظیر بود و خودشان مدیران صنفی خود را انتخاب کردند.
اما باز هم طیفی از سینماگران معترض بودند!
ما باید تکلیفمان روشن باشد که صنف می‎خواهیم یا نه؟ اگر می‎خواهیم، طبیعتا باید سازوکار برگزاری درست و بی‎حاشیه انتخابات هر صنف را فراهم کنیم تا با حضور حداکثری، نمایندگان خود را انتخاب کنند. بیش از این هم قرار نیست در اصناف دخالت داشته باشیم. هم‎زمان با این اجماع نسبی میان طیف‎‎‎های مختلف، جمعی اعلام کردند که ما در این مجامع شرکت نخواهیم کرد که این هم حق طبیعی آن‎هاست. مهم این است که اراده لازم برای ایجاد همدلی و وفاق در میان سینماگران وجود دارد. این را هم می‎پذیریم که ممکن است برخی نخواهند این همدلی به‎وجود بیاید. در برابر این‎‎‎ها واقعا از دست سازمان سینمایی کاری ساخته نیست. در مجموع درباره مجادلات مورد اشاره شما قطعا می‎پذیرم که بالأخره در یک نهاد صنفی سینمایی، امکان بروز برخی اشتباهات مانند خیلی از نهاد‎‎های دولتی و سازمان‎‎‎های اداری دیگر وجود داشته است، اما آن‎چه قبول ندارم این است که جریانی که باعث تعطیلی خانه سینما شد، نماینده و نماد سینمای ارزشی و انقلابی بودند و همه کسانی که در سوی دیگر میدان بودند نماد ضدیت با این ارزش‎ها. قطعا من این تقسیم‎بندی را قبول نداشته و ندارم چراکه در رأس این نهاد صنفی، چهره‎‎‎هایی بهواقع ارزش‎مدار، معتقد به نظام و انقلابی قرار داشتند که اتفاقا نماد سینمای دینی و ارزشی ما نیز هستند. نمی‎خواهم اسم بیاورم اما به این واقعیت اشاره کردم که بدانیم این‎که بخشی از دوستان سینماگر بخواهند خود را نماد سینمای ارزشی بدانند و دیگران را در این سینما متهم به ضدارزشی و ضدانقلابی بودن کنند، پذیرفته نیست.
این اظهارنظر شما به‎عنوان یک دیدگاه شخصی کاملا پذیرفته است. بنده هم تردیدی در آن ندارم. اما امروز شما بر جایگاهی حقوقی‎ تکیه زده‎اید که در چهار سال گذشته از همین جایگاه خانه سینما متهم به اقدامات ضدامنیتی شد. حتی وزیر ارشاد دولت گذشته در شب پلمب خانه سینما، به‎گونه‎ای درباره این نهاد صنفی در تلویزیون صحبت کرد که گویی یک جریان جاسوسی شناسایی و خنثی شده است. از این‎ جایگاه و با توجه به ابهامی که در ذهن جامعه به‎وجود آمده چگونه می‎خواهید این مسأله را مرتفع کنید؟
بله، واقعا در سال‎‎‎های گذشته این نگرانی و ابهام در جامعه وجود داشته است. چه این‎که گروهی تریبون در اختیار داشتند و توانستند مواضعی را علیه افرادی اعلام کنند که اتفاقا تریبونی هم برای دفاع از خود نداشتند. در این شرایط طبیعتا برخی صدا‎‎ها بیشتر شنیده شد و نگرانی‎‎‎هایی را ایجاد کرد. نه فقط جامعه که حتی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس هم در جلساتی که با ما داشتند در این زمینه اظهار نگرانی می‎کردند. جلسات مفصلی در همین‎ دفتر با این دوستان داشتیم و امروز برای اعضای این کمیسیون، کاملا ابهامات برطرف شده است.
یعنی همان خوشبینیای‎ که به آن اشاره کردید، در کمیسیون فرهنگی هم شکل گرفته است؟
بله، دقیقا. اساسا این‎که مقوله‎ای مانند تعطیلی خانه سینما تبدیل به معضلی سیاسی و حتی امنیتی شد، بدون تردید محصول ضعف مدیریت ما بوده. هنر حکومت این است که هر مسأله‎ای را در ابعاد واقعی اجتماعی و فرهنگی‎اش حل کند. این‎که مسأله فرهنگی تبدیل به مسأله سیاسی می‎شود، نشانه این است که حکومت نتوانسته از هنر خود به‎درستی استفاده کند. ما متأسفانه در مواردی به‎گونه‎ای عمل کردهایم که خوراک برای دشمنان تهیه شد! گرهی که با دست باز می‎شد به‎جایی رساندیم را که با دندان هم به زحمت باز شد. بنده از همان ابتدا وقایع مربوط به تعطیلی خانه سینما را رصد می‎کردم و معتقدم اگر همان ابتدا درست عمل می‎شد، کار به‎ جایی نمی‎رسید که چنین موضوعی به شعار انتخاباتی کاندیدا‎‎های ریاست‎جمهوری تبدیل شود. این یعنی این‎که یک موضوع صنفی تبدیل به مطالبه‎ای ملی شد. همه این‎‎‎ها حاصل ضعف مدیریت بوده. به عقیده بنده، نگاه یک مدیر سینمایی بسیار مهمتر از اقداماتش است. مهم این است که ما سینما را چگونه نگاه می‎کنیم. همین امروز ما سینماگری داریم که معتقد است تمام سینمای ایران فاسد است! آیا نتیجه این نگاه این است که باید از روی هرآنچه هست رد شویم و سینمای تازه‎ای بنا کنیم؟ در مقابل این نگاه، نگاه رهبر انقلاب را داریم که سینمای ایران را سینمایی شریف، نجیب و بهترین سینمای منطقه توصیف می‎کنند. ایشان به مدیران تأکید می‎کنند که شما باید با همین سینماگران کار کنید. این نگاه همان رهبری است که معتقد است هزاران کتاب کارایی یک فیلم سینمایی را ندارند. بنده هم مدیری هستم که تا پیش از این از بیرون سینمای ایران را رصد کرده‎ام. این نگاه بیرونی می‎تواند برای سینمای امروز ایران مفید باشد. بنده در زمان رایزنی فرهنگی ایران در خارج از کشور، اعجاب جامعه غرب نسبت به سینمای ایران را دیدم و درک کردم. درباره این اعجاب اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، ساعت‎‎‎ها می‎توان وقت گذاشت و حرف زد. در زمان مسئولیتم در سازمان اکو، دست نیاز ایرانیان و فارسی زبانان را به‎سمت سینمای ایران دیدم. زمانی در تونس، مراکش و کشور‎‎هایی از این دست بودم و شیفتگی مسلمانان دیگرکشور‎‎ها در برابر سینمای ایران را درک کرده‎ام.
احساس می‎کنم این نگاه می‎تواند احیاگر بعد بین‎المللی سینمای ایران که همواره مغفول بوده نیز باشد. مثلا ما امروز حتی امکان اکران فیلم‎‎‎های سینمای ایران در کشور‎هایی مانند قطر و تاجیکستان را هم نداریم!
چرا نتوانسته‎ایم؟ در تمام این سال‎‎‎ها خواستیم و نشد؟
واقعا نخواسته‎ایم و فکر می‎کنم مشکل اصلی همان نگاه مدیریت سینماست.
سینمای ایران باعث اعجاب جوامع غربی است و شگفتی و نیاز ایرانیان و مسلمانان جهان را هم برانگیخته. پس ما سینما داریم؛ سینمایی که متفاوت از سینمای دیگر کشورهاست. باید بپذیریم که همین سینماگران آن را ساخته‎اند. یکی از انتظارات همین جامعه سینمایی از ما، ایجاد همین روابط بین‎المللی است. اما درباره پخش که شما به آن اشاره می‎کنید، مشکل ریشه‎ای‎تر از این حرف‎هاست. ما امروز روی کاغذ 30 شرکت پخش داریم و 50 تولید در سال. اگر این 50 فیلم را بخواهیم میان 30 شرکت پخش تقسیم کنیم مگر چقدر به هرکدام می‎رسد که توقع برنامه‎ریزی کلان از آن‎‎‎ها داشته باشیم.
اما پخشی که مدنظر ماست، طبق اساسنامه بر عهده فارابی است و دولت باید عهده‎دار آن باشد.
اتفاقا یکی از اهداف ما همین است که بتوانیم در کنار حضور در جشنواره‎‎‎های جهانی به بحث پخش هم بپردازیم. البته بنده به‎شدت به حضور در جشنواره‎‎‎های جهانی اعتقاد دارم و با سیاست صندلی خالی مخالفم. تحریم یک جشنواره ساده‎ترین گزینه‎ای است که یک مدیر می‎تواند انتخاب کند. این‎که هنر نیست؛ هنر ‎آن است که وارد میدان شوی و حرفت را بزنی. در هر حال بنده خیلی امیدوارم در فضای تعامل مثبتی که در سطح بین‎المللی شاهدش هستیم و اراده‎ای که در ایران وجود دارد، شرایط بهتری را در این زمینه داشته باشیم.
البته این حضور بین‎المللی زمانی می‎تواند ارزش داشته باشد که در کنار آن، سیستم پخش هم فعال باشد.
درست است اما به شرطی که فیلم خوب هم تولید شود. وقتی فیلم ملی ما را در داخل کشور، 8 تا 9 میلیون نفر بهزور می‎بینند، چگونه توقع مخاطب جهانی می‎توانیم داشته باشیم.
به‎خاطر این است که از آن 30 شرکت پخشی هم که اشاره کردید، تعداد زیادی در پایتخت مشغول هستند و اساسا در استان‎‎‎ها هم مشکل پخش داریم.
حرف بنده چیز دیگری است. مگر برای پخش جهانی «جدایی نادر از سیمین» ما کار خاصی کردیم؟ فیلم خوب اگر ساخته شود، دنیا می‎آید سراغش. دنیا به سینمای ایران نیاز دارد. این حرف من نیست، حرف ژانکلود کریر است. حرف آقای کارمیتس به‎عنوان مهمترین پخش‎کننده فیلم در اروپاست که صراحتا گفته ما برای ایستادن در برابر آمریکا به سینمای ایران نیاز داریم.
خب از این ظرفیت استفاده کنیم. در این سال‎‎‎ها در کنار «جدایی نادر از سیمین» فیلم‎‎‎هایی مانند «ملکه»، «مرهم» و «یه حبه قند» را هم داشته‎ایم که ظرفیت اکران جهانی داشته‎اند.
درست است اما ما باید در گام نخست، به‎سمتی حرکت کنیم که مسیر تولید سینمای ایران به‎ جایگاه اصلی‎اش برگردد و بتوانیم فیلم‎‎‎های باکیفیت تولید کنیم. نباید فراموش کنیم که ما بیش از هر چیز دیگر باید برای مردم ایران فیلم بسازیم. اگر برای مردم ایران فیلم ساختیم و آن‎‎‎ها فیلممان را پسندیدند، آن وقت است که می‎توانیم آن فیلم را به همه جای دنیا ارائه کنیم. این مسأله مهمی است. همه آن‎‎‎هایی که خواستند برای جشنواره‎‎‎ها فیلم بسازند، ممکن است در چند جشنواره موفق بوده‎ باشند اما خیلی زود از بین رفته‎اند. اما کسانی که برای مردم خودشان فیلم ساخته‎اند ماندگار بوده‎اند. اعتقاد دارم سینمایی می‎تواند به همه جای دنیا برود که از «جایی» آمده باشد. حتی شده از یک روستا. سینما باید ریشه در خاک داشته باشد. اگر در ایران بخواهید برای برلین و کن فیلم بسازید، قطعا موفق نخواهید بود. شک نکنید فیلمی که برای مردم ساخته باشیم در کن و برلین هم می‎تواند بدرخشد.
با این نگرش بد نیست به این موضوع هم اشاره کنید که اساسا طرفدار حمایت دولتی از تولید هستید یا اکران؟
نکته اصلی در این زمینه این است که دولت نباید حمایتش از سینما را به‎ هیچ عنوان قطع کند. کمااینکه کشور‎‎های پیشرفته هم چنین نکردند. هیچ کشوری در دنیا نیست که دلش برای سینمای فرهنگی، هنری یا حتی ارزشی و دینی بسوزد. حالا در این میان، اگر دولت هم خودش را کنار بکشد، میدان برای سینمای گیشه باز می‎شود. البته سینمای گیشه هم لازم است و به تعبیری این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. کشوری که فقط بخواهد سینمای روشن‎فکری و هنری داشته باشد لطمه می‎خورد و برعکس آن نیز همینطور است. ما هم سینمای گیشه و جذاب برای مردم می‎خواهیم و هم سینمای هنری و خاص. قسم دوم است که نیاز به کمک و حمایت دولتی دارد. اما مهم این است که حمایت با چه رویکردی باشد. حمایت نباید صرفا برای حمایت باشد، بلکه باید حرکتی به‎سمت رشد سینمای کشور باشد، باید حمایتی باشد که تعادل بازار صنعت سینما را به هم نریزد و بخش خصوصی را ضعیف نکند. باید به بخش خصوصی میدان داد و هرجا بخش خصوصی نتوانست، دولت وارد کار شود. بنده کاملا مخالفم که همه حمایت‎های دولتی محدود در عرصه تولید باشد. بخشی از حمایت‎‎‎ها حتما باید معطوف به بخش‎‎‎های دیگر مانند اکران و زیرساخت‎‎‎ها شوند.
برای رسیدن به این ایده‎آل، برنامه‎ای برای تغییر ساختار سازمان سینمایی ندارید؟ بعید است با ساختار فعلی به اهدافتان برسید.
البته نفس تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی اتفاق خوبی است که به ما کمک می‎کند امور اداری و مالی مربوط به سینما بهخصوص در زمینه جذب بودجه در قالبی روان‎تر پیش برود.
منظورم بیشتر زیرمجموعه‎‎‎های نظارتی و اجرایی است.
بالأخره ساختار هر سازمانی را به‎صورت‎‎‎های مختلفی می‎توان طراحی کرد و هیچیک از این انواع هم نمی‎توانند کاملا بدون اشکال باشند. در همان آغاز راه، جلسات متعدد و متنوعی هم با اهالی سینما و هم با صاحب‎نظران اجرایی برگزار کردیم تا با رویکرد سبک‎سازی و عملیاتی‎تر شدن فعالیت‎‎ها، به ساختار مناسب برسیم. بخش نظارت مدنظر شما همان معاونت نظارت ارزشیابی است که سه اداره کل خواهد داشت.
برسیم به جشنواره سی ‎و دوم که به‎واسطه تغییر دولت با انگیزشی قابل توجه در میان سینماگران مواجه شده است. با توجه به این نشاط در حوزه تولید و همچنین نوع نگاه حمایتی شما می‎توانیم در این دوره شاهد خودنمایی تولیدات بخش خصوصی و بهتعبیری آثار غیردولتی باشیم؟
ما به جشنواره فجر امسال بسیار امیدواریم به چند دلیل؛ اولا همین فضایی که به آن اشاره کردید و این‎که شکر خدا تنش‎‎‎ها به حداقل رسیده است. از سوی دیگر فیلم‎سازان بزرگ وارد میدان تولید شده‎اند و بهتعبیری جشنواره امسال صحنه رویارویی ستاره‎هاست. همین امر می‎تواند باعث رضایت مخاطبان و همراهی آنان شود.
خیلی صریح بفرمائید مثل دولت‎‎‎های گذشته شما هم به‎دنبال کارنامه‎سازی برای خود در جشنواره هستید؟
قطعا چنین نگاهی نداریم و خیلی هم اهل عدد و رقم و آمار دادن نیستیم. علاقه‎ای هم به آمار ندارم! مضاف بر این‎که نباید فراموش کرد بخشی از آثار جشنواره امسال، قبل از دوران مدیریت ما ساخته شده و اساسا ما در تولید آن‎‎‎ها نقشی نداشته‎ایم. ضمن این‎که فیلم‎سازانی هم بودند که پس از تغییر فضا تلاش کردند خود را به جشنواره برسانند. تعدادی فیلم بودند که در سال‎‎‎های قبل هم امکان حضور در جشنواره را داشتند اما به دلایلی به جشنواره ارائه نشدند. برخی دیگر از آثار جشنواره امسال هم احتمالا آثاری خواهند بود که مشکل ممیزی داشته و دچار سوء تفاهم‎‎‎هایی بوده‎اند.
به نکته خوبی اشاره کردید. خط قرمز‎‎‎ها در سیستم نظارتی شما چیست و فیلم‎سازان چگونه باید تکلیف خود را در دوران مدیریتی شما بدانند؟
بالأخره نگاه ما نسبت به ایران را اهالی فرهنگ و هنر به خوبی می‎شناسند و اگر فضا، فضای دوستی، اعتماد و صمیمیت باشد، قطعا فیلم‎سازان هم این حساسیت‎‎‎ها را لحاظ می‎کنند. در زمینه مشاوره سعی می‎کنیم فیلم‎سازانی را که نیاز به حمایت دارند مشاوره دهیم. وظیفه ما تعریف خط قرمز‎‎هاست و این اتفاق هم قبلا رخ داده. ما باید ‎دنبال ترسیم خطوط قرمز واقعی باشیم. نه این‎که بخواهیم از این ‎جایگاه برای عقدهگشایی‎‎‎های سلیقه‎ای، جناحی و شخصی استفاده کنیم. این برای سینماگر آزاردهنده است وگرنه تمام سینماگران در چهارچوب همین نظام فیلم می‎سازند و به ملاحظات هم اشراف دارند.
این نگاه شما محترم اما با ناظران بیرونی چه می‎کنید؟ پای مجوز‎‎هایی که می‎دهید در برابر فشار‎‎ها می‎ایستید؟
باز هم به همان نکته ابتدایی اشاره می‎کنم که ما وظیفه داریم نسبت به سینما اعتمادسازی کنیم. اگر بخشی از جامعه بهدلایلی نسبت به سینما نگران هستند، این‎‎‎ها تفاوت دارند با کسانی که پشت این عناوین پنهان می‎شوند تا به اهداف دیگری برسند. اصرار دارم که موظفیم نگرانی‎ قشر متدینی را که نسبت به سینما نگرانی دارند، رفع کنیم. این وظیفه بنده به‎عنوان مدیر سینماست. پس ما ممیزی‎‎‎ها را با دقت انجام می‎دهیم و اصلا قرار نیست در‎‎ها را باز کنیم تا هر فیلمی تولید شود. این‎گونه سعی می‎کنیم نگرانی‎‎‎ها را رفع کنیم و بعد از صدور مجوز هم قطعا پای آن خواهیم ایستاد. مجوزی که مهر وزارت فرهنگ و ارشاد را دارد باید پایش ایستاد. هزینه‎هایش را هم باید پرداخت کنیم.
یعنی هزینه‎‎‎ها را به دوش سینماگران حواله نمی‎کنید؟
خیر. فیلم‎ساز مجوزش را از ما گرفته و اگر هم اشتباهی شده ما باید جواب آن و تاوانش را بدهیم.
بسیار خب. به‎عنوان بحث پایانی مایلم درباره تخلفات مالی افشا شده در سازوکار مدیریت سینما در دولت گذشته بپرسم. در این زمینه هنوز پیگیر هستید یا همه چیز به‎صورت ناتمام ر‎‎ها شده است؟
بالأخره در این زمینه، تخلفات مالیای‎ صورت گرفته که غیرقابل کتمان است و در موارد بسیاری هم واقعا می‎توان گفت حیرت‎آور است. جابه‎جایی‎‎‎هایی به‎صورت بی‎سابقه انجام شده که بخشی از آن افشا شده و دستگاه‎‎‎های نظارتی هنوز پیگیر کشف و رصد آن هستند. وقتی ما روی کار آمدیم، این تیم نظارتی در فارابی مستقر بود و گزارش‎‎‎هایی هم ارائه کرد. سایر زیرمجموعه‎‎‎ها هم در دست بررسی است. سازمان بازرسی کل کشور هم طبق شرح وظایفی که دارد پیگیری‎‎‎هایی را انجام می‎دهد.
قائل به شفاف‎سازی در این زمینه هستید؟
بدین معنا که بخواهیم آبروی افراد را ببریم خیر. اگر موردی مشاهده کنم قطعا جلوی آن را خواهم گرفت. معتقدم این موارد باید با آرامش و متانت پیگیری و بررسی شود. بالأخره حیف و میل‎‎‎هایی صورت گرفته که نگرانی‎‎‎هایی را به‎وجود آورده است. اما نگرانی اصلی بنده در جای دیگری است؛ این‎که ما فرصت کوتاهی برای خدمت داریم و قطعا تمام می‎شود. باید این واقعیت را بپذیریم.
مشکلی که امروز بنده با آن مواجه هستم این است که مدیران سابق هنوز نپذیرفته‎اند که دوران مدیریتشان تمام شده و در حقیقت در روز‎‎های پایانی مأموریت‎شان، به‎دنبال تمدید مدت مأموریت بودند و تا حدودی هم این کار را کردند! برای همین ما امروز گویی با یک سازمان سینمایی در سایه مواجهیم؛ سازمانی که چند ساختمان، امکانات و رسانه در اختیار دارد و پشتوانه‎‎‎های دیگری هم برای خود دست و پا کرده است. این سوء‎استفاده از امکاناتی است که زمانی در اختیار دوستان بوده و ما کماکان با مشکلات ناشی از ‎آن مواجهیم

 

گفت‎وگو: محمد صابری 

کد خبر 339335

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha