خبرگزاری شبستان: دوران امام رضا (ع) دوران شکوفایی نهضت ترجمه در جهان اسلام بود، آثار فلسفی و علمی زیادی از یونان باستان ترجمه شد و مطالعه این آثار در جامعه اسلامی شبهات و سوالات معرفتی جدیدی در اذهان عمومی مسلمانان ایجاد کرد، امام رضا در این دوران به عنوان پیشوای شیعیان امامیه با سیره و سخنانش از موقعیت به وجود آمده برای ترویج معارف و آموزههای اهل بیت(ع) استفاده کردند و به این نیازهای معرفتی روز پاسخ دادند، در گفتگوی با سید مرتضی حسینی شاه ترابی، استاد مدعو گروه تاریخ اسلام جامعه المصطفی العالمیه (ص) و پژوهشگر تاریخ اسلام و سیره اهل بیت (ع) در سالروز شهادت امام رضا (ع) در همین زمینه به گفتگو نشسته ایم؛ بخش نخست این گفتگو از نظرتان می گذرد:
وضعیت نهضت ترجمه در عصر امام رضا (ع) به چه صورت بود و از سوی دیگر زمینه سازی آزاداندیشی توسط آن حضرت (ع) به چه صورت انجام می شد؟
نهضت ترجمه که نخستین قدمهایش در دوره خالد بن یزید اموی برداشته شده و در زمان منصور عباسی ادامه پیدا کرد، با اقدامات هارون الرشید در این زمینه به رشد رسید و با سیاستهای حمایتی مأمون شکوفا شد. امام رضا(ع) در دوران امامت بیست ساله شان از سال 183 تا 203 هجری با هارون الرشید و امین و مأمون عباسی معاصر بود و از این جهت می توان گفت عصر امامت امام رضا(ع) مقارن است با دوره شکوفایی نهضت ترجمه در تمدن اسلامی.
هارون الرشید به کمک وزیر برمکی خود، از دانشمندانی که آثار علمی یونانی را مطالعه و ترجمه میکردند، حمایت میکرد. حتی گاهی عدهای را برای خریداری نسخههای خطی یونانی به امپراتوری روم می فرستاد تا این نسخهها را به بغداد آورند. همین علاقه مندی هارون به ترجمه باعث شد که درباریان هم همچون او سرمایههای هنگفتی را برای جمعآوری و ترجمه نسخههای یونانی هزینه کنند.
مأمون هم که گرایشهای فکری معتزلی داشت و علاقمند به مسائل عقلی بود، از ترجمه متون یونانی به خصوص کتابهای فلسفی یونان به شدت حمایت کرد؛ تا آنجایی که بعضی از مترجمان را به اندازه وزن کتابی که ترجمه میکردند، طلا می داد. علاقه مأمون به موضوعات عقلی و فلسفی طوری بود که ثروتمندان، بزرگان و درباریان را هم تشویق به تکریم عالمان علم منطق و فلسفه میکرد. به واسطه همین سیاستهای حمایتی مأمون بود که نهضت ترجمه در اواخر حکومتش به اوج شکوفایی رسید و مترجمان متعددی از نسطوری، صائبی، زرتشتی، برهمنی، هندی و امثال آنها به عنوان مترجم در خدمت حکومت قرار گرفتند و آثار مختلفی از زبانهای یونانی، فارسی، سریانی، هندی(سانسکریت) و نبطی ترجمه شد.
این سیاستها صرف نظر از اهداف و انگیزههای پشت پرده ای که بود، طوری پیگیری شد که وقتی پایتخت حکومت از خراسان به بغداد منتقل یافت، بیت الحکمه راه اندازی و زمانی فرا رسید که کتاب فروشی و کاغذ فروشی در پایتخت حکومت یعنی بغداد، بسیار فراوان و شهر مبدل به محل گردهم آمدن دانشمندان یهودی و یونانی و بقیه علما از ادیان و سرزمینهای مختلف شد. این فضای علمی و فرهنگی به وجود آمده شبهات و مسائل فکری و اعتقادی مختلفی را هم پیش روی مسلمانان گذاشت. امام رضا(ع) مقام اجرایی و حکومتی نداشت، اما به عنوان امام و پیشوای شیعیان امامیه با سیره و سخنانش از موقعیت به وجود آمده برای ترویج معارف و آموزههای اهل بیت(ع) استفاده کردند و با پاسخ دادن به پرسشها و نیازهای معرفتی جامعه اسلامی که به دنبال قوت گرفتن نهضت ترجمه و شکلگیری جریانهای مختلف فکری به وجود آمده بود، می توان گفت به نوعی زمینه ساز آزاداندیشی در جامعه فکری آن روز شدند. چرا که در مواجهه با افکار مخالف به جای توسل به ابزار خشونت، ابزار و شیوههای علمی را انتخاب کرد.
نحوه برخورد امام رضا (ع) با اشاعره و معتزله و جریان های عقل گرا به چه صورت بود؟
در دوران امامت امام رضا (ع) هنوز مکتب کلامی اشعری به عنوان مکتبی رقیب برای کلام معتزله ظهور نکرده و چیزی به نام اشعریگری نداشتیم؛ آنچه بود، اهل حدیث بود. جبهه مقابل معتزله در این دوره اهل حدیث است و هر مخالفتی که از طرف اهل سنت با معتزله صورت میگیرد، تحت عنوان همین نام است. چون آراء و اندیشههای معتزلیان را مخالف با ظواهر حدیث و سنت میبینند. کلام اشعری اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم ظهور کرد. اهل حدیث نقل را بر عقل ترجیح میدادند و معتقد بودند بحث و استدلال در مسائل اعتقادی حرام است و ظواهر حدیث را باید پذیرفت. آنها به باورهایی همچون جبر، غیرمخلوق بودن قرآن، رؤیت خداوند در قیامت و تقدیم شیخین اعتقاد داشتند.
در مقابل، معتزله به شدت عقلگرا بودند. آنها در دوران حکومت امویان ظهور کرده و حالا در این زمان با مخالفت هارون روبرو بودند. هارون از مناظرههای کلامی معتزله جلوگیری میکرد و بعضی از متکلمان آنها را به زندان انداخت. اما بعد از دوران هارون، در دوران حکومت مأمون معتزله از حمایت کامل حکومتی برخوردار شدند و به طور رسمی به فعالیتشان ادامه دادند.
سیره امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) در مواجهه با همه آنها گفتگوی علمی و منطقی و روشنگری است. شاهد این مدعا هم احادیث و مناظرات متعددی است که از آن حضرت در ارتباط با عقاید این فرقههای کلامی در منابع حدیثی باقی مانده است. برای نمونه می شود به مناظره امام رضا(ع) در موضوع مسائل خداشناسی با «ابوقره» ازسران اهل حدیث و مناظره با «سلیمان مروزی» در موضوع توحید اشاره کرد.
نوع مواجهه امام رضا(ع) با غالیان را تشریح بفرمایید.
پیش از پاسخ به این سوال باید بگویم یکی از بزرگترین آسیب زنندگان به پیکر تشیع و باورهای جامعه اسلامی همین غالیان و غلوکنندگان بودند و هستند. اینها با عقاید غلوآمیزی که داشتند بیشترین ضربه ها را بر بدنهی فکری شیعه وارد کردند و چهرهی شیعه را در جامعه اسلامی و در منظر مذاهب دیگر تخریب کردند. از همه مهمتر، در درون شیعه انشعاب و تفرقه به وجود آوردند. از این جهت، امام رضا(ع) با جدیت هرچه بیشتر با آنها برخورد میکرد و برای این منظور حتی اعتقاد غلوآمیز و بعضی از اوقات اسامی عدهای از سردمداران آنها را هم افشا میکرد، تا جامعه شیعی آنها را بشناسد و از آنها کناره گیری کند. امام رضا (ع) عقاید غلوآمیز غالیان را به طور مستدل رد میکرد و مردم را از سرانجام کار آنها آگاهی و هشدار میداد. در اقدامی دیگر آن حضرت (ع) در مقابله با غالیان، شیعیان را از رفت و آمد، ارتباط گرفتن و معاشرت با آنها منع میکردند و می فرمودند: «هر کس که با آنها (غلات و مفوضه) بنشیند، یا با آنها رفت و آمد کند یا با آنها بخورد، یا با آنها بیاشامد، یا با آنها وصلت کند یا به آنان همسر دهد، یا از آنان همسر برگزیند، یا امین آنان شود، یا آنان را بر امانتی امین گرداند، یا گفتارشان را تصدیق کند، یا به کوچکترین کلمه ای آنها را یاری کند، از ولایت خداوند عز و جل و ولایت پیامبر(ص) و ولایت ما اهل بیت (ع) خارج شده است.» (عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج2، ص203)
پایان پیام/
نظر شما