- برای آغاز گفتگو کمی در مورد شرایط اسلام در آفریقا صحبت کنیم. شرایط اسلام در آفریقا چگونه است و چقدر از مردم این قاره مسلمانند؟
اسلام از سالهای ابتدایی ظهور خود وارد قاره آفریقا شد . تا میانه قرن اول هجری در شمال این قاره به شدت گسترش یافت و حدودا 10 قرن طول کشید تا به مرکز آفریقا نیز رسوخ کند. در چندین برهه زمانی اسلام در آفریقا پیشروی کرد تا بحال که چیزی حدود 40% از مردم این قاره مسلمانند. نرخ رشد اسلام گرایی در آفریقا همچنان کمتر از گرایش به مسیحیت است اما چند سالی است که شیب آن با اختلاف اندکی بیش از شیب مسیحیت گرایی است. دایره حضور و نفوذ اسلام در قاره سیاه به صورت یک هلال از غرب تا شمال و شرق این قاره کشیده می شود. کشورهای شمالی آفریقا مانند مصر، تونس، الجزایر، لیبی و مراکش دارای اکثریت قابل توجهی مسلمان هستند. حدودا نیمی از مردم غرب آفریقا نیز مسلمانانند و این آمار در شرق به 30% می رسد.
البته به گمان من به دلایل گوناگون نمی توانیم شرایط اسلام در آفریقا را مطلوب بدانیم.
- به چه دلایلی؟ اگر نرخ رشد اسلام گرایی در آفریقا شیبی تند تر از گرایش به مسیحیت پیدا کرده چرا نمی توانیم وضعیت اسلام گرایی را مطلوب بدانیم؟
علیرغم اختلاف اندک شیب نرخ رشد اسلام گرایی نسبت به نرخ رشد مسیحیت گرایی، هنوز اختلاف فاحشی میان رشد مسیحیت و رشد اسلام در آفریقا وجود دارد. اکثریت جمعیت این قاره مسیحی اند و مراکز قدرت بسیاری در این قاره در اختیار مسیحیان قرار دارد. مسیحیت بر خلاف اسلام به صورت سیستماتیک و برنامه ریزی شده از سوی قدرتهای مسیحی و واتیکان در آفریقا توسعه یافته است. دو مقطع از سه مقطعی که مسیحیت در این قاره گسترش یافت به دلیل توسعه اقتصادی و رفاهی برای مردم آفریقا در آن ادوار، این روند توسعه مترادف با حضور مسیحیت در نظر گرفته شد و این امر سبب گسترش روزافزون مسیحیت در این قاره شد. توسعه اسلام در آفریقا را باید توسعه ای خودجوش و کاملا اجتماعی دانست چرا که بر خلاف مرکز واحد گسترش مسیحیت یعنی واتیکان، مسلمانان نه تنها فاقد چنین اتحاد و وحدتی برای گسترش اسلام در آفریقا بودند، بلکه اختلافات میان مراکز قدرت اسلامی عملا امکان برنامه ریزی برای توسعه اسلام را محدود نموده است. در واقع فعالیت اثرگذار و قابل توجهی که نرخ رشد اسلام گرایی را دیده نمی شود و فعالیت های مثل تأسیس بانک اسلامی، دانشگاه، مراکز فرهنگی و ... اثر شگرفی نداشته اند.
البته اینکه اکثریت این قاره در گستره نفوذ مسیحیان است مسئله ی بد و محل اشکال نیست. قاعدتا می بایست انسانها در انتخاب دین و عقیده خود ازاد باشند. اشکال آنجایی بروز می کند که صاحب نفوذان و قدرتمندان یک عقیده سعی در سرکوب عقیده ای دیگر را داشته باشند. آنچه در برخی نقاط آفریقا شاهد آن هستیم چنین رویکردی است. اسلام هراسی بزرگترین ابزار آنانی است که صاحب این رویکرد هستند.
- چه کسانی به اسلام هراسی در آفریقا دامن می زنند؟
در واقع و به صورت عملی دو گروه هستند که به اسلام هراسی دامن می زنند. گروه نخست صاحبان رویکردی که در پاسخ به سوال قبل ذکر شد و گروه دیگر افراطیون و بنیادگرایان اسلامی. اجازه بدهید اینطور عنوان کنم که اسلام هراسان و بنیادگرایان دو گروهی هستند که مایه حیات یکدیگرند و از هم تغذیه می کنند. در واقع بقاء آنها وابسته به یکدیگر است. آنچه که مایه نگرانی است این است که هواداران قرائت رحمانی از اسلام در حاشیه قرار بگیرند و دور باطل و بیمار اسلام هراسی و بنیادگرایی بر اوضاع مسلط شود.
اسلام هراسان انگیزه های فراوانی برای فعالیت های خود دارند. انگیزه هایی که بعضا می توان آنها را اقتصادی دانست که ماهیت ضد استعماری اسلام در مقابل منافع آنان است. گاهی انگیز ه های سیاسی دارند که نمی خواهند قدرت مسلمانان در آفریقا افزایش یابد . گاهی انگیز هایی جامع تر دارند . همانطور که می دانید چند کشور نفت خیز آفریقا دارای اکثریتی مسلمان هستند . در برخی از این کشورهای مسلمان نشین منابع طبیعی بسیار ارزشمند وجود دارد . بنابراین کشورهای مسلمان این ظرفیت را دارند که با استفاده از قدرت اقتصادی افکار خود را گسترش دهند بنابراین می بایست مانع آنها شد.
- به نظر شما این دور باطل در حال ایجاد شدن است؟
شوربختانه اینطور به نظر می رسد.
- چرا؟
ببینید دو عاملی که سبب گسترش قرائت زیرزمینی و بنیادگرایانه می شود در آفریقا موجود است. بی ثباتی سیاسی و برخوردهای قهرآمیز با اندیشه ها و عقاید. اکثر کشورهای آفریقا از بی ثباتی سیاسی رنج می برند و در برخی موارد دولت مرکزی نمی تواند قدرت سراسری را در اختیار داشته باشد. از سوی دیگر اسلام هراسان نیز در پی برخورد های تند و سلبی با اسلام هستند و این برخورد ها موضع دموکرات های اسلامی و معتقدین به قرائت رحمانی از دین را تضعیف می کند و روند اسلام گرایی را به سمت بنیادگرایی سوق می دهد. برخی از قدرت های اسلامی نیز البته در این میان فعالیت هایی انجام می دهند تا به قرائت های افراطی از اسلام دامن بزنند.
بنابراین این دو قطبی ناپسند و مخرب خطری است که به طور جدی افریقا را تهدید می کند.
- منظورتان کدام کشور است؟
برخی کشورهای جهان عرب که عربستان سعودی مهم ترین آنهاست. عربستان تلاش جدی برای گسترش افکار افراطی اسلامی در جهان اسلام و جهان خارج از اسلام دارد و از این روی کمک شایانی به پروژه اسلام هراسی می کند. پروژه عربستان نه مانند واتیکان بر اساس توسعه رفاهی و اقتصادی بلکه بر اساس ایجاد روحیه افراطی غرب ستیزانه و همینطور تقابل جدی با شیعیان است. ریاض برای نیل به اهداف خود منابع مالی گسترده ای در اختیار دارد و از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. برنامه های عربستان قطعا در جهت ایجاد دو قطبی اسلام هراسی- بنیاد گرایی است و به همین دلیل هم وجهه و چهره اسلام مضر است و هم برای امنیت آفریقا.
- در برابر آنها و برای جلوگیری از تشکیل این دو قطبی چه باید کرد؟
به نظر من کشورهایی که قرائت ملایم تری از اسلام دارند و یا غیر مسلمانانی که به امنیت و پیشرفت آفریقا علاقمندند باید با همکاری و اتحاد راه را بر ایجاد این دو قطبی ببندند. می توان فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فراوانی انجام داد و امکانات آموزشی و رفاهی فراوانی را به پشتوانه محکم و برنامه ریزی هدفمند ایجاد کرد و آفریقا را از این خطر بلاقوه نجات داد.

خبرگزاری شبستان:اسلام هراسی در آفریقا از جمله مباحثی است که در یک دهه آینده مسائل جهانی را متاثر از خود خواهد کرد به همین جهت با سید مرتضی میری کارشناس مسائل بین الملل در خصوص آینده این مساله به گفتگو نشسته ایم
کد خبر 318477
نظر شما