خبرگزاری شبستان: روز اول مذاکرات ژنو گذشت و ارزیابی ها از این نشست مثبت بود. فارغ از اینکه در هر کدام از مذاکرات چه نتایجی حاصل شود همیشه گروه هایی هستند قبل از شروع مذاکرات سعی در اخلال و کارشکنی و تیره نمایی دارند و بعد از مذاکرات نیز از هر طریق ممکن راه را برای رسیدن به نتایج مثبت و لغو تحریم ها علیه ایران ببندند. اولین و مهمترین آن ها، حکومت اسرائیل است که همچنان اصرار می کند باید ایران را مجبور کرد که تمام برنامه هسته ای خود را کنار بگذارد. من به خوبی می دانم که چرا اسرائیل مجهز به سلاح هسته ای، دوست دارد چنین اتفاقی بیفتد، اما این امر تنها زمانی محقق می شود که تمام خاورمیانه از سلاح هسته ای عاری شود. اگر اجازه دهیم تل آویو مواضع ما در مذاکرات را به ما دیکته کند، شکست مذاکرات را تضمین کرده ایم.
دومین آن ها، گروه هایی از سناتورهای هر دو حزب هستند که هفته گذشته یکی از آن نامه های سرگشاده را برای اوباما نوشتند. آن ها در این نامه با تکرار حرف های مسخره خود در مورد لزوم وجود «تهدید معتبر نظامی» و توضیح در مورد «برنامه تسلیحات هسته ای» ایران (که مجامع اطلاعاتی آمریکا می گویند احتمالا اساسا وجود خارجی ندارد)، به اوباما گفتند که به دنبال توقف کامل غنی سازی ایران باشد تا آن ها هم تحریم های «جدید» را تعلیق کنند. به بیان دیگر، ایران باید مهم ترین چیزی را که مد نظر ماست، بپذیرد، در مقابل ما هم با سخاوتمندی تمام، تضمین می کنیم تحریم دیگری اضافه نشود، اما تحریم های کنونی پابرجا باشد. این ایده نمی تواند جدی باشد، و البته تعجب آور هم نیست، چراکه بالاخره از کنگره بیرون آمده است.
سومین گروه هم، گروه های فشاری نظیر «موسسه یهودی امور امنیت ملی» (جینسا) و «متحد علیه ایران هسته ای» هستند. گروه اول هفته گذشته، مطلبی منتشر کرد و در آن با اشاره به خواسته های آمریکا، به واشنگتن توصیه کرد برای دستیابی به اهداف خود، فشارها بر ایران را افزایش دهد. از دید آن ها، تنها راه دستیابی به یک توافق موفق، اعمال تحریم های بیشتر و تهدید به اقدام نظامی از جانب آمریکا و اسرائیل است (صحیح است: تهدید نظامی راه خوبی است برای آنکه یک کشور را متقاعد کنیم که توان هسته ای بازدارنده خود را مخفی نگه ندارد). تعجب آور است که همان گزارش هم اذعان می کند که ایران در یک دهه گذشته در برابر فشارها راهبرد «ضدفشار» را در پیش گرفته است یعنی؛ نصب سانتریفیوژهای بیشتر، ذخیره مقادیر بیشتری از اورانیوم با غنای پایین، تولید سوخت هسته ای در رآکتور اراک و از این دست اقدامات. با وجود آنکه رویکرد سخت گیرانه در یک دهه گذشته نتایج عکس داشته، با این حال، باز هم ما باید همین رویه را ادامه دهیم. همانطور که من پیش از این هم گفته ام، به نظر نمی رسد توافقی یکجانبه که در آن شما الزاماتی بی رحمانه به طرف مقابل تحمیل کنید، تحمل شود. چنین توافقی تنها موجب می شود تا طرف مقابل برای خود دلیل موجهی داشته باشد که به محض آنکه شرایط بهتر شد، توافق را بر هم بزند. شرط توافق با ایران، این است که دو طرف دستاوردهای مثبتی داشته باشند، نه اینکه یک طرف احساس کند ضرر کرده است.
گروه «متحد علیه ایران هسته ای» هم که «گری سامور» ریاست آن را بر عهده دارد است، گروه هدف دیگری در سر دارد که به نظر می رسد آن تغییر نظام سیاسی در ایران باشد.
خلاصه، رویکرد افراطی ها در قبال ایران همچنان بر خواسته های حداکثری از جانب ما و نبود هیچ مشوقی برای طرف مقابل اصرار دارد. آن ها همچنان تحریم ها و تهدیدات نظامی را تنها راه متقاعد کردن ایران برای کنار گذاشتن دستکم حداکثر بخش های برنامه هسته ای، می دانند. این روش، با توجه به ذخایر تسلیحات هسته ای آمریکا و اینکه ما بسیار بیشتر از جمهوری اسلامی به استفاده از قوای نظامی علیه کشورهای دیگر تمایل داریم، رویکردی ریاکارانه است. از همه مهمتر، این روش جز شکست کامل چیزی در پی نداشته است: ایران اکنون در مقایسه با اولین روزهایی که ایالات متحده تلاش کرد این کشور را به تسلیم وادار کند، برنامه هسته ای بسیار گسترده تری دارد. شاید شما فکر کنید که با این اوضاع ممکن است دستگاه سیاست خارجی آمریکا دستکم نگاهی به ده سال اخیر و سال های پیش از آن داشته باشد و رویکرد متفاوتی اتخاذ کند، اما به نظر می رسد انجام چنین کاری برای ما بسیار دشوار باشد.
پایان پیام/
نظر شما