خبرگزاری شبستان- قم:
جنگ یکی از تلخ ترین صحنه هایی است که متاسفانه برخی از انسان ها در خلق این تصویر مهارت بالایی دارند. جنگی که در هر دوره ای به جنگ افزارهای خاصی نیاز دارد. از سنگ و شمشیر و منجنیق گرفته تا اسلحه هایی ویژه کشتار نفر به نفر یا گروهی مردم و سلاح های شیمیایی. بله. ابزار کشتار در طول قرن های مختلف تغییراتی شگرف یافتند و تنها مسئله ای که در قبال این همه تغییر همچنان ثابت ماند، مردم هستند. مردمی که چه جنگ سخت باشد و چه نرم، باید ایستادگی کنند!
این روزها سالروز یکی از تلخ ترین وقایع در کشور عزیزمان است؛ جنگ تحمیلی. جنگی که چهره کریه تجاوز، کشتار، آوارگی، فقر و بسیاری مصائب دیگر را به جامعه آن روز کشورمان نشان داد و تبعاتش هنوز هم در ساختار اقتصادی و اجتماعی مان قابل مشاهده است.
جنگی که البته بانیان آن در طول این 25 سال (سال های بعد از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ تحمیلی) لحظه ای هم از ادامه دادنش کوتاه نیامده اند. چند سالی است این نبرد به ظاهر تمام شده، رنگ تحریم به خود گرفته و این بار به این شکل کام مردم را تلخ می کند...
مردمی که چه در اولین روز از این تجاوز ناجوانمردانه در 31 شهریور 59 و چه این روزها در آغاز پاییز 92 همچنان مردانه در مقابل دشمن ایستاده اند.
ولی جنگ در کنار تمام آوارگی ها و تصاویر ناراحت کننده اش برای مردم و مسئولان درس هایی هم داشت. درس هایی که باید سطر به سطر آن را برای همیشه در خاطره تاریخ ایران زنده نگه داریم. ایران کشوری است که با تکیه بر مردم غیرتمندش هشت سال جنگ دنیا با خود را تحمل می کند ولی از یک وجب از خاکش نمی گذرد، جنگی که همراه با سخت ترین تحریم هاست.
در طول این هشت سال لحظاتی پیش می آید که یک تصمیم نابجا می تواند، تمام دستآوردهایمان را برباد دهد ولی مردم با اتحاد خود و رفتار عاقلانه و آگاهانه تمام این فرصت ها را از جبهه مقابل گرفته و در داخل کشور به ستونی محکم برای حمایت از رزمندگان در خط مقدم تبدیل می شوند. مردمی که تمام تلخی ها و سختی ها را به بالاترین قیمت با جان و دل می خرند تا با پیروزی و سربلندی کامشان شیرین شود.
در همین لحظات سخت و ناگریز بود که رهبر کبیر انقلاب گفت: "جنگ در رأس امور است" و این جمله هم از همان درس هایی است که از دوران دفاع مقدس برایمان به یادگار مانده و برای همیشه باید به پیام های پیدا و پنهان این کلمات توجه کنیم. در این کلام از راس امور سخن به میان آمده است. باید ببینیم که چه چیزی آن روزها برای مردم و دولتمردان راس بوده که امام خمینی (ره) به این موضوع اشاره می کنند. در خصوص مردم در راس قرار داشتن جنگ در آن روزگار یعنی اینکه باید از دیگر تعلقات جدا شوی و به دفاع از میهنت بپردازی. امام راحل این حضور را برای مردم واجب کفایی دانستند و ملت هم از این خواسته سربلند بیرون آمدند. پس باید بررسی کرد و دید که منظور ایشان از در راس قرار داشتن جنگ خطاب به چه کسانی است، مردمی که بدون هیچ حساب و کتابی خود را برای دفاع از مرزها به خط مقدم رسانیده اند یا دولت و حکومتی که مجری دستورات اسلام در کشور است؟...
جهاد یکی از پایه ها و توصیه های اکید اسلام می باشد و معنای این جمله امام راحل این است که در آن لحظه و با توجه به وضعیت کشور جهاد یا همان مقابله با دشمن در راس امور قرار داشت. آن روزها دشمن تمام قد در مقابل دین ما ایستاده بود و ما هم تمام قد در مقابل دنیای آنها و اینجاست که آیه شریفه "ان مع العسر یسرا" تحقق می یابد. خداوند در این آیه به پیامبر (ص) خطاب می کند که: "پس (بدان که) مسلماً با هر دشوارى آسانی است" و اینجاست که می فهمیم مجاهده ما در راه خدا مهم است و بدون پاداش نمی ماند. نکته مهم دیگر در این خصوص این است که ما در جنگ تحمیلی به دنبال انجام وظیفه بودیم و نه صرفا پیروزی و باید دید که چه کسانی باید این وظیفه را که همان جهاد از منظر اسلام است، عملیاتی می کردند؟. مردم و حکومت. این دو بخش در وضعیت آن روز کشور مورد اشاره امام خمینی (ره) بودند، توصیه ای که این روزها هم باید توجهی ویژه به آن داشت.
با نگاهی کوتاه به برخی آثار، یادداشت ها و خاطرات برجای مانده از آن دوران می فهمیم که مردم ایران در قبال این سخن چه ها کرده اند. به طور مثال باید بفهمیم که برای آن پیرزنی که تمام هستی اش یک تخم مرغ بود و آن را به جبهه فرستاد یا برای بچه یتیمی که با کارگری یک بسته آجیل خریده و برای رزمندگان می فرستد، چه چیزی در راس امور قرار دارد!...
پول، مقام، انبار کردن جنس مورد نیاز مردم در دوران بحرانی جامعه، خانواده، وطن و یا خدا...، کدام یک راس امورات آن پیرزن و این نوجوان را تشکیل می دهد؟ این سوالی است که اگر بتوانیم به جوابش برسیم، امروز هم می توانیم از بحران بزرگی به نام "تحریم" که رییس جمهور کشورمان از آن با عنوان توهین به یک ملت بزرگ نام می برد، بگذریم.
ولی در وجه دیگر این پیام توجه ها به سمت دولت جذب می شود. دولت و دولتمردانی که باید آن روزها تمام امکانات خود را برای جنگ می گذاشت. در سال های جنگ راس اقتصاد کشور را صنعت با نفت و معدن با خودروسازی تشکیل می داد که البته در ادامه بررسی ها می بینیم که متاسفانه آن روزها از تمام ظرفیت ها در این خصوص استفاده نشد که البته کاستی ها در این زمینه از آنجایی آب می خورد که برخی از کسانی که آن روزها در کشور وظیفه و مسئولیتی داشتند نه اعتقادی به امام راحل داشتند و نه جهاد و نه اینکه چه چیزی باید در راس امورشان باشد...
با وجود تاکیدات امام خمینی (ره) در این خصوص ولی تنها 10 درصد از توان صنعت و معدن کشور برای جنگ که در آن دوره در راس امور داشت، صرف شد و مردم و رزمندگان کشور تنها با همین 10درصد تا به این حد موفق شدند پس باید دید که اگر نیم و یا تمامی این ظرفیت به کار گرفته می شد، چقدر می توانستیم، افتخار بیآفرینیم چرا که پشتیبان اصلی مردم دولتمردان هستند.
اگر در همین زمان هم کشور ما مجددا درگیر جنگ نظامی شود بازهم وظیفه اصلی مردم حضور در جبهه های نبرد و دفاع از مرز و بوم است و وظیفه پشتیبانی و تامین مواردی مثل اسلحه رزمندگان، لباس و یا دیگر تجهیزات بر عهده دولت.
خداوند در آیه "ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم" (اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری می کند و قدم هایتان را استوار می سازد) قول یاری را به ثابت قدمان می دهد. با توجه به این آیه مردم و مسئولان باید تمام توان و ظرفیت خود را چه در دوران جنگ و چه امروز در مقابله با جنگ نرم و تحریم ها به کار گیرند.
در طول سال های جنگ مردم صد در صد توان خود را برای دفاع از میهن و دین خود به کار گرفتند و خداوند هم همانگونه که در این آیات صریحا تاکید کرده به این مردم آبرویی صد چندان عطا کرده است. باید دید و عبرت گرفت. امروز می بینیم که آنهایی که به این مسئله که جنگ در راس امور است، اعتقادی نداشتند، کجا هستند و مردمی که با تمام نداشته هایشان مردانه ایستادگی کردند، کجا هستند و چه آبرویی دارند...
امروز هم کشور در شرایطی دیگر گونه از جنگ قرار دارد. دشمنی که آن روز نماینده خود را با کمک تسلیحاتی و پولی خود به میدان نبرد رو در رو می فرستاد، امروز در لایه های پنهان به جنگ با اعتقادات، باورها و اقتصاد ایران اسلامی آمده و حال که نتوانسته با وجود به کارگیری تمام امکاناتش به مقصود خود برسد برای اقتصاد ایران شمشیر را از روبسته است.
امروز هم باید مردانه و تمام قد در صحنه باشیم. این روزها به بهانه یادبود هشت سال دلاوری رزمندگان در دفاع از مرز و بوم عزیزشان بسیار از مقام و ویژگی های شهدا، جانبازان و یادگارهای آن دوران یاد می شود ولی نکته ای مهم وجود دارد که باید در کنار همه این مسائل به آن پرداخته شود. این موضوع که برای گذر از وضعیت پیش رو باید چه چیزی در راس امورمان باشد و چه درس هایی از مردم و رزمندگان و یا همان دولتمردانی که به این مسئله که "امروز جنگ در راس امور است" اعتقاد داشتند، فرا گرفت.
آیا دست اندرکاران امور اقتصادی در این وضعیت اقتصادی که مردم فشار زیادی را تحمل می کنند باید زمینه را برای بهتر شدن اوضاع فراهم کنند و یا بیشتر به فکر کسب منافع مالی باشند. آیا بازاری ها باید اجناس را برای گران تر فروختن به مردم در انبارها احتکار کنند یا اینکه مردم را در گذر از این موقعیت و در ادامه سربلندی کشورمان یاری کنند. و اینکه آیا دولتمردان تمام امکان و ظرفیتی را که در اختیار دارند برای گذر کشور و ملت با سلامت از این مرحله به کار گرفته اند؟. و جواب تمام این سوالات را به روشنی و با نگاهی کوتاه به نحوه عملکردهای هر فردی با هر سمتی مشخص می شود...
و سخن پایانی اینکه؛
31 شهریور تا ششم مهر را به عنوان هفته دفاع مقدس در تقویم ها مشخص کرده ایم تا در مواقع رویارویی کشور با بحران با نگاهی به آن هشت سال بفهمیم که اقشار مختلف مردم برای گذر از آن دوران چه کردند و مردم امروز ایران اسلامی برای مقابله با زورگویی تحریم کنندگان باید چه کنند. این هفته در تقویم ها مشخص است تا دولت ها هم بدانند که باید با چه میزان از توان خود به یاری کشور و مردم بیایند تا ایران برای همیشه ایران بماند.
و در نهایت به این نتیجه می رسیم که امروز کشورمان بیش از هر زمان دیگری به این تجارب نیاز دارد و باید برای به سلام گذشتن از این گردنه تاریخی کشور مردم و مسئولان از این تجارب درس بگیرند.
پایان پیام/
نظر شما