خبرگزاری شبستان: با برکناری بنیصدر در سال 1360، یکی از مهمترین اقدامات لازم، برگزاریانتخابات جدید ریاست جمهوری بود. طبعاً این بار باید کسی انتخاب میشد که با سایر ارگانها هماهنگی داشته باشد وگرنه همان داستان، مجدداً تکرار میشد.
یکی از دلایل منازعات در دورة ریاست جمهوری بنیصدر، اختلاف نظر بین رئیسجمهور و نخستوزیر بود. بنیصدر با رجاییهمکاری نمیکرد، زیرا رجایی از طرف حزب جمهوری اسلامی کاندیداشده بود. اختلاف رئیس جمهور و نخستوزیر انعکاس عدم هماهنگیبین رئیسجمهور و مجلس بود. مجلسی که اکثر کرسیهایش را افرادی ازحزب جمهوری اسلامی در اختیار گرفته بودند، در حالی که دولت در اختیار جناح بنیصدر قرار داشت.
رجایی با حمایت حزب جمهوری اسلامی به ریاست جمهوریانتخاب شد و با انتخاب وی زمینه برای هماهنگی بین رئیسجمهور ونخستوزیر فراهم آمد. به عبارت دیگر رئیسجمهور منتخب و مجلسمیتوانستند با اشتراک نظر، یک فرد را به عنوان نخستوزیر برگزینند.
به علاوه در شرایطی که منازعات داخلی تشدید شده و کشور نیزدرگیر جنگ تحمیلی بود، حزب جمهوری اسلامی امیدوار بود با ایجادهماهنگی بین قوة مجریه و قوة مقننه از یک طرف و ارکان قوة مجریه یعنی ریاست جمهوری و نخستوزیری از طرف دیگر، اوضاع راآرام کند یعنی گزینهای را بیابند که با رجایی هماهنگ باشد.
بهعلاوه، رجایی خود را مقلد امام میدانست و با روحانیت، روابطحسنه داشت، لذا لازم بود شخصی را انتخاب کند که ویژگیهای موردنظر را داشته باشد.
رجایی دربارة ویژگیهای نخستوزیر گفته بود:
«نخستوزیر باید کسی باشد که فرهنگ این انقلاب را درک کردهباشد و بداند که بار اصلی انقلاب را چه قشری از جامعه بر دوشدارند و چه آرمانهایی دارند و به دنبال چه مسائلی هستند.ویژگی دیگر نخستوزیر باید این باشد که در میان مردم شناختهشده باشد و من سعی کردهام کسی را انتخاب کنم که در بین مردمباشد و مردم او را بشناسند و سابقة مبارزة او به سالهای1342 برگردد.»
این شخص، دکتر باهنر، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بود. انتخابوی به عنوان نخستوزیر، نشان داد که رئیسجمهور با حزب جمهوریاسلامی هماهنگی کامل دارد. بدین ترتیب شهید رجایی یار دیرین خود، دکتر باهنر را در تاریخ 13/5/1360 به مجلس معرفی کرد.
دکتر باهنر، بعد از معرفی کابینة خود، در مجلس سخنرانی کرد وطی آن مواضع خود را در مورد مسائل مختلف بیان نمود. بخشهای مهمسخنرانی وی بدین قرار است:
«ما بهحق، دولت را برخاسته از بطن مردم و تبلور حاکمیتجریانهایی میدانیم که توانستهاند قدرت و موقعیت بیشتریرا در جریان انقلاب بهدست آورند. امروز ما در شرایطی هستیمکه خطوط کاملاً مشخص شده، کلیة جناحها، چهرهها،گروهها، ماهیت خودشان، وابستگیهای خودشان و هویتخودشان را برملا کردهاند. تا آن زمان که هنوز بستر انقلابیمانآمیزهای بود از طیفی گسترده که در آن جناحهای گوناگونیحضور داشتند، کسانی که خود را متولی انقلاب میپنداشتند،فقط بدان دلیلی که در گرماگرم اوج انقلاب و درگیری تودههایمسلمان بهپاخاسته به رهبری امام امت، اعلامیهای داده بودند یاتلگراف تأییدی کرده بودند یا بعد از آن که اعلام راهپیمایی ازطرف بطن انقلاب و بستر انقلاب صادر شده بود و آنها همبرای این که از کاروان عقب نمانند، با دادن اطلاعیهای خود را شریک این قافله توفنده میپنداشتند.
آنها که نمیتوانستند بپذیرند که این چنین انقلابی و با اینچنین محتوایی و با این چنین آهنگی میتواند پیروز شود، اماپیروز شد و اینها ناگهان سر در آوردند و همه خود را در طیفانقلاب شریک دانستند، از تصرف اماکن و گرفتن سلاحها،انتشار روزنامهها و بیانیهها، حضور در کابینه و گرفتن سربندهایقدرت و انواع و اقسام دخالتها به عنوان متولیان دیرپایی کهگویی آنها وارث حرکت هستند.»
شهید باهنر ابراز عقیده کرد:
«دادن پستها و مهلت دادن به جناحهای لیبرال و ملیگرا بهتربود تا چهرة آنها بر ملا شود، زیرا اگر در حاشیة قدرت،مظلوم نمایی میکردند یا اگر چنانچه تمام این جناحها از روزاول در انزوا بودند، آنها با کوله باری از توقع و شعار، خودشانرا به عنوان کسانی که خیلی بهتر و بیشتر میتوانند این انقلابرا اداره کنند و راه را ادامه بدهند، با چهرههایی نیمه معصوم درپشت پرده ذخیره میماندند.»
شهید باهنر گفت:
«با کمک مردم، بتدریج گروهکها کنار رفتند و انقلاب بهمتولیان آن رسید.»
در جلسه 199 مجلس در مورخة 26/5/1360 مجلس به همة وزیران، غیر از یک نفر، رأی اعتماد داد.
شهید باهنر به همراه وزرای کابینه با امام خمینی دیدار کرد. سپس درگفتوگویی پیرامون مسائل مطرح شده در این دیدار گفت:
«این دیدار بسیار فرصت جالبی بود. ما بهرة فراوان از محضرامام بردیم و ایشان از جنبة معنوی و روحانی، رهنمودهاییارائه فرمودند. امام فرمودند: من افرادی را میبینم به عنواناعضای کابینه که برخاسته از تودة مردم هستند و چهرههاینورانی در برابر خودم میبینم. کسانی که مورد اعتماد نمایندگانمردم در مجلس بودند و مردم انتظاراتی دارند و ما باید واردعمل شویم و اکنون نوبت عمل و خدمت است و مخصوصاًبرای حمایت از مستضعفین. امام تأکید فراوان داشتند کهفراموش نکنید که رسالت شما، رسالت اسلام و حمایت ازمستضعفین است. هرچند مردمی که بیش از اندازه فداکاریکردند، خودشان اهل توقع نیستند، ولی این وظیفة ماست کهبتوانیم دین خودمان را نسبت به آنها ادا کنیم...در هر حال ما ازاین جلسه توانستیم در آغاز کار هیأت دولت بهرة معنویفراوانی ببریم و در محضر امام ارشاد شدیم و این دیدار، توشةگرانبهایی بود برای راهی که در پیش داریم.»
برنامة دولت دکتر باهنر
عمر کابینة دکتر باهنر فقط 12 روز بود. این کابینه در واقع فقط توانست یک جلسة کاری را برگزار کند و موفق به آغاز مدیریت اجراییکشور نشد؛ به همین جهت تنها اثر باقی مانده از او، برنامة دولت است.
برنامه دولت شهید باهنر، چنین بود:
1ـ در زمینههای فرهنگی:
ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود، از غبارها و زنگارهایطاغوتی زدوده شده و از آمیزههای فکر بیگانه، خود را پاکنموده و به مواضع فکری و جهانبینی اصیل اسلامی بازگشتنموده است و اکنون بر آن است که با موازین اسلامی، جامعة نمونه خود را بنا کند، لذا بر چنین پایهای رسالت دومین دولتجمهوری اسلامی این است که زمینههای اعتقادی نهضت راعینیت بخشد و شرایطی را بهوجود آورد که در آن انسان باارزشهای والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.
2ـ در زمینههای اقتصادی:
در تحکیم بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان درجریان رشد و تکامل اوست، نه همچون دیگر دولتهاینظامی اقتصادی، تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی.
با این دیدگاه، برنامة اقتصادی دولت، فراهم کردن زمینة مناسب برای بروز خلاقیتهای امت بهپاخاستة ایران درجهت رفع کامل وابستگی است.
3ـ در زمینههای خدماتی:
دولت سعی خواهد کرد که زمینة لازم برای رفع تبعیضاتناروا و ایجاد امکانات عادلانه در مسائل مربوط به خدمات رابرای همة مردم، مخصوصاً طبقة مستضعف جامعه فراهمسازد.
4ـ در زمینههای سیاسی:
این دولت، با رسالت مکتبی، یعنی جهاد در راه خدا و مبارزه درراه گسترش حاکمیت قانون خدا را در جهان عهدهدار خواهد بودو روابط داخلی و خارجی خود را بر این اساس تنظیم خواهدنمود.
به طور خلاصه: برنامة دولت، حرکتی است برای پیروزیمستضعفین بر مستکبرین و تضمینگر نفی هر گونه استبدادفکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و با نهادها وبنیادهای انقلابی که خود پایة تشکیل جامعه به مفهوم امتاست، بر اساس مکتب، ارتباط مستمر و هماهنگ خواهد شد.
این دولت با تکیه بر اصول فوق، با تمام توان تکیه خواهد کردکه خط امام در جامعه را بیش از پیش عینیت ببخشد و در نتیجهمستضعفین جهان امیدواریشان به تحقق نهایی آرمانشانبیشتر گردد.
در این راه، دولت از همة امکانات موجود استفاده خواهد کردو به یاری خدای بزرگ و کمک رهبر و مردم و مجلس، ایمانکامل دارد و امید است بتواند آن همه خواست و آرزوهایبرآورده نشده و بهحق مستضعفین جهان را برآورده سازد وتکلیف خود را در برابر پروردگار بزرگ و برای رضای او که تنهامعیار اساسی ارزشهاست ـ و در جهت خواست امام
در تاریخ 27 مرداد 1360 اولین جلسة کابینة دکتر باهنرتشکیل شد، اما عمر کابینه بیش از 12 روز طول نکشید. درتاریخ 8 شهریور 1360 انفجار مهیبی در دفتر نخستوزیریروی داد که بر اثر آن، رئیسجمهور رجایی و نخستوزیر دکترباهنر به شهادت رسیدند. بدین ترتیب مردی که از سال 1342 تاسال 1360 نزدیک به دو دهه مبارزة فرهنگی و سیاسی راپشت سر گذاشته بود به دست منافقین کوردل به شهادت رسید.
عامل این انفجار، «مسعود کشمیری» از اعضای منافقین بود که بهدرون دولت شهید رجایی نفوذ کرده بود. وی پس از انفجار، ازکشور فرار کرد.
پایان پیام/
نظر شما