به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان، در ادامه دیدار و گفتگو با آزادگان سرافراز، این بار قرار مصاحبه در یک دارالتحفیظ گذاشته شد؛ کنجکاو بودم تا این مجموعه و مسئول اصلی آن را از نزدیک ببینم؛ وقتی به اتفاق چند نفر از خبرنگاران راهی مقصد شدیم، به زودی خود را مقابل یک ساختمان بزرگ و زیبا و جذاب و البته نیمه تمام، دیدم که باید اعتراف کنم تا حالا هیچ مجموعه قرآنی را اینگونه ندیده بودم.
دو طرف در اصلی با گلدان های بزرگی که به انواع گل های طبیعی آراسته بودند، زینت داده شده بود، وارد ساختمان که شدیم از دکور مجموعه که مشخص بود با سرانگشتان ظریف و هنرمندانه ای چیده شده، گرفته تا تجهیزات داخل اتاق های دارالتحفیظ همه و همه برایم تازه و بدیع بود.
این ساختمان که بزرگترین مجموعه قرآنی کشور است، دو هزار متر مربع زیربنا دارد و در سه طبقه با یک سالن بزرگ در زیرزمین ساخته شده و عنوان "دارالتحفیظ للقرآن الکریم" دارد که پذیرای صدها قرآن آموز از سن 4 سال به بالاست.
قرآن، انیس بسیج 17 ساله در تپه های دشت عباس
فعالیت های این مجموعه برمی گردد به سال 70، درست حدود یکسال پس از آزادی اسرا؛ شاید روزهائی که محمدرضا دائی زاده، بسیجی 17 ساله در تپه های دشت عباس تنها از سر شوق و رغبت درونی خود گاه گاهی سوره های کوچک قرآن را حفظ می کرد، تصورش را هم نمی کرد که آن نیت پاک و خالص بعدها چه ها خواهد کرد.
اواخر سال 61 بود که به عنوان بسیجی به جبهه ها اعزام شد، به گفته حجت الاسلام دائی زاده، استقبال از جبهه آن روزها به حدی بود که فرماندهان به زور بسیجیان را بعد از یک دوره سه ماهه برمی گرداندند؛ اما اینبار زور فرماندهان برای برگشت دادن محمدرضا به جائی نرسید.
در جریان عملیات والفجر یک قرار بود رزمندگان کرمانی به اتفاق دو لشکر دیگر در منطقه موسیان عملیات کنند که متاسفانه این عملیات ناموفق بود؛ دایی زاده و حدود 10 تا 12 نفر دیگر، آنقدر جلو رفته بودند که حتی صدای بلندگویی که حاج قاسم سلیمانی دستور عقب نشینی را از آن صادر کرد؛ نشنیدند.
آن شب این چند نفر در محور عملیات چنان پیش رفته بودند که تا فردا صبح که هوا روشن شد و آنها در کمال ناباوری خود را مقابل عراقی ها دیدند باورشان نمی شد که دیگر نه راه پس دارند و نه راه پیش؛ خلاصه اینکه به سرعت مدارک خود را از بین بردند و کارت های شناسایی هم که قابل پاره کردن نبود را میان کیسه های شن سنگری که در آن حبس شده بودند مخفی کردند.
حجت الاسلام محمدرضا دائی زاده در این لحظه از مصاحبه با لبخندی ملایم که از یک آرامش عمیق درونی نشأت می گیرد، ادامه می دهد: نمی دانم چرا اما در آن لحظات حتی ذره ای دلهره و اضطراب نداشتم و برای همین شروع به قرائت دعای توسل برای بچه ها کردم... عراقی ها آمدند و پس از تیرباران کردن فضای جلوی ما، دستهایمان را بستند و پلاستیکی برای تخلیه آنچه با خود داشتیم به دستانمان آویزان کردند.
دوران اسارت گفتنی های زیادی دارد؛ شاید بخشی از مسائل دوران اسارت را شما حتی در آینده هم در هیچ کتابی نخواهید یافت؛ آسایشگاهی که ما در آن بودیم از 16 بند یا زندان تشکیل شده بود که در هر زندان حدود 160 نفر که جای هریک تنها سه وجب بود، به سر می بردند.
شکنجه های دوران اسارت/بریده بریدن شدن زبان به علت تغذیه نامناسب
یکی از شکنجه های روحی که عراقی ها بچه ها را می دادند این بود که هر روز صبح قبل از گشودن درها، از همه بلندگوهای آسایشگاه، موسیقی های بسیار بد و شکنجه آور پخش می کردند؛ به ما آب و نان نمی دادند اما فیلم های مستهجن را بر پرده پروژکتور به نمایش در آورده و بچه ها را مجبور به تماشای آن می کردند تا جایی که سرباز عراقی از پشت سر رصد می کرد و چنانچه سر یکی از بچه ها به سمت دیگری بود جلو می آمد و سر او را دقیقاً مقابل پرده پروژوکتور تنظیم می کرد.
حجت الاسلام دائی زاده در ادامه بیان خاطراتش از قریب به 8 سالی که در اسارت بوده است، می افزاید: غذای ما در هر شبانه روز تنها به اندازه یک لیوان بود که هر روز ظهر توزیع می شد؛ از اوایل پاییز تا اواخر بهار که معمولاً سوخت و ساز بدن زیاد می شود و نیاز به غذا و آب بیشتر، گاهی شبها بچه ها تمام مدت را در شب های این سه فصل به سختی می خوابیدند.
وی گفت: در اثر این سوء تغذیه بچه ها دچار بیماری های عجیب و غریبی شدند؛ تا آنجا که زبانمان شکاف برداشت و بریده بریده بود که به محض رسیدن همان غذای اندک به آن، آتش می گرفت و بشدت می سوخت و ما مجبور بودیم غذا را به دلیل جلوگیری از تماس با زبان، قورت دهیم تا اینکه پس از یکسال بالاخره عراقی ها یک محلولی آوردند که وضع بهتر شد.
حجت الاسلام دائی زاده که در دوران اسارت در طول یکسال موفق به حفظ کل قرآن کریم شده و پس از آزادی از اسارت نخستین جزوه حفظ قرآن کریم را در کشور منتشر کرده است؛ در خصوص حفظ قرآن در اسارت نکات جالبی بیان کرد:
دوستان بدانید که اینطور نبود که ما از سر بیکاری به حفظ قرآن رو بیاوریم؛ خیر؛ در آسایشگاه ما که حدود 2 هزار نفر بودیم تنها یک قرآن وجود داشت که آن هم یکی از رزمندگان مخفیانه با خودش آورده بود؛ استفاده از این قرآن به این صورت بود که هر شب در اختیار یک زندان بود و اسرای آن زندان هر کدام به مدت 5 تا 10 دقیقه قرآن را به صورت نیمه خیز زیر پتو قرائت می کرد که عراقی ها نبینند.
برای استقامت در مشکلات اسارت به قرآن پناه بردم
ترس، دلهره، اضطراب، نبود آرامش، ضعف شدید جسمی، نبود قرآن کافی، همه و همه جایی برای حفظ قرآن نمی گذاشت؛ اینها را گفتم که بدانید ما از سر بیکاری این کار را نکردیم.
بعدها که مأموران صلیب سرخ برای بازدید آمدند و ما قرآن درخواست کردیم به 150 نفری 2 جلد قرآن اختصاص یافت و بعدها بیشتر شد.
از طرفی بچه ها شکنجه های زیادی می شدند، یک روز زمستانی عراقی ها یکی از بچه ها را در آن سرمای عجیب موصل زیر آب یخ حمام گرفتند و وقتی او یخ زد با کابل به جانش افتادند.
در جریان سختی های اسارت که واقعاً کوه را با آن عظمت می غلطاند برای استوار ماندن هیچ راهی جز پناه بردن به قرآن و اهل بیت نبود برای همین تصمیم گرفتم برای ماندن در آن مشکلات و سختی ها قرآن را حفظ کنم که در مدت یکسال موفق به انجام آن شدم؛ البته مزه شیرین حفظ قرآن از زمانی که در تپه های دشت عباس سوره های کوچک را حفظ می کردن زیر دندانم رفته بود.
حجت الاسلام دائی زاده در خصوص انگیزه اش برای تشکیل کلاس های حفظ قرآن که از دو باب اتاق استیجاری آن را شروع کرد و امروز تنها به همت خیرین و اعتمادی که به فعالیت قرآنی نامبرده است و بدون هیچگونه حمایت دولتی و ... به مجموعه عظیم "دارالتحفیظ للقرآن الکریم" تبدیل شده است، مطالبی بیان کرد:
اگر یک پارچه 10 سانتی از تبلیغات دارالتحفیظ در سطح شهر دیدید جایزه دارید
با گذشت مدتی از آزادی و برگشت به میهن، من که آثار و برکات حفظ قرآن کریم را در اسارت دیده بودم و می دانستم چنانچه کسی برکات حفظ را بداند آن را از دست نمی دهد لذا کار را با بچه های زیر سن دبستان و یک گروه از خواهران در سال 70 آغاز کردم و نخستین جزوه حفظ قرآن کریم که حاصل تجربیات خودم در دوران اسارت بود توسط دانشگاه شهید باهنر به چاپ رسید.
وی افزود: به تدریج دامنه فعالیت ها گسترده تر شد و در طول این مدت بالغ بر پنج هزار پسر و دختر تحت آموزش های روخوانی، روانخوانی، تجوید، صوت و لحن، حفظ، ترجمه، مفاهیم و تفسیر قرار گرفتند.
حجت الاسلام دائی زاده ادامه داد: بعدها با کمک خیرین این مجموعه عظیم را راه اندازی کردیم که تنها به فعالیت های قرآنی محدود نمی شود و در کنار آن کلاس های ورزشی، نقاشی، سرود، کاردستی و... توسط اساتید فن برای مخاطبان برگزار می شود.
وی افزود: امروز حدود یک هزار حافظ یک تا 5 جزء، 500 نفر حافظ یک تا 15جزء، 300 نفر حافظ یک تا 20جزء، 250 نفر حافظ یک تا 25 جزء و 50 نفر حافظ کل قرآن کریم در مجموعه داریم.
حجت الاسلام دائی زاده خاطرنشان کرد: اگر شما در سطح شهر یک پارچه 10 سانتی از تبلیغات مجموعه ما دیدید من به شما جایزه می دهم، در حالیکه حتی ساکنان بالاشهر کرمان متقاضی ثبت نام فرزندانشان درکلاس های ما هستند؛ به دلیل محدودیت هایی که داریم سال گذشته مجبور شدیم 300 متقاضی را پذیرش نکنیم زیرا ظرفیت کلاس ها تکمیل شده بود.
300بیسواد مطلق، موفق به روخوانی قرآن کریم شدند
وی با اشاره به اینکه این مجموعه دارای دو شعبه در کرمان و یک شعبه در کوهپایه است، خاطرنشان کرد: ما در این کلاس ها سبک زندگی دینی و قرآنی را به مخاطبان خود می آموزیم تا فرد "چگونه زندگی کردن" را یاد بگیرد.
آزاده سرافراز میهنمان عنوان کرد: یکی از معجرات قرآن کریم که در این مجموعه با آن روبرو شدیم این است که حدود 300 قرآن آموز بالای 40 سال که کاملاً بیسواد بودند و حتی از خواندن نام خود عاجر، به جایی رسیدند که امروز متن قرآن را به راحتی برای شما می خوانند.
پایان پیام/
نظر شما