خبرگزاری شبستان: تجربه انقلاب اسلامی در ایران نشان داده است که فشارها، تهدیدها، احساس میهنی ایرانیان را برانگیخته و استقلالخواهی آنان را فزونی بخشیده و در نزدیکی، و به هم پیوستگی اجتماعی مردم ایران اثری ژرف از خود بر جای میگذارد. درس های مربوط به تحمیل جنگی فرسایشی به جامعهی ایرانی که 8 سال دوام یافت، همراه با فشارها آثار محاصرهی اقتصادی (تحریمها) و استراتژیک آمریکا از سوی دیگر، وفاداری مردم را نتوانست از بین ببرد.
با بررسی جامعهشناختی سیاسی و در ادامه ساختارهای هویتی- مذهبی میتوان گفت در جمهوری اسلامی ایران شکاف عمیق بین مردم و حکومت وجود ندارد. در نظامهای سیاسی که شکاف عمیق و متقاطع میان مردم و نظام سیاسی وجود دارد، نوعی بیتفاوتی فراگیر نسبت به وجود یا سقوط حکومت و یا در نوع شدیدتر، ضدیت فراگیر و خواست سقوط در اذهان و عملکرد عموم و کلیت جامعه، ساری است تا زمانی که به واکنش و نتیجهی مطلوب (سقوط) بیانجامد و در این راستا مردم از چراغ سبز دشمنان بیرونی (غرب) برای مداخله و براندازی استقبال میکنند یا دست کم واکنش چندانی به مداخلهی خارجی نشان نمیدهند، چرا که حداقل در «خواست سقوط حکومت» هدفشان یکی است. در این خصوص کشور لیبی و عراق را به ترتیب میتوان مثال زد.
ایجاد شکاف میان مردم و حکومت معلول عدم مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و عدم همگرایی ایدئولوژیکی جامعه و حکومت به گونهی «امتداد و مقوم» است. در هر جامعهای که مردم در امر حکومت مشارکت و حضور داشته باشند، راههای انحراف از اهداف و خواستههای مردم، بر حاکمان بسته میشود. در نقطهی مقابل اگر مردم جامعه نسبت به آن چه در حاکمیت میگذرد بیتفاوت باشند، زمینه برای انحراف از اهداف و فساد قدرت باز و آماده خواهد بود. نفس وجود مشارکت سیاسی گسترده و مداوم (در قالب نهادها، تظاهرات، انتخابات و...) نشانگر مقبولیت حداکثری سیستم سیاسی از سوی جامعه، نظم درونی و بینیازی از نظم بیرونی میباشد و حاکی از توافق بر سر معادلههای کلی و پیگیری الگوی تعاملی بین جامعه و سیستم سیاسی است. به علاوه مشارکت سیاسی و اهتمام به پیش بردن فرامین رهبری سیستم، احساس مسؤولیت جامعه در قبال سرنوشت کشور، همبستگی و وفاق اجتماعی و ملی را نشان میدهد.
ساختارهای هویتی- مذهبی
بیش از هزار سال است که اسلام آیین مشترک تمامی گروهها و اقوام ایرانی به شمار میآید، به گونهای که اعتقاد و وفاداری به آموزههای اسلامی، بخش بزرگی از تاریخ طولانی این کشور را به خود اختصاص داده است. از این رو دین اسلام عنصر برجستهی هویت ملی جامعهی ایرانی تلقی میشود. ورود اسلام به ایران که از جهتی مهر تأیید بر فردیت و تساهل جمعی گذاشت و از سوی دیگر رهبران دینی ندای عدالت، حاکمیت و مالکیت جامعه و آزادی از فقر و ستم سردادند، توانست به عنوان عنصر بارز و تعیین کننده در ترکیب هویت ملی تودههای محروم و ستمدیده عمل کند. در دوران ایلخانی، مغولی و قاجاریه و به ویژه صفویه، مذهب شیعه از جایگاه والایی در احیای جغرافیای انسانی ایران و پایداری ایرانیان در برابر عثمانی، روس و بریتانیا برخوردار بود.
در عصر مشروطه نیز با یاری فکری روحانیون شیعه و قدرت بسیج مردم به وسیلهی علمای شیعه، ملت ایران به پیروزی رسید و حاکمیت ملی ایجاد کرد. اکنون نیز مذهب شیعه نقش حیاتی در تأمین همبستگی اجتماعی و استقلال ملی دارد. به یاری مذهب و نمادهای فرهنگی آن همچون عاشورا، امکان وفاق اجتماعی بدون استفاده از هرگونه زور و اجباری حاصل شده است. جمهوری اسلامی ایران با داشتن بیش از 75 میلیون نفر مسلمان (98 درصد) که از این میزان 89 درصد شیعه و 9 درصد سنی هستند یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین جوامع اسلامی است. هویت مذهبی شیعه در ایران که بخش عظیمی از فرهنگ سیاسی جامعه است، کارکرد عمیق و مداومی در تولید انگیزه برای مقابله با تجاوز و دفع ظلم متجاوزان داشته است و دارد که از آن جمله میتوان به اندیشهی انتظار فرج، فرهنگ و آموزههای شهادت و شهادت طلبی اشاره کرد.
انتظار فرج
اندیشهی پیروزی نهایی حق و عدالت بر باطل و ظلم، گسترش ایمان و تشکیل یک جامعهی فاضله به عنوان یک اندیشهی قرآنی و وصول و اجرای این دیدگاه به وسیلهی شخصیتی که در روایات اسلامی به «مهدی(عجلاللهتعالی)» تعبیر شده است، اعتقادی است که کم و بیش در فِرق مختلف اسلامی با تفاوتهایی وجود دارد، اما در این میان برای شیعه، اعتقاد به وجود حضرت مهدی(عجلاللهتعالی) و ظهور وی جهت عدالت گستری و اصلاح جوامع به عنوان یک نقطهی امید بخش، وحدت بینظیری را در بین ایرانیان ایجاد کرده است و در غیاب آن حضرت، ولی فقیه به عنوان نائب و نماد امتداد امامت و سمبل دلگرمی مردم است و ارتباط معنوی خاصی بین مردم و ولی فقیه به عنوان رأس نظام مردم سالاری دینی به وجود آورده است.
حب ولایت در اندیشهی جامعهی شیعی ایران یکی از قویترین گزارههای وحدت بخش و وفاق آفرین در جامعهی کنونی میباشد. امیدی که در انگارههای دینی جامعهی دینی ایرانیان وجود دارد و به عنوان «انتظار فرج» خوانده شده است، پشتوانهی اعتقادیش آن است که ایمان آورندگان در هیچ شرایطی نباید مأیوس شوند و با تمام وجود از اسلام، امامت و ولایت دفاع کنند، چراکه اعتقاد شیعه بر پیروزی نهایی حق برضد ظلم و ستم است.
شهادت و شهادت طلبی
موضوع شهادت و مباحث مربوط به عاشورا و قیام امام حسین(علیهالسلام) در کربلا بدون تردید بخش اساسی هویت انقلابیگری تاریخی شیعه را تشکیل میدهد و نقش بنیادینی در تبیین منطق عدالت و مبارزهجویی شیعه برضد ظلم ایفا کرده است. در اسلام شهادت صفتی از «حیات معقول» به شمار میرود و شهید پس از پیامبر و امامان از مقام و جایگاه بالایی برخوردار میباشد.نمادهای تشیع در بافت سیاسی جامعهی ایرانی (شامل شهادت، امام حسین(علیهالسلام)، عاشورا، عدالت، غیرت، ظلم ستیزی) تأثیر عمیقی بر ذهنیات جامعه گذاشته و فرهنگ سیاسی آن را تشکیل میدهد. فضایی که در ایران نسبت به مظلومیت امام حسین(علیهالسلام) وجود دارد، توان بسیج بسیار بالایی در جامعه برای دفع تجاوز ایجاد کرده است. در ذهن اجتماعی ایرانیان سلطهی خارجی شرایط غیرعادلانه است که مردمی را که سالها در مراسم عزاداری امام حسین(علیهالسلام) درس غیرت و شهادت را فراگرفتهاند، وارد عرصهی اجتماعی و سیاسی نموده و زمینه ساز وحدت و مبارزه برضد سلطهی خارجی میشود.
با توجه به آموزهی «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا»، در ذهن ایرانیان این گونه حک شده است که هر روز عاشورا است و باید در مقابل ظلم بایستند و نقش کربلا را پیاده کنند. وقایع مربوط به عاشورا و مظلومیت امام حسین(علیهالسلام) و برگزاری مراسم مذهبی، موجب همگرایی قوی در بین اقوام متکثر در ایران از یک سو و بین اقوام و نظام سیاسی از سوی دیگر شده است. در واقع موضوع گرامی داشت قیام و شهادت امام حسین(علیهالسلام) جزءِ تفکیک ناپذیر فرهنگ سیاسی مردم ایران شده است.
محرم و عزاداریهای آن به شکل شگفت انگیزی به یک دستی و وحدت جامعه در ایران منجر شده است. خیل جمعیت یک صدا، متحد و معتقد، تصویر همیشگی مراسم مذهبی مردم ایران بوده است که سرشار از آموزههای مبارزه با ظالمان و اسلام ستیزان در اذهان مردم میباشد. عزاداری و ذکر مصائب اهل بیت(علیهالسلام) به حدی در ساختمان اجتماعی جامعهی ایران نفوذ دارد که حتی در دوران معاصر کسانی چون رضاشاه نیز که سرسختانه برضد مذهب در شکل سیاسی و اجتماعی آن مبارزه میکردند و به دنبال شکلدهی و مهندسی یک جامعهی سکولار بودند، اما به ظاهر در بخشی از حکومت خود به برگزاری مراسم گرامی داشت امام حسین(علیهالسلام) و مجالس عزاداری مبادرت میورزیدند، نتوانستن کاری از پیش ببرند. در حال حاضر بین اعتقاد مذهبی مردم و گرایشها و جهتگیریهای مذهبی و ایدئولوژیکی نظام سیاسی همگرایی خاصی وجود دارد که شاید در جهان امروز نمونهی کمتری بتوان برای آن یافت و میتوان گفت هر دو در امتداد و مقوم یکدیگرند.
نویسنده: حدیث اقبال
پایان پیام/
نظر شما