خبرگزاری شبستان، عضو هیئت علمی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی با تجلیل از تلاش های علمی و جایگاه اندیشمندان بزرگ گفت: گویا ما حرمت شخصِ عالم را به حرمت نظرات شخصِ عالم سرایت داده و در نتیجه جرأت نوآوری در مباحث کلامی و دفاع از دین را از دست دادهایم.
محمد سوری گفت: به نظر میرسد در عرصه مطالعات کلامی مهمترین مشکلی که در عصر حاضر گریبانگیر ما شده است، تکراری بودن نتیجه پژوهش ها است. در واقع، بندرت پیش میآید که کسی در این عرصه به پژوهش بپردازد و نتیجه پژوهش او سخنی باشد که پیشتر کس دیگری نگفته باشد.
وی با بیان اینکه همه پژوهش ها تکرارِ مکررات است، حال آنکه روح و جان ما انسان ها یعنی مخاطبان پژوهش در جستجوی سخن نو و تازه است، تصریح کرد: اینکه بزرگان اندیشه ما گفتهاند: «هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود» (مولانا) یا «سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر» (حافظ) از همین باب است.
سوری تاکید کرد: سخن کهنه ذهن را خسته و فرسوده میکند و در نهایت خواننده را به اینجا میرساند که عرصه دفاع از دین نازا و سترون شده است و دیگر نباید انتظار داشت که از این حوزه تازهای پدید آید.
وی بیان کرد: این مسأله بهتدریج باعث زدگی مخاطب میشود و چهبسا او را به اصل دین بدبین کند و راه حل مسائل مربوط به تغذیه روح و جان خود را در غیر دین بجوید.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی در پاسخ این سئوال که چرا پژوهشگر حوزه کلام از آغاز انگیزهای برای جستجو و یافتن سخنان تازه از متون دینی ندارد و بیشترین تلاشش این است که سخن گذشتگان را دوباره تقریر کند، عنوان کرد: به نظر میرسد عوامل متعددی در پیدایی این مشکل دخیل است که یکی از مهمترین آنها خودباختگی در برابر عالمان گذشته و خو گرفتن به نظرات آنها به عنوان تنها نظریه حق است.
وی تشریح کرد: در واقع، آنچه ابنادریس حلی (ف. 598) تعطیلی اجتهاد در فقه و تقلید از شیخ طوسی (ف. 460) مینامید، امروز در مسائل کلام و اصول دین بهروشنی قابل مشاهده است. تردیدی نیست که ما باید علمای بزرگ خود در شاخههای مختلف علوم را تجلیل و احترام کنیم و یاد آنها را زنده نگاه داریم، ولی گویا ما حرمت شخصِ عالِم را به حرمت نظرات شخصِ عالم سرایت داده و در نتیجه جرأت نوآوری در مباحث کلامی و دفاع از دین را از دست دادهایم.
سوری ادامه داد: این مسأله در اصول دین (کلام) وضوح بیشتری دارد تا در فقه و فرعیات، حال آنکه در فقه جز تعداد اندکی که به قوه اجتهاد در فقه رسیدهاند (فقها) اکثریت مکلفان مأمور به تقلید هستند، ولی مطابق نظر همین فقهای بزرگوار همه مکلفان باید از راه دلیل ایمان بیاورند (اجتهاد در اصول دین) و تقلید کافی نیست.
وی در رابطه با لزوم اجتهاد در حوزه علم کلام ابراز کرد: اگر بشنویم که در مسأله «شبهای مهتابی» (اللیالی المُقْمِرة) یا نماز مسافر یا چگونگی محسابه خُمس میان دو تن از مراجع تقلید اختلاف نظر وجود دارد، این اختلاف نظر را طبیعی و نتیجه اجتهاد میدانیم و از مقلدان هر دو مرجع میخواهیم مطابق نظر مرجع خود عمل کنند.
سوری ادامه داد: ولی اگر اختلافی مانند همین مسائل درباره اصول دین رخ دهد و عالمی صاحب صلاحیت، نظری دهد که اندکی با نظر رایج و پذیرفته شده در جامعه علمی ناسازگار باشد گویی زمین و آسمان به هم دوخته میشود و فریاد انحراف و بدعت و ارتداد بلند میشود.
به گزارش ایسکا، وی تصریح کرد: تازه این در صورتی است که گوینده نظریه جدید خود عالم صاحب صلاحیت باشد. تصور کنید اگر یکی از عامه مکلفان چنین کاری کند چه بلایی بر سر او می آید؟
این عضو هیئت علمی در پایان صحبت های خود خاطرنشان کرد: درخواست من این است که بگذاریم پژوهشگران عرصه دین در حوزه و دانشگاه با خیال راحت به نخستین مسأله از «رساله توضیح المسائل» عمل کنند. در آن مسأله آمده است: «عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمیتواند در اصول دین تقلید کند».
پایان پیام/
نظر شما