به گزارش خبرگزاری شبستان، آیتالله سبحانی در پاسخ سؤالی، آیین آخرین فرستاده خداوند قبل از بعثت را تشریح کردند.
آنچه میخوانید پاسخ آیتاللهسبحانی به این پرسش است؛ که آیا پیامبر(ص) پیش از بعثت، به آیین مسیح عمل میکرد یا بر دین حنیف حضرت ابراهیم (ع) بود؟
دانشمندان بزرگ اسلام که از خصوصیات زندگی پیامبرگرامی، بیش از دیگران آگاهی دارند، میگویند: رسول اکرم(ص) پیش از بعثت در عداد موحداد و یکتاپرستان بود و از بت و بتپرستی، انزجار داشت او نه تنها از نظر عقیده، موحد و یکتاپرست بود، بلکه در طول سال به تهجد و اعتکاف میپرداخت و از پلیدیها خصوصا «میته» [خواری] دوری میگزید و مراسم حج را به طوری صحیح که از ابراهیم (ع) به یادگار مانده بود، انجام میداد، آنان در این قسمت اختلاف نظر ندارند و اختلاف آنان در قسمت دیگری است و آن این است که آیا وی پیش از بعثت طبق شریعت خود عمل میکرد، یا طبق شریعت پیامبران پیش از خود؟ هر گروهی در این مورد یک طرف قضیه را گرفته و بر آن استدلال و احتجاج کرده است.
بحث ما در این بخش، در همان قسمت پیشین است که از نظر دانشمندان بزرگ اسلام مورد اتفاق میباشد، ولی از آنجا که نویسندهای- زیر پوشش سیرهنویسی و به بهانه این که تاریخ «بیست و سه ساله» دعوت پیامبر را مینویسد، برای کوچک کردن مقام حضرت خواسته است که در همان قسمت نخست شک و تردید کند و او را بر خلاف آن چه تاریخ زندگانی او گواهی میدهد معرفی کند؛ شایسته دیدیم دلایل دانشمندان بزرگ اسلام را در این بخش بازتاب دهیم و سپس سخنان او را مورد بررسی قرار دهیم.
*«دلایل ما»
دلایل یکتاپرستی و انزجار او از بتپرستی و گرایش او به نماز و پرستش حق، آن چنان روشن است که پس از مراجعه به آنها هرگز برای یک فرد محقق، جای تردید و ابهام نمیماند و ما برخی از این دلایل اشاره میکنیم:
امیر مؤمنان از تربیت یافتگان نمونه مکتب اوست، وی اوضاع و حوادث دوران کودکی او را در یکی از خطبههای خود شرح میدهد و میفرماید: از لحظهای که حضرت محمد(ص) از شیر گرفته شد، بزرگترین، فرشته خدا با او همراه بود و او را به راههای فضایل و اخلاق نیکو رهبری میکرد آنجا که میفرماید:
«لقد قرنالله من لدن ان کان فطیماً اعظم مَلکٍ مِن ملائکتِهِ یَسلُک بِه طریقالمکارمِ و مَحاسنِ اخلاقالعالَم لیلاً و نهاراً. (سنن النبی، ج ا، (ص) 391)
از روزی که پیامبر(ص) از شیر گرفته شد، خداوند، بزرگترین فرشته خود را با او همراه کرد و او را پیوسته به روش نیکوکاری و بهترین خلق و خوی جهانیان شب و روز رهبری کند.»
علی(ع) آن شخصیت و الامقامی است که هرگز در توصیف افراد، راه مبالغه و مداهنه نمیپیماید او راستگویی است که از نظر او هرگز سر سوزنی از واقع تخلف نمیکند، اگر سخنی میگوید قطعا آن را از مقام رسالت شنیده است.
شخصیتی که بزرگترین فرشته خدا، مربی و راهنمای او باشد و او را شب و روز مراقبت کند، چگونه ممکن است از جاده توحید و یکتاپرستی بیرون رود و از فضایل و سیرتهای نیکو سرباز زند.
روحالقدس با حضرت محمد (ص) همراه بوده است
از احادیثی که از پیشوایان پاک شیعه نقل شده است، به خوبی استفاده میشود پیوسته «روحالقدس» با حضرت محمد(ص) همراه بوده و او را در تمام لحظات زندگی یاری میکرد و از لغزش نگاه میداشت، پس از درگذشت پیامبر(ص) این روح، با امامان و پیشوایان بود.
استاد شیعه، مرحوم محمدبن یعقوب کلینی که در سال 328ه.ق در گذشته است در کتاب کافی، بابی برای همین موضوع پرداخته و احادیثی را در آن نقل کرده است برای نمونه حدیثی را نقل میکنیم.
شخصی از حضرت صادق(ع) پرسید مقصود از «روح» در آیه « وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا » شوری52 چیست؟امام در پاسخ او فرمود: روح، مخلوقی است عظیمتر از جبرییل و میکاییل و او با رسول خدا بود و او را از اوضاع آگاه میساخت و از لغزش نگه میداشت و او پس از درگذشت پیامبر(ص) با امامان(ع) است. (بخش امامت بحارالانوار،ترجمه جلد هفتم، ص 270)
از این احادیث به روشنی استفاده میشود که اگر پیامبر(ص) و جانشینان راستین او از غیب خبر میدهند و از امور پنهان و حس مطلع میشوند، به خاطر این است که روحی با آنان همراه است.
همراهی روحالقدس با حضرت مسیح
این تنها پیامبر اسلام(ص) و پیشوایان پس از او نیستند که با چنین نیروی نامرئی همراهاند، بلکه به تصریح قرآن، حضرت مسیح(ع) نیز با روحالقدس موید بود آنجا که میفرماید: « إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلى وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا....» (مائده 110)
هنگامی که خداوند به عیسیبنمریم گفت: به یادآور نعمتی را که بر تو و مادرت ارزانی داشتیم وقتی تو را با روحالقدس تایید و کمک کردم (در سایه این تایید) در گهواره و در بزرگی با مردم سخن گفتی.
از اینکه پس از طرح تایید به روحالقدس میگوید: تو ای مسیح با مردم در گهواره سخن میگفتی، به روشنی معلوم میشود سخن گفتن مسیح نوزاد، در گهواره به تایید روحالقدس بوده است.
بنابراین روحالقدس، پیامبران را از نخستین دورانهای زندگی تأیید کرده و پیوسته موید و حافظ و نگهبان آنهاست و یک چنین افراد موید و مسدد، محال است که از جاده توحید و یا فضایل اخلاقی بیرون روند و به راههای دیگر گرایش پیدا کنند.
جهانبینی مادی چه میگوید؟
در جهانبینی مادی چنین تجربه و تحلیلی، پذیرفتنی نیست، یک فرد مادی، هنوز مشکل جهان ماورای طبیعت را حل نکرده و در وجود خدا و فرشته و دیگر عوالم غیبی کاملا تردید دارد. کسانی که با روح مادیگری (هرچند در کسوت اسلامی) به این مسایل مینگرند، هرگز نخواهند توانست مشکلی را در غیر محسوسات حل کنند مساله روح و روحالقدس و همچنین تایید و تسدید در نظر آنان افسانه جلوه خواهد کرد.
نمونه دیگر برای یکتاپرستی حضرت محمد(ص) پیش از بعثت و دوری او از بتپرستی، گواهی علی(ع) است که دوران کودکی خود را در کنار او گذرانده است.
گزارشی از خانه ابوطالب
امیر مومنان(ع) از حوادث دوران کودکی خود، که از خانه ابوطالب گرفته شد و تربیت وی به حضرت محمد(ص) موکول گردید، سخن میگوید و از آن دوران چنین یاد میکند: «شما مقام خویشاوندی مرا با پیامبر (ص) میدانید. در زمان کودکی مرا به سینهاش میچسبانید در بسترش در آغوش میگرفت بوی خوب او را استشمام میکردم و به سان بچه ناقه که به دنبال مادر میرود، به دنبال او میرفتم هر روز از فضایل اخلاقی، نمونهای آشکار میکرد و به من دستور میداد که از آن پیروی کنم و در هر سال در حرا، ایامی اقامت میکرد من او را میدیدم و کسی او را نمیدید».
آیا با این عبادتها و اعتکافهای ممتد و متوالی که امام بر آن گواهی میدهد جا دارد که در یکتاپرستی و عبادت و تهجد پیامبر پیش از بعثت شک کنیم؟!
خودساختگی ها در غار حرا
این تنها امام نیست، که از اعتکاف و عبادت پیامبر(ص) در کوه حرا پیش از بعثت خبر میدهد، بلکه سیره نویسان اسلام به اتفاق کلمه این سخن را نقل میکنند که پیامبر(ص) هر چند شب یا در هر سال یک ماه، در غار حرا معتکف میشد.
حضرت محمد(ص) برای عبادت در این گوشه، غذایی چند روز را همراه میبرد و هر گاه توشه او به پایان میرسد، کسی را میفرستاد و یا خود به خانه باز میگشت و توشه او روغن زیتون و نان خشک بود.
این تنها سیره نویسان و مورخان نیستند که اعتکاف و عبادت او را در غار حرا در فاصلههایی مینویسند، بلکه نویسندگان صحاح ششگانه نیز این حقیقت را به روشنی نوشتهاند و همگی درباره پیامبر(ص) این جمله را دارند:
«و کانَ یَخُلوا بِحرا فَیَتَحنَّث فیه و هُو التعبُدُ فیاللَیالی ذوات العدد...».
حضرت محمد(ص) در حرا گوشهگیری میکرد و در این خلوت خانه، شبهای متوالی به عبادت خدا میپرداخت.
مسلماً پیامبر گرامی به طور ناگهانی پذیرای وحی نگردید، بلکه قبلا در روح او برای تحمل وحی، آمادگی پدید آمد و آمادگی برای دریافت وحی به صورت زیر انجام گرفت: نبوت او با رویای صادقانه آغاز گردید هیچ رویایی نمیدید مگر روشن و واضح، مانند سپیده دم خلوت در حرا برای او بسیار لذتبخش بود این رویاها، جزیی از نبوت و یا نوعی از وحی و یا دوره آمادگی و به سان رویای حضرت ابراهیم(ع) عین حقیقت و متن واقع بود.
اکنون سوال میشود آیا شخصیتی که پیش از بعثت دارای عبادت و اعتکاف بود و دارای خوابهایی بود که از نظر واقعنمایی به سان سپیدهدم بود، میتواند بر غیر جاده توحید و یکتاپرستی باشد.
با مراجعه به خصوصیات زندگی او در دوران جاهلیت، وضع روحی و نحوه کردار و رفتار او به خوبی روشن میشود. او غیر از حجةالوداع که در دوران رسالت انجام داد، مکررا مراسم حج را انجام داده بود نه به این معنی که در مراسم حج شرکت میکرد؛ زیرا شرکت در مراسم حج نشانه یکتاپرستی نیست و عرب بتپرست نیز، در مراسم، شرکت میجست، بلکه مراسم حج را به طور صحیح به دور از دیدگان قریش انجام میداد.
بنا بر گزارش مرکز خبر حوزه؛ عبداللهبن یعفور از حضرت صادق(ع) نقل میکند که پیامبر(ص) در دوران جاهلیت بیست بار به طور پنهانی مراسم حج را به جای آورده بود و علت استتار، این بود که قریش برخی از مراسم حج را از اعتبار انداخته و آن را به صورت ناصحیح، انجام میدادند و گاهی به خاطر یک رشته اهداف مادی و سیاسی ماههای حرام را پس و پیش میکردند.
شخصیتی که پیوسته در موقع خوردن و آشامیدن نام خدا را بر زبان جاری میکرد؛ پیوسته از خویشاوندان و یتیمان تفقد میکرد و به فضایل انسانی و عفت، آراسته بود؛ درباره چنین فردی، جز یکتاپرستی و نیکوکاری و پاکدامنی نمیتوان چیز دیگری اندیشید.
در پایان از یادآوری نکتهای ناگزیریم؛ موضوع یکتاپرستی حضرت محمد(ص) پیش از بعثت مورد تایید دانشمندان بزرگ اسلام است و اگر در میان آنان افرادی مانند ابیالحسن بصری و غیره در این موضوع توقف کنند، نمیتواند بیانگر دیدگاه مشاهیر علمای اسلام باشد از میان علمای شیعه، مرحوم علامه حلی در شرح «مختصر»، ابن حاجب و سید مرتضی در «الذریعه» و محقق حلی در «معارجالاصول» و مرحوم مجلسی در «بحارالانوار» (ج18، ص281-271) به طور گسترده در این باره سخن گفتهاند.
پایان پیام/
نظر شما