به گزارش خبرنگار شبستان، نشست راهنمایی بر ادبیات و فیلم عصر امروز یکشنبه 15 اردیبهشت با حضور داود تبایی عقدایی مترجم کتاب علی معلم دامغانی، مهدی مقیسه ویراستار و شاپور عظیمی فریدن منتقد و مترجم برگزار شد.
در ابتدای این نشست علی اسماعیلی مسئول انتشارات فرهنگستان هنر عنوان کرد: کتابی که امروز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد راهنمایی بر ادبیات و فیلم می باشد این کتاب حالت بین رشته ای دارد و یکی از کتابهای پروفروش ما در غرفه نمایشگاه ما بود که در 22 فصل نوشته شده است.
وی اضافه کرد: نسبت میان متن مکتوب و تصویر مکتوب در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است که ماحصل پوشش اندیشمندان مختلف می باشد.
در ادامه شاپور عظیمی فریدن مترجم کتاب عناصر ساختاری سینمای هیچکاک عنوان کرد: یکی از بزرگترین نظریه پردازان سینما در کتاب و شکل فیلم اشاره دقیقی به رابطه فیلم و ادبیات در آثار چارلز دیکنز دارد.
وی افزود: این نظریه پرداز معتقد است که بعضی از رمان های چارلز دیکنز مانند این است که انگار از دوربین فیلمبرداری استفاده شده است و خواننده با خواندن رمان احساس می کند که به تماشای فیلم نشسته است.
وی اضافه کرد: از طرفی دیگر دوربین برخی از نویسندگان ادبی در فرانسه این خاصیت سینمایی نویسی خودش را نشان می دهد شاید از ادبیات کلام فاصله می گیرد و بسیاری از فضاسازی ها مانند سینما را به تصویر می کشد یکی از بحث هایی که در این کتاب مطرح است استقلالی است که هر کدام از این دو رشته یعنی ادبیات و سینما برای خود قائل هستند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: اگر دقیقتر به این مساله نگاه کنیم می بینیم که هیچ تصویر بیرونی نداریم ما در رمان تخیل می کنیم اما سینما این تخیل را از ما می گیرد و تخیل دیگری به نام رویاپردازی به ما می دهد که این یکی از تفاوت های اساسی سینما و ادبیات است.
وی در ادامه با بیان اینکه البته برخی نیز نظری متفاوت دارند اظهار کرد: فیلمساز فرانسوی که فیلم محکوم به مرگ را می سازد معتقد است که کلام در سینما بیش از تصویر اهمیت دارد البته بسیاری نیز معتقدند که امکان تخیل در رمان، داستان کوتاه، متن وجود دارد اما در سینما شما به جای تخیل رویاپردازی می کنید.
وی همچنین خاطرنشان کرد: فیلمنامه یک فیلم سینمایی نوشته می شود که خوانده نشود و این یک نقطه افتراق بین ادبیات و سینما است.
عظیمی در ادامه با بیان اینکه سینمای کلاسیک از ادبیات کلاسیک استفاده بسیاری داشته است عنوان کرد: بین سینمای کلاسیک و ادبیات کلاسیک نقطه اشتراکات بیشتری وجود دارد در واقع تونلی بین ادبیات و سینما وجود دارد که سبب می شود این دو هیچگاه از یکدیگر بی نیاز نباشند یعنی سینما وامدار قصه گویی در واقع در جهان داستانی فیلم شخصیت ها و رویکردها همه داستانی و پیکیشن هستند.
وی در پایان گفت: سینما به شدت به ادبیات وابسته است و در موارد بسیاری که زبان سینما الکن در برگرداندن ادبیات است محدودیت های بسیاری به وجود می آید که باید دنباله راه حل های تازه ای گشت.
همچنین در این نشست مهدی مقیسه ویراستار کتاب نیز به ارایه سخنانی پرداخت وی گفت: چیزی که در این کتاب توجه مرا به خودش جلب کرد وجه تفاریقی که بین ادبیات و فیلم وجود دارد که این وجه تفاریق بیش از انکه کمک کند ما این دو رشته را درک کنیم به ابهامات دامن می زند البته مولفان کتاب تمام تلاش خود را به کار گرفته اند که این ابهامات را از ذهن خواننده رفع کنند اما این کتاب چنان لایه به لایه و غنی است که نمی توان حق مطلب را درباره ان ادا کرد.
وی ادامه داد: نکته جالب دیگر این است که نویسنده بین اقتباس و سینما و ترجمه مقایسه ای دارد و با این مقایسه به این هدف دست می یابد که چطور می توانیم کلامی مقدس را واگو کنیم که حق مطلب در ان ادا شود و با بیان این مساله واشکافی بین ترجمه متون مقدس می کند.
وی در پایان گفت: ترجمه متون مقدس هادی چندین پیام است که نخستین ان وفادار بودن به متن می باشد که البته این مساله محدودیتهایی را نیز دارد بسیاری از نوآوری هایی که در عالم سینما اتفاق افتاده است ناشی از همین محدودیت هاست که ناچاریم راه حل های تازه ای را پیدا کنیم و عرصه ای تازه در سینما ارایه دهیم.
در پایان نیز داود تبایی مترجم کتاب عنوان کرد: بسیاری گمان می کردند که بحث های اقتباسی سینمایی بحثی تمام شده است اما این کتاب نشان داد که در این زمینه حرفهای بسیاری برای گفتن وجود دارد.
پایان پیام/
نظر شما