هادی سیف: امیدوارم شرایط چاپ کتاب استاد امینی مهیا شود

هادی سیف در مراسم نکوداشت جمشید امینی با اشاره با آماده بود کتاب زندگی نامه این هنرمند، از عدم انتشار این کتاب ابراز گله‌ مندی کرد.<BR>

به گزارش خبرگزاری  شبستان، سی و سومین نشست پژوهشی نگارخانه برگ به نکوداشت جمشید امینی آخرین شاگرد کمال الملک اختصاص داشت که به همت مجله تندیس برگزار شد، دراین مراسم محمد حسن حامدی مدیرمسول دو هفته نامه تندیس، هادی سیف و حسن امینی پسر و شاگرد جمشید امینی به سخنرانی پرداختند.


محمد حسن حامدی در این مراسم گفت: جمشید امینی از مفاخر روزگار ما بود، او بارقه دو چندانی به هنر کهن فرش ما افزود و تجلی دوباره ای به این هنر اصیل بخشید. خلق هریک از آثار او حداقل دو سال طول می کشید و باید از فرزند او حسن امینی که از این گنجینه نگهداری کرده است؛ قدردانی کرد.


وی افزود:امینی آخرین شاگردان استاد کمال الملک بود که تمام تمرکز و تخصص اش را بر روی طراحی نقشه قالی و کوپلن گذاشت و او نخستین کسی بود که به شیوه نقاشانه شبیه سازی را در طراحی و بافت فرش وارد کرد.
به گفته حامدی؛ پیش از جمشید امینی نقوش حیوانات در گبه و قالی وارد شده اما هیچ یک از این نقوش به شیوه نقاشانه طراحی و بافته نشده است.


وی افزود: از مهمترین ویژگی های جمشید امینی این است که او همچون نقاشان برای بافت تابلو فرش هایش رنگ سازی کرده و رنگ هایی که تاکنون در فرش جایگاهی نداشته را ساخته و در تابلو فرش هایش که بیشتر پرتره هستند به کار برده است. پرتره های طراحی و بافته شده او با پرتره سازی های که کمال الملک و شاگردانش می کشید تفاوتی ندارد و جزئیات در آثار او جایگاه ویژه ای دارند.


وی افزود: با توجه به این که جمشید امینی تا سال 1377 زنده بود؛ گفت وگوهای متعددی با او انجام و حتی فیلم مستندی نیز براساس زندگی او ساخته شده است که براساس این منابع برای نمایش در این مراسم فیلم مستندی توسط اردشیر پژوهشی تولید شده است.


به گفته حامدی آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه بسیار نفیس هستند و جز مجموعه شخصی خانواده جمشید امینی به شمار می روند که از آثار او می توان به پرتره کمال الملک و پرتره خودش و تنی چند از افراد نامدار روزگار جمشید امینی اشاره کرد.


وی افزود: با این جمشید امینی چهره شناخته شده ای در هنر ایران است اما آن گونه که باید حق او ادا نشده است و امیدواریم برپایی این نشست فرصت جدیدی برای معرفی این هنرمند که هنر مدرن را با هنر سنتی ایران پیوند زده، فراهم شود.


به گفته مدیر مسول دو هفته نامه تندیس با برپایی نشست های پژوهشی فرصت جدیدی برای گردآوری اسناد درباره هنرمندان و خوانش دوباره آنها است که پس از برپایی هر فصل از نشست های پژوهشی کتابی هم براساس اسناد گردآوری شده با عنوان برگ های پژوهش منتشر می شود و بزودی نیز کتاب برگ های پژوهش چهار که دربرگیرنده هشت نشست و اسنادهای گردآوری شده است منتشر خواهد شد.


حسن امینی فرزند و تنها شاگرد جمشید امینی گفت: پدرم هنرمندی بود که همواره خاموش زیست و در خاموشی از دنیا رفت. او در سال 1282 شمسی متولد شد و در سال 1377 در سن 95 سالگی درگذشت. او تحصیلاتش را در مدرسه علیمه گذرانید و پس از آن خیلی زود از سوی یکی از آشنایان به کارخانه استاد اصغر کرمانی رفت و ضمن فراگیری فنون قالیبافی مشغول به کار شد.


وی افزود: پس از آن درسال 1297 درسن 15 سالگی توسط یکی ازآشنایان به استاد کمال الملک معرفی شد و درآنجا نقاشی و طراحی را زیر نظر استاد فراگرفت. پس از این که کمال الملک از سفری که به فرنگ رفته بود، بازگشت ؛ به شاگردانش گفت خیلی علاقمند است که پیوندی میان نقاشی و فرش بزند و چند دستگاه فرش بافی راه انداخت و چون جمشید امینی تسلط کامل به فرش بافی داشت مسوولیت پیدا کرد که نکات ریز فرش بافی را به سایر شاگردان کمال المک آموزش بدهد، اما پس از مدتی هیچ یک از شاگردان کمال الملک به فرش بافی علاقه نشان نداند و خود جمشید امینی به تنهایی در این امر کوشید.

 

به گفته امینی؛ در واقع کمال المک می خواست فرشی بافته شود که بیننده نتواند تشخیص داده شود که آن فرش است یا تابلو نقاشی. نخستین تابلویی که پدرم به این شیوه بافت یک تابلو فرش بود که او براساس یک نقاشی کمال الملک بافته بود.


وی افزود: پدرم برای بافتن یک تابلو فرش مثل نقاشان رنگ می ساخت و با ترکیب چند رشته نخ رنگ مورد نظرش را می‌ساخت. از ویژگی های او برای بافتن فرش این بود که براساس نقشه شطرنجی شده فرش نمی بافت و تنها یک تصویر مقابلش می گذاشت و براساس آن شروع به بافتن فرش می کرد و بدون نقشه فرش می بافت در واقع او با رشته های نخ پرتره می ساخت و نقاشی می کرد.


به گفته حسن امینی همواره استادان قالی باف بخش مهم یک فرش را خودشان می بافند و باقی آن را شاگردانشان پر میکنند؛ اما او خودش یک فرش را به تنهایی می بافت، در حالی که هیچ نقشه ای پیش رو نداشت.
او با اشاره به خاطراتی که پدرش از کمال الملک تعریف می کرد گفت: پدرم همواره می گفت که استاد همواره با مهربانی با شاگردانش برخورد می کرد و اگر مثلا پرتره ای را کشیده بود که بینی اش ایراد داشت خودش دوباره همان پرتره را می کشید و بعد می گفت مثلا اگر بینی پرتره، تو کوچک تر بود بهتر نبود و با همین شیوه به شاگردانش ایرادهایشان را گوشزد می کرد.
امینی با اشاره به تبعید کمال الملک و تعطیلی مدرسه او گفت: با تعطیلی مدرسه کمال الملک پدرم که سال ها بود که در مدرسه او درس می داد؛ بی کار شد او برای همین یک کارخانه قالی بافی راه انداخت و شاگردان بسیاری هم داشت. نوع برخورد او با شاگردانش به گونه ای بود که آنها به حضور در کارخانه های فرش بافی دیگرهم ترغیب می شدند؛ برای کار به کارخانه او بیایند، همین موضوع موجب شد که کارخانه دارها از او خشمگین شدند و شبانه به کارخانه او بریزند فرش های او را از دار ببرند و بعد کل کارخانه را آتش بزنند و همه هستی پدرم را نابود کنند.


وی افزود: حتی پدرم در 10 خانه شخصی که بضاعت مالی نداشتند دار قالی گذاشته بود؛ تا این افراد از این طریق مخارج خانواده شان تامین شود.


وی افزود: سه تابلو فرش از پدرم در کتابخانه مجلس موجود است که به نام محمد غفاری (کمال الملک) مزین شده است من بارها در زمان پدرم نامه نگاری کردم که این اشتباه درست شود و نام پدرم پای فرش ها بخورد اما پدرم حاضر به این کار نبود. همه شاگردان کمال الملک همچون پدرم به استادشان احترام می گذاشتند و حاضر بودند که نامی از خودشان نباشد اما همه جا نام استادشان باشد.


حسن امینی درباره شیوه آموزش قالی بافی پدرش گفت: پدرم پس از مدت ها اصرار به من قالی بافی یاد داد. اما اصرار داشت که من دکتر یا مهندس شوم. از این رو اجازه نمی داد که کار کنم.


وی درباره این که چرا پدرش جز او شاگرد دیگری نداشت گفت: از منظر عمومی افراد دوست دارند حرفه ای را فرا بگیرند که درآمد بالایی داشته باشد وقتی یک استاد در خانه اجاره ای زندگی می کند، بی شک کسی نمی خواهد آینده ای چون او داشته باشد. البته به نظر من شاید هم فقر و نداری و زیستن با سختی ها عاملی شده است تا این هنرمندان در کارشان با سماجت و جدیت کار کنند.


در ادامه این مراسم هادی سیف هم با اشاره به نحوه آشنایی اش با استاد جمشید امینی گفت: نخستین بار من استاد امینی را در سال 1370 و در نمایشگاه "دوسلددروف" آلمان دیدم و همین دیدار و اقامت 14 روزه در یک هتل موجب پیوند و دوستی ما شد و زمینه ای را فراهم کرد که من به خودم اجازه بدهم که به استاد پیشنهاد تالیف یک کتاب تاریخ شفاهی بدهم.
وی افزود: کتابی که قرار شد تالیف کنم دربرگیرنده شرح دیدارهایی بود که در دل آن گفت وگو هایی با استاد درباره فرش ، نقاشی و احوالات خودش و استادش داشتم. اما متاسفانه من فصل اول کتاب را نوشته بودم که استاد درگذشت و موجب شد که این کتاب به شیوه ای که پیش بینی کرده بودیم به پایان نرسد و من این کتاب را با افزودن سایر فصل ها کامل کردم و سال هاست که درانتشارات سروش در انتظار انتشار است؛اما ناشر همتی برای چاپ آن نمی کند. امیدوارم که برپایی این نشست امکان انتشار این کتاب را بوجود آورد.

 

این پژوهشگر افزود: جمشید امینی نوع پوشش و سیمایی منحصر به فرد داشت؛ او بسیار مهربان بود و صدایش سرشار از عطوفت و مهربانی بود. او همواره کلاهی که مربوط به اواخر دوره قاجاریه بود بر سر می گذاشت و کت بلندش هیبت منحصر به فردی برای او بوجود می آورد.


وی افزود: جمشید امینی ارادت خاصی به استادش داشت و هربار که اسم کمال الملک می آمد، اشک از چشم هایش جاری می‌شد. این اشک از عجز او نبود بلکه از سر سپاسگزاری بود و دوری همیشگی. او کمال الملک را طبیب حاذقی می دانست که همواره به بالای سر شاگردانش می آمد و ایراد آثار آنها را برطرف می کرد.


سیف ادامه داد: اهمیت کار جمشید امینی در پیوند نقاشی با فرش است؛ او با این اقدام دریچه جدیدی پیش هنرهای سنتی ایران گشود، البته در پیشگامی او در پیوند فرش و نقاشی باید با دیده تردید نگریست و دوباره نسبت به این موضوع بررسی کرد. او همواره عنوان می کرد که "هیچ به فکر این افتاده اید که میان نقاشی و قالی ایران می توان آشتی جانانه ای برقرار کرد ؟ من با نشاندن لخته لخته رنگ ها بر بوم نقاشی به نقاشی هایم جان می بخشم."


به گفته سیف؛ جمشید امینی یک سر و گردن از تمام هنرمندانی که در عرصه قالی بافی فعالیت می کردند جلوتر بود و شهامت و جسارت نوع آوری در ابداع قالی ایران را داشت. او در گفت وگویی به من گفت "اگر من را در بیابان برای مدتی رها کنند و در این مدت یک گوسفند هم به من بدهند پس از پایان این مدت من یک قالیچه تحویل شما خواهم داد". در واقع او به تمام اصول قالی بافی واقف بود و به آن تسلط داشت.


وی افزود: رنگ های قالی ایرانی با همه تنوع اش اما محدود است، اما امینی با قالی، نقاشی هایی خلق کرد که رنگ های جدیدی به قالی ایران افزود.


به گفته سیف یکی از دغدغه های جمشید امینی این بود که کارخانه های قالی بافی هر شهری باید سنت و نقشه قالی شهر خودشان را حفظ کنند و این عیب بزرگ یک کارخانه قالی بافی تبریزاست که نقشه اصفهان را ببافد.


سیف در پایان سخنانش گفت: جمشید امینی تعریف جدیدی به معنای هنرمند افزود؛ تعریفی که من در هیچ یک از کتاب های هنری آن را ندیدم یادش گرامی باد.


لازم به یادآوری است، جمشید امینی 1282- 1377 هجری شمسی از طراحان فرش نوین ایران است که اصولی نوین را در این هنر ایجاد کرد و با شیوه‌ای خاص چون بافندگی کوبلن به ابداع آثار هنری پرداخت.


امینی در سال 1282 شمسی در روستای فشند از روستاهای ساوجبلاغ متولد شد. او از آغاز کودکی به نقش و رنگ علاقه داشت و در پنج سالگی به اتفاق خانواده به تهران آمد و در این شهر با بافندگی قالی آشنا شد. او در سال 1298 به مدرسه صنایع مستظرفه کمال المک راه یافت و استعداد وی مورد توجه استاد کمال الملک قرار گرفت و در آن مدرسه دار قالی برپا کرد.


امینی آخرین بازمانده از شاگردان کمال الملک و مکتب وی بود که در سن 95 سالگی جهان را بدرود گفت. این هنرمند در روز سه شنبه 22 دی ماه 1377 درگذشت و در زادگاهش فشند به خاک سپرده شد.
امینی علاوه بر هنر طراحی، مرد عارف پیشه و اندیشمندی بود به طوری که شاگردان او در اخلاق و اصول عارفانه انسانی، او را چون مرادی می‌ستودند . امینی تمام عمر یاد استاد و مرادش کمال الملک را عزیز می‌داشت و از آثار مهم این هنرمند می توان به تابلوی ضامن آهو و پرتره کمال الملک اشاره کرد.


پرتره کمال المک از آثار بی نظیر جمشید امینی به شمار می رود و این فرش آنچنان استادانه بافته شده که از فاصله نزدیک حتی با نقاشی تفاوتی ندارد. این اثر امینی در موزه هنرهای ملی نگهداری می‌شود.


همچنین نمایشگاهی از آثار و عکس ها و تابلو فرش های جمشید امینی در نگارخانه برگ برپا است که این نمایشگاه تا 11 اردیبهشت میزبان علاقمندان است.

 

پایان پیام/

کد خبر 245322

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha