خبرگزاری شبستان: حدود دو ماه پیش حبیب الله عسگراولادی که مدت ها به دلیل کهولت سن، حضور کمرنگی در عرصه سیاسی کشور داشت، با جنجال بسیار به این عرصه بازگشت. البته پیش از این نیز عسگراولادی در پشت صحنه سیاست حضور داشت، اما کمتر به صحنه عملکرد رسانه ها وارد می شد.
حدود دو ماه پیش عسگراولادی با ارائه اظهاراتی چالش برانگیز، به نقطه تمرکز رسانه ای تبدیل شد. پیر موتلقه، موسوی و کروبی را که به عنوان سران فتنه از آن ها تعبیر می شد، فتنه زده نامید و فتنه گر ندانست. ضمن این که افرادی مانند سید محمد خاتمی را که نقش وی در فتنه 88 مشهود بود، داخل نظام دانست و اعلام نظر دبیر شورای نگهبان در ارتباط با رد صلاحیت فتنه گران را مشمول حال وی ندانست.
این اظهارات عسگراولادی ضمن این که مورد اعتراض بسیاری از نیروهای اصولگرا و خیرخواه نظام قرار گرفت، تشویق بسیاری از اصلاح طلبان را به دنبال داشت. تا جایی که هفت تن از روزنامه نگاران اصلاح طلب در نامه ای ضمن گلایه از برخوردهای دیگران به تشکر از عسگراولادی پرداختند و از عملکرد شجاعانه وی تقدیر به عمل آوردند. نامه ای که پاسخ عسگراولادی را نیز به همراه داشت و تا کنون سه بار میان وی و اصلاح طلبان رد و بدل شده است.
در ارتباط با انگیزه عسگراولادی از بیان چنین نظراتی باید گفت که بر مبنای اظهارات وی، ایجاد جوی آرام برای برگزاری انتخاباتی با شکوه مد نظر بوده است که البته پیرامون آن، سخن بسیار است. اما وجه دیگر این ماجرا به واکنش عسگراولادی به نامه اصلاح طلبان نظر دارد.
در واقع فارغ از این مطلب که نسبت به مصلحت اندیشی عسگراولادی چه موضعی اتخاذ کنیم، باید اذعان کرد که در نامه نگاری وی با اصلاح طلبان، بار دیگر عدم توانایی آن ها در دفاع از عملکرد سابق و پافشاری بی منطق بر آن رویه ثابت شد.
عسگراولادی در جوابیه نامه اول و در پاسخ به اظهار تظلم اصلاح طلبان نسبت به رواج فرهنگ استبداد می گوید: " سخنی از استبداد سیاسی و خودکامگی و خطر آن در نهضت ملی صد ساله اخیر به میان آوردید و اضافه کردید؛ باید فرهنگ مردم سالاری و اخلاق انسانی و تعامل حزبی را نهادینه کنیم. این هم سخن حقی است ما از وقتی که از مبانی نظام و امام فاصله گرفتیم گرفتار دیو استبداد و خودکامگی شدیم. امام(ره) فرمودند؛ «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا گرفتار استبداد نشوید» ما این آموزه الهی را رها کردیم و در فتنه سال 88 برخی از دوستان بجای پشتیبانی از ولایت فقیه تابع گام به گام آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی شدند که بزرگترین تبهکاری سیاسی در کشور رقم خورد.
با اینکه در قرآن کریم با صراحت آمده است ولاتتبعوا خطوات الشیطان. هرچه مشفقانه رهبری مظلوم انقلاب فرمودند از شیطان بزرگ و استکبار جهانی فاصله بگیرید برخی از برادران ما گوش نکردند هرچه رهبری معظم انقلاب نصیحت فرمودند برای حل مناقشات، عدالت، انصاف و قانون را مدنظر بگیرید گوش شنوایی نبود کار بجایی رسید که اکنون ما میبینیم دوستان خوبی را از دست دادیم؛ بنده این باب را بسته میبینم ما دوباره میتوانیم برادرانه همدیگر را در آغوش بگیریم و بر دشمن اسلام و انقلاب و کشور لعن و نفرین بفرستیم و باز هم رحماء بینهم باشیم."
رجوع به ولایت فقیه مبحثی است که بارها عسگراولادی از اصلاح طلبان خواستار می شود و عدم التزام عملی به آن را علت گرفتاری ها می داند. عسگراولادی اصلاح طلبان را به آموزه های امام بازگشت می دهد و از آن ها التزام به ولایت فقیه را در این راستا و بر مبنای ادعای پیروی از امام خواستار می شود.
عسگراولادی همچنین ادعای کمرنگ شدن خردگرایی و انصاف در فضای امروز جامعه را به خود اصلاح طلبان باز می گرداند و می گوید:
" از رویکرد خردگرایی، انصاف، میانه روی و اعتدال سخن گفتید و آنرا گوهر گمشده جامعه امروز ما دانستید. از میانداری اهل افراط بی ریشه و بی تعهد به منافع ملی حرف به میان آوردید. باید بگویم جانا سخن از دل همه ما میگوئید! حرف ما این است که چرا در سال 88 نتایج انتخابات و رأی مردم پذیرفته نشد و بر آن مهر «تقلب»زده شد. چرا به دهها هزار نفر از برگزارکنندگان انتخابات که همه ساله امین مردم بوده و هستند و در اجرا و نظارت، انتخابات را کنترل کرده و میکنند تهمت عدم امانت داری زده شد."
اما این سخنان شفاف و مستدل عسگراولادی با پاسخ روبرو نمی شود و همان ادعاهای قبلی در نامه بعدی تکرار می شود. بر این اساس در جوابیه نامه دوم، عسگراولادی دوباره اصلاح طلبان را بر همین اساس به چالش می کشد و می نویسد: " می گوئید دچار بن بست در گفت و گو شده ایم و هرچه جلوتر می رویم این انسداد بزرگتر و سترگ تر می شود. عرض بنده این است که این انسداد چگونه به وجود آمده و بی شک راه برون رفت از آن مثل روز روشن است. گفت و گو اصولی دارد که اولین آن پذیرش دو طرف بر چارچوب مشترک است. بنده سوال کردم چرا دست اخلاص و مودت و صداقت رهبری را اعتنا نکردید و چرا برخی از خیمه انقلاب خارج شدند. شما اصلا به این سوال اعتنا نکردید."
پاسخ اصلاح طلبان، ابن بار در نامه سوم، حکایت از عصبانیتی دارد که از به ثمر نرسیدن برنامه تبلیغاتیشان ناشی می شود. اما در هر صورت بیان آن ها مبنی بر اعتقاد به ولایت فقیه به عنوان اصلی از اصول قانون اساسی باعث می شود که عسگراولادی آن ها را به پذیرفتن رهبری به عنوان فصل الخطاب فرا بخواند. البته این نامه ها حاوی مطالب دیگری است که نشان از عدم تفکر اصلاح طلبان در راستای ولایت فقیه دارد، اما در هر صورت این فرصتی است که عسگراولادی بار دیگر برای آنها فراهم آورده است.
در واقع عسگراولادی با خرج کردن آبروی خود، فرصت دیگری را برای این دسته مهیا کرده است تا شاید به درون خیمه ای بازگردند که سه سال پیش از آن خارج شدند. اما در هر صورت این آقایان باید بدانند که مرکب نظام با آن ها یا
بدون آن ها به راه خود ادامه خواهد داد.
پایان پیام/
نظر شما