شعار هیهات من الذله مانیفست انقلاب اسلامی است

استاد حوزه علمیه قم گفت: مقوله انقلاب و مبارزه با ظلم همواره در فقه شیعه وجود داشته است، ما در آغازین سال های ایجاد تشیع نیز شاهد قیام امام حسین (ع) هستیم چراکه منطق تشیع هیچگاه حضور حاکم جائر را برنتافته است.

خبرگزاری شبستان: انقلاب اسلامی ایران به پا خواسته از فطرت انسانی، آرمانگرایی معنوی، دغدغه دینی و برپا داشتن شریعت شیعی و اسلامی در جامعه بود که توانست موفق شود، مردم به رهبری امام خمینی (ره) برای دغدغه مادی قیام نکردند و این راز تفاوت این انقلاب از سایر قیام ها و نیز راز جاودانگی آن است. برای بررسی بسترهای شکلگیری انقلاب و وجوه تمایز آن با سایر انقلاب ها گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزددهی، استاد حوزه علمیه قم انجام داده ایم که شرح آن را می خوانید.
 

درخصوص پایه های شکل گیری انقلاب در ایران توضیح دهید؟
وقتی می خواهیم نوع تفکراتی که بستر انقلاب جمهوری اسلامی را فراهم آورد، بررسی کنیم باید یک تبارشناسی نسبت به آن انجام دهیم، انقلاب گاهی یک پروژه است و دفعتا انجام می شود و زمانی این گونه نیست و به شکل یک پروسه پیش می رود و بصورت یک جریان صورت می گیرد و تعبیرش این است که انقلاب اسلامی بوسیله زحمت های زیادی که در طول تاریخ شیعه شکل گرفته و پس از اینکه مذهب شیعه کاملا قوام یافت و با زحمت های امام علی (ع) و امام صادق (ع) متفاوت از تمام فرقه های اهل سنت گردید، بسترهای شکلگیری آن کم کم فراهم شد. در آن زمان شیعه همچنان یک اقلیت کم جمعیت بود که سازمان و نهاد متمرکز نداشت و عملا با تقیه از حاکمان زندگی می کردند.

روحانیت شیعه و اندیشه سیاسی آن فرآیندی را طی کرد که بر اساس آن در طولانی مدت مقدماتی را فراهم کرد که در نهایت مرحوم امام خمینی با درایتی که داشتند توانستند براساس آن پیش فرض ها این انقلاب را ایجاد کنند، به تعبیری دیگر وقتی از ابتدای اسلام دور شده و به سده های میانه و کنونی می رسیم، کم کم می بینیم جمعیت شیعه رشد می کند و شیعه مذهب رسمی می شود و شیعیان در ساختار قدرت جا پیدا می کنند و حاکمان سنی شیعه می شوند و اقتدار اجتماعی –سیاسی عالمان شیعه توسعه پیدا می کند و پس از مدتی که فضای تقیه از جامعه شیعه کم می شود و علما می توانند اظهارنظر کنند و مباحثی را که در متون علمی و استدلالی شیعه بود ورود جدی پیدا می کند و قالب شفاهی تر به خود گرفته و عملیاتی تر و مستقل تر می شود.
 

با از بین رفتن فضای تقیه در بین شیعیان کدام اندیشه سیاسی در متون استدلالی و عقلی شیعه اهمیت می یابد؟
مهمترین آنها بحث ولایت فقیه بود که این بحث در قرن 13 با مرحوم نراقی یک جلوه مستقل تری پیدا می کند و مرحوم امام هم بر همان مبنا و رفتار برای ولایت فقیه حکم می کنند، امام هم به اجماع استناد می کند یعنی اینکه ولایت فقیه از آغاز عصر غیبت وجود داشته است،
 

مهمترین عوامل شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران در چند عامل قابل اعتنا خلاصه می شود؟
اولین و مهمترین آن روحانیت است و این قشر زعامت دینی و سیاسی مردم را همواره در عصر غیبت بر عهده داشته است، عالمان شیعه مردم را راهنمایی و هدایت کرده اند و در آن زمان بخاطر اقلیت شیعه و رسمی نبودن مذهب شیعه و عدم استقرار شیعه بصورت مستقر و مستمر و اینکه عملا نتوانند موفق شوند و فضای انقلاب را فراهم کنند اما چون بسترها فراهم شده بود و امام در بستر اقتدار اجتماعی شیعه وجود داشت، طبیعتا توانست این انقلاب را به پیروزی برساند.
 

طرح بحث ولایت فقیه در نجف توسط امام

در بعد نظری بحث ولایت فقیه امام بر اساس ساختاری را که برای شیعه وجود داشته علم کرده بر آن اساس حکم کرده طبیعتا امام خمینی قبل از اینکه وارد ایران شوند در نجف نیز بحث ولایت فقیه را مطرح کرده بودند، مبانی انقلاب و حکومت اسلامی را تبیین کردند، در ابران هم بر اساس آن مبانی حکم کردند و حکومت را برهمان اساس بنا کردند که اگر نبود این نوع تفکراتی که از علمای سلف و اندیشمندان شیعه وجود داشته و آنها بستر نظری و عملی انقلاب را فراهم نمی کردند،  امام خمینی (ره) توفیق اینچنینی نمی یافت و قطعا امام بهترین استفاده را از این امکانات کرد و با عنایت به داشته های علمی در این زمان، این نهضت را به سر منزل مقصود رساندند.
مقوله و بحث انقلاب و مقوله مبارزه با ظلم همواره در فقه شیعه وجود داشته است یعنی ما در آغازین سال های شکلگیری شیعه هم وقتی می نگریم امام حسین (ع) هم مبارزه می کند با ظلم ظالمان و حکومت یزید و ائمه (ع) دیگر در تقابل با حاکمان وقت به شهادت می رسند که اگر همکاری داشتند با حاکمان وقت که به شهادت نمی رسیدند و زندگی خوب و موفقی داشتند و این منطق اصیل که فقه و اندیشه شیعه هیچگاه حاکمان غیرمعصوم و منتصب به معصوم را نپذیرفت و همواره شیعه این اعتقاد را دارد که یا حکومت مشروع است و یا حکومت امام معصوم و یا نائبان او وگرنه هرچه باشد حکومت ظالم و جائر است و غیرمشروع در اینصورت حکومت شیعه است ولو حاکمان صفویه و قاجار شیعه مذهب بودند در تلقی فقهی حاکمان جائر تلقی می شدند که البته علما با تعهد بر اینکه این حاکمان جائرند اما همچنان بخاطر اینکه بتوانند بستر اجتماعی را داشته باشند و در قبال حکومت های غیرشیعه بتوانند تشیع را توسعه و ترویج دهند با حاکمان همکاری می کردند و آنها را در توسعه مذهب یاری می کردند.
 

بحث به رسمیت نشناختن حاکمان جائر و غیرمشروع از چه زمانی وجود داشته است؟
بحث به رسمیت نشناختن حاکمان جائر و غیرمشروع بودن آنها از زمان پیغمبر (ص) وجود داشت و این منطق در فقه شیعه نهادینه شده بود و لذا حضرت امام هم اگر علیه جاکمان جائر قیام می کند امر تازه ای که بدعت باشد نیست. بلکه بستر اندیشه های دینی و شیعی داشته و شعارهایی مانند "هیهات من الذله" از امام حسین (ع) گرفته شده و اینکه امام از همین منابع و بسترها شروع کرد و انقلاب را هم در همان بستر به سرانجام مطلوب رسانده است.

 

استناد به آموزه های دین و مذهب راز همراهی مردم
 

اگر امام از منابع غیردینی در انقلاب بهره می گرفت مردم با او همکاری نمی کردند چون مردم ما دیندار هستند طبیعتا بر اساس مبانی شرعی این کار را انجام می دهند و آن نکته مهم این است که مردم دنباله رو فردی هستند که هم عالم دینی ، مرجع دینی و مقید به شریعت و پاسدار سیره عالمان شیعه از قدیم تا کنون بوده اند.
 

تفاوت نظریه انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها در چیست؟
وقوع انقلاب ما یکدفعه و همین طوری نبوده و بر اساس مبانی ای طرح شده که برخلاف انقلاب اکتبر روسیه و یا انقلاب کبیر فرانسه دغدغه های اقتصادی و یا در بهترین حالتش دغدغه های احتماعی بود این انقلاب بر اساس دغدغه های دینی بود یعنی باورمندان به مقوله دین و دینداری آنهایی که بر مذهب تشیع هستند همواره بر این باور بودند که ما باید حکومت آرمانی تشکیل دهیم و برخلاف اهل سنت که عمدتا تلقی شان از از حکومت تلقی حکومتی است که با تشکیل آن هرج و مرج از بین برود، لذا عالمان اهل سنت در طول تاریخ این حاکمان را به رسمیت شناختند وگرنه حاکمیت از بین می رفت. در طول تاریخ شیعیان اینگونه حاکمان را به رسمیت نشناختند و تحقق امنیت را حداقلی ترین عامل ممکن برای تشکیل حکومت می دانستند.
 

الگوگیری از نهضت حسینی


انقلاب اسلامی ایران چون براساس تحقق حداکثری دین و حاکمیت دین الهی در جامعه شکل گرفت این تمایز اصلی با سایر انقلابات و قیام ها را از قدیم تا الان داشت و آن انگیزه هم همچنان موتور متحرک این انقلاب است و انقلاب همواره الگوهای خود را از امام حسین (ع) گرفته است که ولو با شهادت اما آرمانگرایی اش از بین نمی برد، این آرمانگرایی دغدغه معیشتی و نان نبود اما تفاوت این انقلاب با سایر انقلابات در این است که برای تامین دنیای مردم قیام نکرد ممکن بود در شرایط سال های آخرین شاه مردم دغدغه مادی داشته باشند که گرانی یا تورم باشد قیام نکردند بلکه دغدغه دین داشتند، هدف امام متمرکز بر رفع نیازهای مادی نبود، دغدغه ایشان این بود که چرا مانند آمریکا بر ما شیعیان سلطه دارد و چرا حاکمیت احکام شریعت بر ما سلطه ندارد اینها موتور محرک انقلاب است و آن را به پیش می برد.
آنهایی که به استقبال امام رفتند عده بسیار کثیری بودند و با وجود اینکه مملکت 10 سال با مشکلات جنگ و تحریم ها روبرو بود اما وقتی امام رحلت می کنند توده مردمی که برای تشییع امام شرکت می کنند از کسانی که به استقبال ایشان آمدند بیشتر بود طبیعتا اگر دغدغه معیشت و نان بود این تعداد از شرکت کنندگان تغییر می کرد تحقق آرمان ها و معنویت و استقلال کشور است و خودباوری های مردمی و امروزه این فضا برای بسیاری از مردم کشورهای دیگر بوجود آمده و مردم به خودباوری رسیده اند و مردم هم از ذیل استکبار و استعمار به تنگ آمده اند و امروز موجی از بیداری اسلامی در بسیاری از کشورها شکل داده که بسیاری از انقلابیون و روسای انقلابات در این کشورها باور دارند که ما ملهم از انقلاب اسلامی و تفکرات امام خمینی هستیم و شعارها هم ضداستکباری و ضد صهیونیستی اند و شعارها از نماز جمعه و جماعت ها بیرون می آید و صبغه دینی و اسلامی دارد و این انقلاب چون به فطرت انسانی و به دین، اخلاق و شریعت متصل است طبیعتا فراگیر می شود و در مقابل دشمنان هم سعی خواهند کرد تا از تاثیرآن بکاهند.

پایان پیام/

کد خبر 226716

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha