سوریه در مسیر صلح

رویکرد جدید ائتلاف ملی سوریه، نشان از تغییر رویه غرب در ارتباط با مسئله سوریه دارد. حال سوال اینجاست که چه حادثه ای تغییر استراتژی غرب را به دنبال داشته است؟

خبرگزاری شبستان: طی دو هفته اخیر، اخبار سوریه بار دیگر توانست در صدر اخبار بین المللی قرار بگیرد. امری که طی دو سال گذشته بارها اتفاق افتاده است. این اخبار طی دو هفته اخیر، حول دو محور قرار داشت: حمله هوایی اسرائیل به سوریه و اعلام آمادگی معاذ الخطیب، رئیس ائتلاف ملی سوریه برای مذاکره با دولت بشار اسد.


بر این اساس به نظر می رسد، پس از 2 سال درگیری و کشته و آواره شدن تعداد زیادی از مردم، زمینه های مذاکره و اتخاذ راه حل سیاسی در حال فراهم شدن است. امری که دولت سوریه از مدت ها قبل، مخالفان را به آن دعوت کرد، اما منفعت دول غربی، تمام تلاش ها در این مسیر را به بن بست کشاند.


در این راستا "معاذ الخطیب" در اظهار نظرهای مختلف از مذاکرات استقبال کرد. از جمله در گفت‌وگو با شبکه خبری العربیه، از دولت سوریه خواست تا «فاروق الشرع» معاون رئیس جمهور را برای مذاکره با آنها در نظر بگیرد.
وی گفت: از نظام می‌خواهم- البته اگر نظام با فکر گفت‌وگو موافق باشد- تا فاروق الشرع را مسئول گفت‌وگو کند و می‌توانیم با وی گفت‌وگو کنیم.
معاذ الخطیب گفت کشورهای بزرگ تصور واضحی برای حل بحران نداشته و هیچ برنامه‌ای نیز برای حل آن ندارند.
وی از تمام سوری‌ها خواست تا تصمیماتی اتخاذ کنند که به ایجاد یکپارچگی منتهی شود.


البته رئیس ائتلاف مخالفان، هدف خود از مذاکرات را این گونه بیان می کند: نظام باید موضع واضحی اتخاذ کند. ما دستانمان را برای مصلحت ملت و برای آنکه به نظام کمک کنیم که با صلح قدرت را ترک کند، دراز می‌کنیم. راه حل هم اکنون در برابر نظام است که درباره آن «آره یا نه» بگوید.


وی با این سخنان اعلام می دارد که با هدف رفتن اسد وارد مذاکره می شود. بر این اساس پیش شرط پیشین مخالفان برای مذاکره به هدف آن ها در مذاکرات تبدیل شده است که این تغییر رویکرد اگرچه دیر به نظر می رسد، اما در هر صورت می تواند صلح و آرامش را به سوریه بازگرداند. اما در این راستا باید به دو نکته توجه کرد:


نکته اول در ارتباط با موضع آمریکا و کشورهای غربی در ارتباط با این موضوع قرار دارد. شواهد حاکی از آن است که تغییر موضع ائتلاف مخالفان سوریه، در واقع تغییر در استراژی غرب می باشد. این مسئله با استقبال سریع کشورهای غربی از پیشنهاد معاذ الخطیب، روشن می شود. اما این تغییر استراتژی دو سوال را باقی می گذارد.


اول این که پس از دو سال پافشاری غرب برای براندازی نظام حکومتی سوریه، چه تحولی رخ داده است که موجب این تغییر رویه شده است؟


سوال دوم در ارتباط با حمله نظامی اسرائیل قرار دارد. به عبارت دیگر آیا اسرائیل با این تغییر رویه مخالف است و بر این اساس دست به حمله هوایی زده است؟ یا این حمله نیز جزئی از پازل استراتژی جدید غرب است؟


در پاسخ به سوال اول باید گفت که غرب برای براندازی نظام سوریه، دو استراتژی را به موازات هم به کار گرفت. فشار از داخل و فشار بین المللی. در راستای استراتژی فشار بین المللی، قطعنامه های شورای امنیت، تلاش در راستای منزوی کردن نظام اسد، تحریم های اقتصادی و در مرحله آخر حمله نظامی قرار داشت. در راستای فشار از داخل نیز، حمایت همه جانبه سیاسی از معارضین تا سرحد به رسمیت شناختن آن ها به عنوان نماینده حکومت سوریه، حمایت های تبلیغاتی وسیع، تجهیز آن ها به سلاح و مهمات و سربازگیری برای آن ها از کشورهای دیگر به همراه آموزش و لجستیک، از راهبردهای غرب بوده است.
 

بر این مبنا غرب در تلاش بود تا با وارد کردن این فشارها از رسیدن کار به مرحله آخر یعنی حمله نظامی جلوگیری کند چرا که اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی اروپا و آمریکا، توانایی تحمل جنگی دیگر را نداشت. اما اهمیت مسئله سوری موجب شد تا برنامه ریزی های لازم در این زمینه نیز صورت بگیرد که با ایستادگی چین و روسیه در برابر قطعنامه شورای امنیت و وتوی آن، به نتیجه ای نرسید. در نتیجه هزینه های جنگ خارج از شورای امنیت با احتمال درگیری ایران و حتی روسیه در آن، موجب شد تا حمله نظامی به طور کلی منتفی شود.
 

پایداری حکومت، مردم و ارتش سوریه نیز نشان داده است که فشارهای دیگر به نتیجه ای نخواهد رسید. این موضوع در اعتراف اولاند در دیدار وی با امین جمیل، رئیس جمهور سابق لبنان روشن می شود. فرانسوا اولاند در این دیدار به صراحت می گوید که مایل است نظام اسد خیلی زود، یعنی همین امروز و فردا سقوط کند اما اطلاعات به دست آمده حاکی از آن است که بحران سوریه طول خواهد کشید مگر این که یک اتفاق امنیتی یا نظامی خیلی بزرگ پیش بینی نشده ای اتفاق بیفتد که بتواند تاثیرات اساسی بر موازنه های قدرت بگذارد. اولاند نسبت به یکپارچگی ملت سوریه و طولانی شدن جنگ در آن کشور ابراز نگرانی می کند و درباره مواضع فرانسه در سوریه می گوید: نه غرب می تواند دخالت نظامی کند و نه روسیه مواضع خود را در حمایت از اسد تغییر می دهد.
 

اما نکته دیگر در ارتباط با قدرت گیری سلفی های جبهه النصره است. تغییر رویکرد بین المللی آمریکا در جهان اسلام از حمایت سلفی ها به اخوانی ها بوده است. این موضوع ارتباط زیادی با تندروی و غیرقابل پیش بینی بودن سلفی ها دارد. اما اخبار مخالفان سوریه از قدرت گیری سلفیان در سوریه خبر می دهد. این مسئله نشان از آن دارد که حتی در صورت پیروزی نظامی مخالفان نیز آمریکا مشکل بسیار بزرگی را برای گرفتن قدرت از سلفی ها خواهد داشت.
 

این مسئله، علت تشکیل اجلاس دوحه است که به منظور منزوی کردن سلفی ها صورت می پذیرد و مورد مخالفت صریح آن ها قرار می گیرد. در واقع این دو مطلب غرب را به سمت مذاکرات ترغیب کرده است تا بتوانند منافع خود را این بار در قالب مذاکرات پیگیری کنند.
 

اما در ارتباط با سوال دوم و حمله اسرائیل باید گفت که شواهد حکایت از عدم رضایت کامل اسرائیل نسبت به این تغییر رویه دارد. در این راستا جلسه ای با حضور معاذ الخطیب و وزیر جنگ اسرائیل برای اطمینان بخشی به وی صورت گرفته است. اما می توان وجه دیگری را برای حمله اسرائیل پیش بینی کرد. در این وجه، غرب تلاش می کند تا با تهدید سوریه به حمله نظامی، دست بالا را در مذاکرات بدست آورد تا بتواند به اهداف خود نائل آید.
 

نکته دیگر در ارتباط با سلفیان سوریه است که به این مذاکرات تن نداده اند. عربستان و ترکیه نیز با این مذاکرات مخالفت کرده اند. سوال اینجاست که با این وجود آیا نتیجه ای در راستای صلح بدست خواهد آمد؟
 

در این راستا باید گفت که عربستان و ترکیه با فشار غرب ناچار خواهند شد از حمایت لجستیکی و مالی خود از مخالفان دست بردارند. این موضوع مشکلات بسیار بزرگی را برای مخالفان به وجود خواهد آورد. در واقع اگر مذاکرات با ائتلاف ملی سوریه به نتیجه برسد، ارتش خواهد توانست خیلی سریع، باقیمانده مخالفان را با شکست مواجه کند.


پایان پیام/

کد خبر 226544

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha