نقطه ضعف بیانیه های حقوق بشر غفلت از بندگی به عنوان اوج آزادی است

انسانِ گرفتار جهالت ها و خرافات و تعصبها و تحجرها آزادى معنوى و عقلى ندارد، چنین انسانی وابستگی هاى حیوانى‏اش زیاد است، هرگز آزادى معنوى ندارد، روحش واقعاً محبوس است و خودش هم نمى‏داند.

خبرگزاری شبستان: آزادی اگر چه در معنای لغوی به معنای رهایی از قید و بند است اما در حوزه عمل دو امر ایجابی و سلبی را یدک می کشد. به دیگر بیان آزادی تحقق نمی یابد مگر آنکه دو حقیقت توامان و با هم محقق شود. یکی جنبه نفی و سلب دارد و دیگری ثبوتی است. شهید مطهری برای آنکه دو رکن آزادی را مورد واکاوی قرار دهند به تحلیل شعار اسلام یعنی لا اله الا الله می پردازند. در اسلام راه رستگاری و رهایی و آزادی و سعادت پذیرش اسلام معرفی شده که در شعار مزبور بروز می کند. قولوا لا الهَ الَّا اللَّهُ تُفْلِحوا
«کلمه لا الهَ الَّا اللَّه یک مستثنى‏منه است و یک مستثنى‏، یک نفى است و یک اثبات، یک نه است و یک بله، یک سلب است و یک ایجاب، یک فصل است و یک وصل، یک عصیان و تمرد است و یک تسلیم و انقیاد، ولى همه توأم با یکدیگر. لا اله الّا اللَّه معبودى و قابل پرستشى و قابل اطاعتى نیست، هیچ موجودى نیست که شایستگى این را داشته باشد که انسان در مقابل او کرنش و خضوع و خشوع کند و تسلیم باشد، اى انسان در مقابل همه چیز سربلند باش و پرخاشجو؛ ولى تسلیم و مُنقاد باش و انضباط داشته باش، در مقابل خدا.
این دو رکن آزادى است. اى انسان کافر باش و مؤمن باش. لا اکْراهَ فِى الدّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى.» بقره/ 256.( مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏25، ص: 170).

آزادی آنگاه نمود می کند که افراد در اجتماع حضور یابند. حال در این اجتماع آزادی چگونه معنا می شود. آزادی افراطی در حوزه فردی و شخصی در قالب عصیان و کفر و هواپرستی و لذتگرائی نمود دارد و در حوزه اجتماع در قالب هرج و مرج جلوه می کند. هیچ اجتماعی بی نیاز از اصول و مقررات نیست. و هر یک از مقررات آزادی را در اجتماع معنا می کنند. آزادی برای ورود به اجتماع معنادار شود. در اجتماع انسانی آزادی در سایه مقررات انسانی و بشردوستانه معنادار می شود.

از دیدگاه شهید مطهری آزادی بدون حد و حصر و بدون در نظر گرفتن حقوق دیگران چیزی جز هرج و مرج نیست.

در قران آمده است فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ. از منظر شهید مطهری در این آیه: « کفر و ایمان را با همدیگر توأم کرده است؛ کفر به غیر خدا و هر چه که مظهر طغیان است، و ایمان در مقابل خدا. اگر فقط عصیانگرى و پرخاشگرى باشد ولى تسلیمى در مقابل یک سلسله اصول- همان اصولى که از خدا سرچشمه مى‏گیرد- نباشد هرج و مرج است. اما اگر انسان فقط تسلیم باشد ولى تسلیم بدون عصیان و تمرد، که تسلیم امر خدا هستم اما تسلیم امر غیر خدا هم هستم، تسلیم نفس امّاره هم هستم، تسلیم طاغوت و شیطان هم هستم؛ آن هم آزادی اى که اسلام مى‏خواهد نیست. این، معنى آزادى و این هم راه احتیاج انسان به آزادى و این هم تفاوت میان آزادی اى که انسان دارد و آزادیى که گیاه و حیوان دارد.»

 

نیاز به کمال نه عصیان و شهوت پرستی
نیاز انسان به آزادی نه برای عصیان گری و برای هرج و مرج و هواپرستی و شهوت پرستی بلکه برای استکمال نفس است. انسان برای آنکه در راه انسانیت تکامل یابد نیاز به آزادی دارد تا با اختیار خویش راه سعادت را طی کند. انسان آزاد افریده شده است تا ازادانه سعادتمند شود هر چند برخی از این حق سوء استفاده می کنند. چنانچه بسیاری از انسان ها از دیگر حقوق انسانی نظیر حق حیات و غیره بهره لازم را نمیبرند.
آزادى تنها شعار و حماسه نیست. آزادى یک سلسله اصول و مبانى دارد. تا آن اصول و مبانى در روح انسان جایگزین نشود، تا آن فرمول و نقشه در روح انسان و در اجتماع انسان پیاده نشود آزادى فقط حرف و لفظ است، از قبیل آزادیى مى‏شود که فرنگیها در دنیا اعلام مى‏کنند. آزادى مى‏گویند براى سلب آزادى. آزادى مى‏گویند و در زیر نام آزادى اسارت و بردگى است.

شهید مطهری برای آنکه آزادی اسلامی را بازگوید در یک تقسیم بندی آزادی را به دو نوع اجتماعی و معنوی تقسیم می کند. از منظر شهید بزرگوار این دو قسم آزادی باید توام با یکدیگر محقق شوند تا مدعی شویم به آزادی دست یافته ایم. آزادی واقعی در جامعه یعنی تحقق دو قسم آزادی با یکدیگر.
در انسان قوای متعددی وجود دارد. قوه عقلی، قوه غضبیه، قوه شهویه. قوای ادراکی انسان نیز متعدد هستند. آنچه ممیزه انسان است قوه عاقله است. انسان برخلاف دیگر موجودات واجد اراده و اختیار آزاد است. در حیوانات نیز قوه شهویه وجود دارد. اما آنچه انسان را در میان موجودات و حیوانات متمایز می کند قوه عقلیه است. عقل است که دیگر قوای انسان را تعدیل می کند و به انسان اجازه می دهد با اختیار خویش در راه تکامل انسانیت خود گام بردارد. حال اگر عقل قدرت خود را از دست داد و دیگر قوا اولویت پیدا کردند و عقل نتوانست حاکم قوا شده و تعدیل و عدالت را برقرار کند در این حال انسان اسیر یکی از قوای غیر ممیز انسانی خود شده است. انسان دیگر اسیر قوه شهوانی و یا غضبی می شود به شهوت رانی و یا قتل و کشتار و پرخواشگری دست میزند.

شهید مطهری در خصوص این دسته از انسانها می گوید:

«پس انسانِ گرفتار جهالت ها و خرافات و تعصبها و تحجرها آزادى معنوى و عقلى ندارد. انسانى که شهوت‏پرست و شهوتران است و وابستگی هاى حیوانى‏اش زیاد است هرگز آزادى معنوى ندارد، روحش واقعاً محبوس است، خودش هم نمى‏داند. ». مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏25، ص: 172
 

چگونه آدمی بنده هوای نفس می شود؟

شهید مطهری در جواب به این پرسش می گوید:
« اشتباه کرده‏اى که خودت را فقط همان نفس و هواهاى نفسانى مى‏دانى؛ نمى‏دانى که منِ حقیقى و واقعى تو اسیر این هواى نفس توست».(همان).

امیرالمومنین (ع) در نهج‏البلاغه مى‏فرماید:
"این دنیا بازار خرید و فروش است، انسان وقتى در این بازار مى‏آید، یکى خودش را مى‏فروشد و مى‏رود و یکى خودش را مى‏خرد و آزاد مى‏کند"(حکمت 133).
مشکل جهان امروز آن است که به آزادی معنوی توجه ندارد. گویی در متن بیانیه حقوق بشر جنبه معنوی انسان فراموش شده است. حریت انسان عین بندگی برای خداوند است و چیزی جز رهائی از تمامی خدایان و اله های مجازی و خیالی و شهوانی نیست.

پایان پیام /

 

کد خبر 208154

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha