به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در ابتدای این نشست، بردیا عطاران، عضو هیأت مدیره اندیشکده مطالعات راهبردی برندسازی ملی، با اشاره به اهمیت ارتباطات رسانهای در شکلدهی تصویر ایران در عرصه بینالملل و سابقه فعالیت اندیشکده مطالعات راهبردی برند ملی ایران تصریح کرد: این اندیشکده از حدود سه سال پیش و در ذیل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بهعنوان یک هسته کار عمومی شکل گرفت و هدف اولیه آن، شناخت تصویر ایران در کشورهای میزبان و مقاصد هدف بوده است. پس از این مرحله، طراحی برند ملی متناسب با اتمسفر جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفت.
وی ادامه داد: در پنلهای مختلف این رویداد یکهفتهای، به پرسشهای اساسی درباره جایگاه برند ملی ایران، چالشهای پیشرو، مزیتهای رقابتی کشور برای معرفی به جهان، خلأهای نظری موجود و اقدامات عملی مورد نیاز پرداخته میشود.
عطاران با اشاره به وضعیت تصویر ایران در سالهای اخیر گفت: جمعبندی بازنمایی تصویر ایران دستکم تحت تأثیر سه ابررویداد مهم شکل گرفته است؛ تحولات پس از هفتم اکتبر، پرونده هستهای ایران و رخدادهای سال ۱۴۰۱.
وی افزود: برند ملی رابطهای وثیق و جدی با مقوله توسعه دارد. در شرایطی که توسعه در سالهای اخیر به حاشیه رفته و نگاه امنیتی بر فضای کشور سایه انداخته است، ترسیم برند ملی در کوتاهمدت امری ممتنع به نظر میرسد.
عطاران با تأکید بر اینکه برای خروج از این وضعیت با دو چالش اساسی مواجه هستیم، تصریح کرد: نخستین چالش، آشفتگی در هویت ملی است. اگر هویت ملی را متشکل از سه ضلع «ایرانیت، اسلامیت و تجددخواهی یا غربگرایی» بدانیم، باید پذیرفت که این اضلاع در وضعیت کنونی برهمکنش سازندهای با یکدیگر ندارند و خروجی این وضعیت، بروز ناامیدیها، اعتراضات و نارضایتیهای عمومی است. با علم به اینکه هیچیک از این اضلاع قابل حذف نیست، ناگزیر به بازخوانی و بازتعریف هویت ملی هستیم.
عضو هیأت مدیره اندیشکده مطالعات راهبردی برندسازی ملی افزود: بدون انسجام درونی و بدون آنکه بدانیم دقیقاً قرار است چه چیزی را نمایش دهیم، امکان بازنمایی مؤثر تصویر ملی وجود ندارد.
این استاد دانشگاه، چالش دوم و حتی سنگینتر را مسئله تحریمها دانست و گفت: تحریمها صرفاً اقتصادی یا یکجانبه نیستند، بلکه در عمل به بایکوت رسانهای، نادیدهگرفتن ایران در نظام دیپلماتیک، رسانهای و اقتصادی جهان منجر شدهاند. در چنین شرایطی، حتی اگر مزیت رقابتی مشخصی هم وجود داشته باشد، امکان اجماع و بازنمایی آن فراهم نمیشود.
عطاران تأکید کرد: مسئله ما صرفاً تولید تصویر، کلیشه یا روایت رسانهای نیست؛ بلکه در مرحلهای پیش از آن قرار داریم. امروز مسئله تصویر ملی ایران به یک مسئله امنیتی تبدیل شده است. اقدامات نمادینی مانند روز قدس یا هفته وحدت، با وجود اجرا، بازتاب مؤثری در محیط بینالمللی ندارند و ایران همچنان ناشناخته یا بدشناخته باقی میماند.
وی به نقش روایتسازی دیگران درباره ایران و ناتوانی ما در روایتگری مؤثر اشاره کرد و خواستار شناسایی بسترها و سازوکارهایی شد که باعث میشود صدای ایران در فضای بینالمللی کمتر شنیده شود، در حالی که روایتهای منفی علیه کشور با سرعت و شدت بیشتری بازتاب مییابد.
سعید غفاری، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، به تبیین «آیندهپژوهی انتقادی برند ملی ایران» پرداخت و بر ضرورت بازاندیشی در تعریف و روایت برند ملی جمهوری اسلامی ایران تأکید کرد.
وی با اشاره به هدف اصلی این نشست گفت: امیدوارم این فرصت منجر به یک جمعبندی منسجم، دقیق و علمی شود تا بتوان چارچوبی محکم و مؤثر برای ادامه مسیر پژوهش در حوزه برند ملی طراحی کرد.
غفاری موضوع سخنرانی خود را «آیندهپژوهی انتقادی برند ملی ایران» عنوان کرد و افزود: این رویکرد با آیندهپژوهی متعارف متفاوت است و تلاش میکند نقش قدرت، گفتمان، روایتهای مسلط و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را در شکلدهی به آینده مورد نقد و بازاندیشی قرار دهد.وی با طرح دو پرسش کلیدی اظهار داشت: پرسش نخست این است که آیندهپژوهی انتقادی چه تفاوتی با آیندهپژوهی متعارف دارد و چه آوردهای برای تحلیل مسائل راهبردی فراهم میکند؟ پرسش دوم نیز به این موضوع میپردازد که برند ملی ایران، با نگاه آیندهپژوهی انتقادی، با چه چالشهایی مواجه است و آیا میتوان آن را صرفاً بر اساس تعاریف رایج «نشنال برندینگ» تبیین کرد یا نیازمند رویکردی متفاوت هستیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در ادامه، با استناد به نتایج چند پیمایش افکار عمومی در جهان عرب طی سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۴، به بررسی تصویر ایران در افکار عمومی منطقه پرداخت و گفت: دادهها نشان میدهد نگرش مثبت به ایران در برخی حوزهها افزایش یافته، بهویژه پس از تحولات مرتبط با مسئله فلسطین و جنگ غزه؛ هرچند ایران همچنان در ادراک عمومی، بهعنوان یک «تهدید» شناخته میشود، اما روند «تهدیدزدایی نسبی» قابل مشاهده است.
وی مطرح کرد: در عین حال، تحلیل بازنمایی رسانهای ایران در رسانههای عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس نشان میدهد که تصویر ایران عمدتاً حول دو محور «برنامه هستهای» و «حمایت از نیروهای نیابتی» شکل میگیرد که این امر بیانگر تداوم شکاف روایتی درباره برند ملی ایران است.
غفاری با تشریح مفهوم آیندهپژوهی انتقادی تصریح کرد: در این رویکرد، آینده یک واقعیت از پیش قابل پیشبینی نیست، بلکه ساختاری اجتماعی و سیاسی است که باید بررسی شود چه آیندههایی قابل تصور شدهاند و چه آیندههایی به حاشیه رانده یا نامرئی ماندهاند. پرسش از اینکه چه کسانی از شکلگیری یک آینده سود یا زیان میبرند، بخش مهمی از این تحلیل است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تجربه انقلاب اسلامی ایران گفت: انقلاب اسلامی یک ابرروایت گفتمانی نوین است که عناصر دینی، تاریخی و فرهنگی را در قالبی منسجم گردهم آورد، که لازم است روایت مسلط خود را در عرصه بینالمللی تثبیت کند چون این خلأ موجب شد روایتهای امنیتی و بحرانمحور جایگزین آن شود و از همینجا شکافی میان «برند ملی ایران» و «برند نظام سیاسی» شکل گرفت.
این پژوهشگر حوزه ارتباطات و جهان عرب با اشاره به ظرفیتهایی مانند کنفرانس وحدت اسلامی و روز جهانی قدس خاطرنشان کرد: پرسش اساسی این است که این ظرفیتها تا چه اندازه در شکلدهی به یک برند ملی منسجم و اثرگذار در جهان اسلام موفق بودهاند و چرا خروجی آنها الزاماً در افکار عمومی منطقه منعکس نشده است.
وی در پایان سخنان خود، تأکید کرد: برند ملی ایران را نمیتوان صرفاً با ابزارهای متعارف تبلیغات و بازاریابی طراحی کرد، بلکه این برند نیازمند پیوندی واقعی میان «تصویر بیرونی» و «انسجام درونی» است. بدون چشمانداز، نگاه فرآیندی و اقدامهای هدفمند و باکیفیت، برند ملی شکل نمیگیرد. تجربه کشورهایی مانند چین و ترکیه نشان میدهد که اقدامات فرهنگی کوچک اما منسجم، مستمر و با کیفیت میتواند تأثیرات عمیق و ماندگاری در سطح نخبگانی و عمومی ایجاد کند.
نظر شما