«مادر»؛ قلب تپنده روایت‌ها در سینمای ایران

«مادر» در سینمای چهار دهه پس از انقلاب اسلامی، قلب تپنده روایت‌های ایرانی را شکل می‌دهد، باید گفت سینمای ایران در بازنمایی مادر در قاب‌های مختلف مسیری طولانی و سخت را پیموده و در قالب‌هایی از اسطوره تا روزمره، از حماسه تا زخم و از معصومیت تا پیچیدگی‌های دنیای مدرن به عنوان یک حقیقت ثابت مانده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، در تاریخ فرهنگ ایرانی، «مادر» همواره فراتر از یک نقش خانوادگی بوده است؛ سایه‌ای آرام‌بخش، پناهگاهی امن و نقطه‌ای که جهان از آن آغاز می‌شود. این تصویر عاطفی و اسطوره‌ای، سال‌هاست که بر پرده بزرگ سینمای ایران نیز جاری است؛ گاهی در هیبت مادری حماسی و نجیب، گاهی در قامت زنی تنها و استوار، و گاه در چهره‌ای روزمره اما عمیقاً ملموس؛ به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و گرامیداشت روز مادر، مرور دوباره بر فیلم‌هایی که «مادر» را به عنوان قلب تپنده روایت خود برگزیده‌اند، فرصتی است برای دیدن اینکه چگونه سینمای ایران، طی چهار دهه گذشته، تصویر مادر را گسترش داده، عمیق‌تر کرده و به نسل‌های جدید سپرده است.

از حماسه تا حزن؛ نخستین تصویرهای مادرانه پس از انقلاب

سینمای دهه ۶۰، هم‌زمان با فضای اجتماعی پس از انقلاب، مادر را در بستر حماسه و تراژدی بازنمایی کرد. فتحعلی اویسی در فیلم «مادر» (۱۳۶۳)، مادری را تصویر می‌کند که در کوران حمله مغول‌ها، برای رهایی پسرش از مرگ می‌جنگد؛ روایتی تلخ از عشقی که حتی مرگ هم نمی‌تواند آن را خاموش کند. چند سال بعد، علی حاتمی با شاهکار ماندگار «مادر» (۱۳۶۸)، این مفهوم را به اوج شاعرانه خود رساند. مادری که حضورش چون نسیم، رابطه‌ها را سامان می‌دهد، خاطره‌ها را زنده می‌کند و خانواده‌ای از هم‌پاشیده را بار دیگر گرد هم می‌آورد. نگاه حاتمی به مادر، نه فقط سینمایی که فرهنگی است؛ مادر به عنوان «ریشه»، «پیوست» و «مرهم».

سینمای دهه ۷۰؛ مادران میان سنت و دنیای جدید

در دهه ۷۰، تصویر مادر بیشتر به زیست واقعی و روزمره نزدیک شد. سیامک شائقی در «مادرم گیسو» (۱۳۷۴)، مادر را در مواجهه با تغییرات خانوادگی و اجتماعی ترسیم می‌کند؛ زنی که در متن تحولات نسل جدید، همچنان نقش محوری‌اش را از دست نمی‌دهد. دو سال بعد، کمال تبریزی در یکی از بهترین آثار کارنامه‌اش یعنی «مهر مادری» (۱۳۷۶)، تصویری تازه از مادر ارائه داد؛ مادری که حتی در اشتباه گرفتنش با یک مددکار، باز هم در ناخودآگاه نوجوان قصه، منشأ مهر و پناه است.

«مادر»؛ قلب تپنده روایت‌ها در سینمای ایران

دهه ۸۰؛ اوج مادرانگی‌های مدرن و پرتنش

دهه ۸۰ نقطه عطفی در بازنمایی مادر بود؛ مادرانی تنها، مقاوم، دلشکسته اما نترس. در «من ترانه ۱۵ سال دارم» (۱۳۸۱)، غیبت مادر، جای خالی‌اش را به وزن سنگین‌تری تبدیل می‌کند؛ مادری که حضور ندارد اما نبودنش تعیین‌کننده‌ترین عامل زندگی ترانه است.

داریوش مهرجویی در «مهمان مامان» (۱۳۸۲)، مادر را قهرمان خاموش خانه‌ای شلوغ و فقیر نشان می‌دهد؛ زنی که بحران‌های کوچک و بزرگ را با تدبیری مادرانه حل می‌کند و دلگرمی می‌بخشد.

«مادر»؛ قلب تپنده روایت‌ها در سینمای ایران

رخشان بنی‌اعتماد در دو فیلم مهمش، «گیلانه» (۱۳۸۳) و «خون‌بازی» (۱۳۸۶)، مادر را در میدان سختی‌های جسمی و روحی قرار می‌دهد. «ننه گیلانه» نماد صبری استثنایی است؛ مادری که از فرزند جانبازش نگهداری می‌کند و امید را حتی در ویرانه‌ها زنده نگه می‌دارد. در «خون‌بازی»، مادر به دل خیابان‌ها، کلانتری‌ها و درمانگاه‌ها می‌زند تا دختر معتادش را نجات دهد؛ تصویری به شدت واقعی، امروزی و دردناک.

هم‌زمان، «میم مثل مادر» (۱۳۸۵) محمد ملاقلی‌پور، مادر را در چهره‌ای حماسی و تراژیک نشان می‌دهد؛ مادری که فرزند معلولش را تنها امید زندگی می‌داند و همه چیز را برای او فدا می‌کند. این فیلم بازتابی از فداکاری‌های بی‌انتها و سکوت نجیبانه مادران ایرانی است.

«مادر»؛ قلب تپنده روایت‌ها در سینمای ایران

از سادگی روزمره تا انتظار بی‌پایان

در «به همین سادگی» (۱۳۸۶)، رضا میرکریمی زندگی یک زن خانه‌دار را در یک روز خلاصه می‌کند؛ روایتی بی‌پیرایه از رنج‌های خاموش، دل‌تنگی‌ها و انتخاب‌هایی که مادران در زندگی روزمره تجربه می‌کنند؛ ساده اما تکان‌دهنده.

در دهه ۹۰، «گهواره‌ای برای مادر» (۱۳۹۱) و «شیار ۱۴۳» (۱۳۹۲) هر کدام گوشه‌ای دیگر از مادرانگی را نشان دادند؛ مادرانی عاشق، نگران، امیدوار و صبور. به‌ویژه «شیار ۱۴۳» نرگس آبیار، تصویر مادر منتظر را به اسطوره‌ای معاصر بدل کرد؛ مادری که دهه‌ها چشم‌به‌راه فرزند رزمنده‌اش می‌ماند و در این انتظار، نه می‌شکند و نه تردید می‌کند.

دهه ۱۴۰۰؛ مادران در پیچ‌وخم اخلاق و زندگی مدرن

«مادر»؛ قلب تپنده روایت‌ها در سینمای ایران

در «بی‌مادر» (۱۴۰۰)، سیدمرتضی فاطمی مادر را در مسیری اخلاقی، پیچیده و گاه پرچالش قرار می‌دهد. مادر در این فیلم نه فقط نقش زیستی که نقش تصمیم‌گیر در تقابل با دوگانه‌های امروزین را دارد؛ مادری که مفهومش با انتخاب‌ها، هزینه‌ها و مسئولیت‌های جدید همراه شده است.

مادر؛ قهرمان همیشگی قصه‌ها

مرور این فیلم‌ها نشان می‌دهد که سینمای ایران در بازنمایی مادر، از اسطوره تا روزمره، از حماسه تا زخم، و از معصومیت تا پیچیدگی‌های دنیای مدرن، مسیری طولانی پیموده است. اما در همه این قاب‌ها، یک حقیقت ثابت مانده است؛ «مادر، قلب تپنده روایت ایرانی» است. او گاهی خانه را جمع می‌کند، گاهی فرزند را، گاهی خاطره را و گاهی حتی جهان را.

به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س)، این مرور کوتاه یادآور جایگاهی است که مادر در فرهنگ ما دارد؛ جایگاهی که سینما تنها توانسته گوشه‌ای کوچک از عظمت آن را به تصویر بکشد.

کد خبر 1854704

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha