خبرگزاری شبستان_آران و بیدگل/روح اله باقری؛ هفته تکریم معلولین (۸ تا ۱۴ آذر) هر ساله فرصتی برای توجه دوباره به مهمترین اصل در تعامل با افراد دارای معلولیت است؛ اصلی که فراتر از همه قوانین و آییننامهها، در متن دین و فرهنگ ما ریشه دارد: اصل کرامت انسانی.
اگرچه شاید در رسانهها و محافل اجتماعی، بحث درباره معلولیت اغلب در قالب «حقوق» یا «مناسبسازی» بازتاب مییابد، اما میراث دینی و قرآنی ما زاویهای گستردهتر و بنیادینتر ارائه میدهد. در فرهنگ اسلامی، معلولیت نه «نقص فرد» که «آزمون جامعه» است؛ آزمونی که میزان رشد اخلاقی، بلوغ اجتماعی و عمق ایمان جامعه را آشکار میسازد.
از همین منظر، معضل اصلی در مسئله معلولیت، خودِ معلول نیست؛ بلکه نوع نگاه جامعه به اوست. اسلام، ما را دعوت میکند که به جای ترحم، به مسئولیت بیندیشیم و به جای نگاه به «ناتوانی»، ظرفیت کرامت را ببینیم. این گزارش، تلاش دارد با نگاهی تفسیری و تحلیلی، جایگاه معلولان را در قرآن و روایات بازخوانی کند؛ بازخوانیای مبتنی بر دیدگاهی نو که میگوید: «توانخواهی حقی الهی است و کرامت انسان، معیار نخستین در هر رویکرد اجتماعی.»
بخش اول: مبانی قرآنی کرامت؛ بازگشت به اصل انسانیت
۱. کرامت ذاتی و بیقید انسان
نخستین بنیان نگاه اسلامی به معلولیت، اصل «کرامت ذاتی انسان» است؛ اصلی که آیه ۷۰ سوره اسراء با صراحت اعلام میکند: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ…» این تکریم، بیقید و شرط است؛ نه وابسته به سلامت جسمانی، نه قدرت اقتصادی و نه جایگاه اجتماعی.
بسیاری از مفسران معتقدند که با این آیه، قرآن از همان آغاز، هرگونه تفکیک ارزشی میان افراد را نفی کرده و معیار اساسی منزلت را «انسان بودن» قرار داده است.
در چنین نگاهی، برچسبهایی مانند «ناتوان»، «کمتوان» یا «معلول» تنها ویژگیهای جسمیاند، نه معیار ارزشگذاری انسان.
۲. رفع قید اجتماعی از معلولیت در قرآن
قرآن در سه موضع – سوره نور، فتح و عبس – با تکرار عبارت «لَیْسَ عَلَی الْأَعْمَی حَرَجٌ» بر این نکته تأکید میکند که معلولیت نباید موجب محرومیت فرد از حقوق اجتماعی یا مشارکت در زندگی عمومی شود.
این تأکید سهباره در کتابی که هر واژه آن حسابشده است، معنایی روشن دارد: اسلام نمیپذیرد که نقص جسمی موجب سرزنش، کنارگذاری یا کاهش شأن اجتماعی شود.
از نگاه برخی اندیشمندان، این آیات نخستین گامهای یک «نظام حقوقی نوین برای معلولان» را ترسیم میکنند؛ نظامی مبتنی بر رفع تبعیض، مشارکت اجتماعی و استقلال فردی.
۳. فلسفه قرآنی معلولیت: ابتلای فرد یا آزمون جامعه؟
یک ایده تحلیلی کمتر پرداختشده در تفاسیر اجتماعی قرآن آن است که وجود افراد دارای معلولیت، بیش از آنکه آزمون خود فرد باشد، آزمون جامعه است. آیه «وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً» ناظر به این معناست که برخی چالشها برای سنجش رفتار جمعی در جامعه قرار داده شده است. جامعهای که در برابر موانع جسمی افراد، مانع اجتماعی میسازد، در حقیقت در آزمون الهی «رفاقت با کرامت انسان» مردود میشود.
بخش دوم: سنت پیامبر و اهلبیت(ع)؛ ترویج مسئولیت اجتماعی، نه ترحم فردی
۱. پیامبر رحمت؛ از تکریم فردی تا گماردن مسئولیت اجتماعی
در میان یاران پیامبر(ص)، نام عبداللّه بناُممکتوم جایگاه ویژهای دارد؛ مردی نابینا که پیامبر نه تنها او را از جمع یاران کنار نگذاشت، بلکه نقشهای مهم اجتماعی و حکومتی به او سپردند.
روایتها میگویند روزی ابناُممکتوم نابینا نزد پیامبر(ص) آمد و خواستار راهنمایی برای نزدیک شدن به خدا شد. اما هنگام ورود او، جمعی از سران قریش در کنار پیامبر نشسته بودند و پیامبر مشغول دعوت آنان بود. نابینا بودن ابناُممکتوم باعث شد ناخواسته فضای جمع متوقف شود و برخی از حاضران با بیاعتنایی به او نگاه کنند.
در همین لحظه، آیات ابتدایی سوره «عبس» نازل شد؛ آیاتی که در واقع اعلام یک اصل الهی بود: ارزش انسان به توانایی جسم نیست؛ به حقیقتجویی و کرامت انسانی است.
پس از این واقعه، پیامبر(ص) احترام ویژهای برای او قائل شدند تا جایی که ابناُممکتوم را یکی از دو مؤذن رسمی مدینه قرار دادند. اما مهمتر از آن، بارها هنگام خروج پیامبر از مدینه، او را به عنوان جانشین خود در اداره امور شهر تعیین میکردند؛ مسئولیتی که نشان میدهد اسلام نابینایی را مانعی برای نقشآفرینی اجتماعی نمیداند.
حتی در نقلها آمده است که پیامبر(ص) گاه عبای خود را زیر پای ابناُممکتوم میگستردند تا مردم بدانند معیاری بالاتر از کرامت انسانی وجود ندارد.
این داستان، یکی از روشنترین مصادیق پیامبر رحمت است و بنیانی نوآورانه در فرهنگ دینی گذاشت: محدودیت جسمی مانع توانایی مدیریتی نیست. در دورانی که در بسیاری از جوامع، معلولان حتی حق حضور اجتماعی نداشتند، چنین رویکردی یک انقلاب فرهنگی محسوب میشود.
۲. روایت تکاندهنده درباره حقِ «ضعیف» در جامعه اسلامی
از روایات کمنظیر و تأثیرگذاری که نگاه اسلام به معلولان، ناتوانان و آسیبپذیران را روشن میکند، حدیثی است که با مضمون: «مَن قَضی لِلضَّعیفِ حاجَتَهُ…» در منابع معتبر شیعه و سنی نقل شده است.
متن کامل روایت
در کتاب الکافی (ج۲، ص۱۹۹) و همچنین در امالی شیخ صدوق آمده است که پیامبر خدا(ص) فرمود: «مَن قَضی لِلضَّعیفِ حاجَتَهُ، قَضَی اللهُ لَهُ أَلفَ حَاجَةٍ مِن حَوائِجِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ.» «هرکس نیاز انسانِ ناتوان را برآورده سازد، خداوند هزار نیاز او را در دنیا و آخرت برطرف خواهد کرد.»
این روایت در منابع اهل سنت نیز با مضمون مشابه نقل شده است که پیامبر(ص) فرمود: «هل تُنصرون وتُرزقون إلا بضُعفائکم؟» (صحیح بخاری، کتاب الجهاد) «آیا جز بهوسیله ناتوانانتان یاری و روزی میشوید؟»
مهمترین نکته روایت این است که پیامبر(ص) ضعیف را منشأ برکت، پیروزی و رزق جامعه معرفی میکند؛ نه بار اضافی، نه مزاحم و نه سربار اجتماعی. این نگاه دقیقاً برخلاف نگاههای معمول در تاریخ است که انسان ناتوان را «کمبازده» میدانند.
در روایتی دیگر، پیامبر(ص) خطاب به مسلمانان میفرمایند: «ابغونی الضعفاء، فإنما تُرزقون وتُنصرون بضعفائکم.» «ضعیفان را برای من بیاورید، که شما تنها به برکت آنان روزی داده میشوید و یاری میگردید.» این حدیث با سند معتبر در سنن ابیداود و مسند احمد نیز ثبت شده است.
در این دسته روایات چند پیام روشن و انقلابی برای جامعه اسلامی وجود دارد:
۱.ارزش ذاتی «ضعیف» فراتر از توانایی جسمی است: پیامبر، کرامت افراد کمتوان را به سطحی رسانده که آنان را عامل رزق و پیروزی جامعه میداند. این یعنی نگاه اسلام به معلولیت، صرفاً نگاه حمایتی نیست؛ نگاه وجودی و اثرگذار است.
۲.جامعه بدون حمایت از ضعیف، از رحمت و نصرت الهی محروم میشود: پیروز شدن، موفقیت اجتماعی، توسعه و امنیت و...در نگاه پیامبر از مسیر دلجویی و رفع نیاز ناتوانان میگذرد.
۳. قضای حاجت معلولان عبادتی اجتماعی است: در روایت نخبهپرور اسلام، ارزش گرهگشایی از نیاز انسان ناتوان تا سطح هزار نیاز برای خودِ گرهگشا بالا میرود.
۴. معلولیت آزمون فرد نیست؛ آزمون جامعه است: این روایت زیربنای بسیاری از سیاستهای اجتماعی اسلامی درباره معلولان است.
۳. سیره امیرالمؤمنین؛ نخستین نظام حمایتی رسمی برای معلولان
یکی از جلوههای بارز نگاه دینی به معلولیت در سیره امام علی(ع) نمود پیدا میکند. روایت تاریخی مشهور حکایت از آن دارد که روزی حضرت در کوچههای کوفه با پیرمرد نابینایی مواجه شدند که برای گذران زندگی از مردم درخواست کمک میکرد. امام پرسیدند: «این چیست؟» و اطرافیان توضیح دادند که او دیگر توان کار ندارد و برای تأمین معاش خود به دیگران متوسل شده است.
امام علی(ع) با ناراحتی فرمودند: «از او در جوانی کار کشیدید و اکنون که ناتوان شده، رهایش کردهاید؟» سپس دستور دادند که از بیتالمال حقوق ثابت و مستمری برای او تعیین شود. این اقدام، نشاندهنده آن است که در نگاه علوی، توانخواهی معلولان حق الهی و مسئولیت جامعه است، نه لطف یا ترحم فردی. همچنین نشان میدهد که کرامت انسانی مقدم بر رفاه اقتصادی و توانایی جسمی است و هیچ محدودیت جسمی نباید موجب محرومیت اجتماعی شود.
این الگو، امروز نیز میتواند پایهای برای سیاستگذاریهای عدالتمحور و توانافزا در جامعه باشد؛ جایی که احترام به کرامت انسانها معیار سنجش واقعی عدالت است.
بخش سوم: توانخواهی در اندیشه اسلامی؛ معلولیت، ناتوانی نیست
در نگاه دینی، انسان موجودی چندبُعدی است و معیار ارزشگذاری او، نه تواناییهای جسمی بلکه میزان تلاش، نیت و تقواست. بر اساس آیه «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»، ملاک نهایی برتری، «پیوند قلبی با فضیلت» است نه قدرت فیزیکی.
سه اصل بنیادین در نگاه اسلام به توانخواهی:
۱. بدن ابزار است، نه معیار هویت.
۲. تلاش، ارزشآفرین است، نه نتیجه.
۳. معلولیت میتواند ظرفیتی برای شکوفایی استعدادهای پنهان باشد.
بخش چهارم: تحلیل اجتماعی؛ جامعه امروز و چالش عمل به مبانی دینی
با وجود پیشرفتهای قابل توجه در حوزه قانونگذاری، هنوز فاصله میان «معارف دینی» و «رفتار اجتماعی» محسوس است. بخش مهمی از این فاصله ناشی از یک چالش کلیدی است: جامعه هنوز معلولیت را پدیدهای فردی میبیند، نه اجتماعی.
در نگاه دینی:
-مشکل اصلی «معلولیت» نیست؛ «بیعدالتی» است.
-مانع اصلی «ناتوانی فرد» نیست؛ «ناتوانی ساختار» است.
-آنچه کرامت را مخدوش میکند «کمتوانی جسمی» نیست؛ «کمتوجهی جامعه» است.
-مسکن، حملونقل، پیادهروها، آموزش، اشتغال و رسانهها، همه عرصههایی هستند که میتوانند یا کرامت را پاس بدارند یا آن را نادیده بگیرند.
بخش پنجم: پیام دینی به سیاستگذاران و جامعه
مجموعه آیات قرآن و روایات اهلبیت(ع) تصویری روشن از مسئولیت جامعه اسلامی در قبال افراد دارای معلولیت ترسیم میکند؛ تصویری که نه بر ترحم، بلکه بر عدالت، کرامت و مشارکت اجتماعی استوار است. از همین رو، پیام دین برای سیاستگذاران امروز کاملاً صریح و قابل اجراست:
۱. مناسبسازی فضاهای شهری و اداری، وظیفه شرعی و حقوقی است؛ نه لطف و منت.
اسلام با تأکید بر رفع «عُسر و حَرَج» و فراهم کردن امکان مشارکت برای همگان، دولتها را موظف به ایجاد دسترسی برابر میداند.
۲. ایجاد فرصتهای شغلی برابر، بخشی از عدالت اجتماعی است.
روایات امام علی(ع) درباره پرهیز از تبعیض و اولویتدادن به حمایت از افراد ناتوان، مستقیماً ناظر به سیاستگذاری اقتصادی و اشتغال امروز است.
۳. صیانت از کرامت انسانی باید محور تمام قوانین باشد.
آیات الهی، کرامت را حقی ذاتی برای همه انسانها معرفی میکنند؛ حقی که حتی در کوچکترین رفتارهای اجتماعی—از نحوه خطاب کردن افراد تا طرحریزی لوایح—باید رعایت شود.
۴. رسانهها وظیفه دارند تصویر افراد دارای معلولیت را از «سوژه ترحم» به «شریک توسعه» تغییر دهند.
این رویکرد ریشه در نگاه قرآنی دارد که انسانها را بر پایه «تقوا» و «توان اخلاقی» میسنجد، نه محدودیتهای جسمانی.
در یک جمعبندی کوتاه؛ الگوی دینی، جامعهای میسازد که در آن فرد معلول نه حاشیهنشین، بلکه عضوی فعال، محترم و اثرگذار است؛ و این نگاه میتواند نقشه راه سیاستگذاری اجتماعی ایران امروز باشد.
نتیجهگیری؛ آزمون ایمان در رفتار اجتماعی
اگرچه روز جهانی معلولین تنها یک روز در تقویم است، اما آموزههای قرآن و سنت نشان میدهد که اصل احترام به افراد دارای معلولیت، بخشی از هویت ایمانی یک جامعه است. از منظر دین، معلولیت نه نشانه ضعف فرد است و نه دلیل برتری دیگران بر او؛ بلکه آینهای است که میزان کرامتمحوری جامعه را نشان میدهد.
بهبیان دیگر؛ معلولیت در نگاه اسلام، محدودیت فرد نیست؛ معیار سنجش عدالت و ایمان جامعه است. این حقیقت، اگر در سیاستگذاری و فرهنگ عمومی نهادینه شود، بیشک جامعهای متکاملتر، اخلاقیتر و نزدیکتر به الگوی اسلامی ایجاد خواهد کرد.
نظر شما