عهد آب در برابر عهد خون؛ نقد الهیات قربانی در آیه ۶۰ بقره

آیه ۶۰ سوره بقره، از رهگذر روش بینامتنی، چرخشی الهیاتی را آشکار می‌کند: تصحیح میثاق خون به میثاق آب، براندازی منطق قربانی و داوری، و اعلام عهد جهانی رحمت. نسخهٔ الهیاتی عصر داده و نظارت همین است: هر جا فیض مشروط شود و رزق به ابزار کنترل بدل گردد، فساد سازمان‌یافته استمرار می‌یابد. قرآن، با زبان سنگ و آب، ما را به عهد جدیدی فرامی‌خواند — عهدی که سرچشمه آن، رحمت بی‌قید و فیض همگانی است.

به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: بیست و هشتمین جلسه از سلسله‌ جلسات «قوم یهود در قرآن» با سخنرانی حجت‌الاسلام «محمدمهدی میرجلیلی» و موضوع «عهد آب در برابر عهد خون؛ خوانش بینامتنی و نقد الهیات قربانی در آیه بقره:۶۰» در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.

آیه۶۰ سوره بقره که می فرماید: «وَإِذِ اسْتَسْقَی مُوسَی لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ  کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ؛ هنگامی که موسی برای قوم خود طلب آب کرد، گفتیم: «با عصایت بر سنگ بزن»، پس دوازده چشمه از آن جوشید. هر گروه جای نوشیدن خود را شناخت. بخورید و بیاشامید از روزی خدا، و در زمین به فساد عملِ سازمان‌یافته نپردازید» از نمونه‌های برجسته‌ای است که در آن قرآن مستقیماً با سنت‌های الهیاتی و روایی پیشین وارد گفت‌وگو می‌شود. این آیه صحنه‌ای ظاهراً طبیعی – جاری شدن آب از سنگ به دعای موسی – را به سطحی الهیاتی ارتقا می‌دهد؛ جایی که مفاهیم سنگ (الحجر)، عصا (العصا)، آب (الماء) و عدد دوازده، همگی نشانه‌هایی از یک میثاق الهی هستند. در خوانش میان‌متنی، این عناصر ریشه در دو روایت توراتی دارند: ضربه به سنگ در رِفیدیم (خروج ۱۷) و در قادش (اعداد ۲۰). این دو واقعه، در الهیات یهودی متأخر، به رمز قربانی و فدیه خونین بدل شدند؛ یعنی فیض خداوند مشروط به ریخته شدن خون و اقرار به گناه.

قرآن، با بازروایت همین صحنه، در واقع آن سنت را تصحیح الهیاتی می‌کند: فیض الهی در اینجا بدون شرط قربانی و بدون واسطهٔ گناه عطا می‌شود. آب – به جای خون – نشانهٔ رحمت بی‌واسطه است، و عدد دوازده، نه نماد سلسله‌مراتب قبیله‌ای، بلکه نشان‌دهندهٔ تقسیم برابر رزق الهی میان همهٔ فرزندان بنی‌اسرائیل است. بدین ترتیب، آیهٔ «فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا» را می‌توان نقطهٔ آغاز بازسازی عهد جهانی رحمت دانست؛ بازگشت از عهد داوری و قربانی به عهد رزق و فیض.

۱-ریشه روایی و الهیاتی در متون پیشین

در کتاب خروج (Exodus ۱۷:۱–۷) و سفر اعداددو روایت از ضربهٔ موسی بر سنگ ثبت شده است. در نخستین واقعه در «رفیدیم»، موسی به فرمان خداوند تنها یک بار بر سنگ می‌زند و آب جاری می‌شود؛ نشانه‌ای از رحمت در مسیر ایمان. اما در واقعهٔ دوم در «قادِش»، موسی دوباره سنگ را می‌زند — و این تکرار، به‌روایت الهیات ربانی، نشانهٔ شک، داوری و آغاز مفهوم قربانی است. از همین نقطه، در سنت یهودی، آبِ عهد به خون تبدیل شد: فیض الهی دیگر مشروط به ریختن خون قربانی شد؛ بی‌گناهی تنها از طریق داوری و فدیه ممکن بود. این منطق بعدها اساس الهیات خون در تمام آیین‌های ابراهیمیِ پس از آن شد.

۲. تصحیح قرآنی و بازسازی معنا

قرآن در آیه ۶۰ بقره دقیقاً همان صحنه را بازمی‌آورد اما ساختار را معکوس می‌کند. در بیان قرآنی نه تکرار و نه داوری وجود دارد؛ موسی یک‌بار «به فرمان الهی» با عصا بر سنگ می‌زند و آب فوران می‌کند. ساختار فعل‌ها («فَقُلْنَا اضْرِبْ»، «فَانفَجَرَتْ») نشان می‌دهد که تحقّق جریان آب نه به زدن، بلکه به فرمان مشروطِ رحمان وابسته است. فیض الهی، برخلاف عهد خون، بی‌قید و هشدارآمیز آمده است، اما پایان آیه – «وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» – هشدار می‌دهد: اگر فیض تبدیل به ابزار فساد شود، دوباره عهدِ قساوت بازمی‌گردد.

قرآن در این حرکت، الهیات قربانی را نفی می‌کند. آب ـ که در الهیات سامی نماد رحمت زنانه و حیات است ـ جایگزین خون می‌شود؛ خون در عهد نخست نشانهٔ داوری و مرگ بود، اما آب در عهد قرآنی نشانهٔ حیات، رزق و تقسیم عادلانه است. در نتیجه، خاستگاه گناه دیگر بیرونی نیست، بلکه در «فساد سازمان‌یافته» انسان‌هاست — آن‌چه با واژه دقیق «تعثوا» بیان می‌شود.

۳. عدد دوازده و بازسازی تساوی عهد

در تورات، عدد دوازده نماد ساختار قبیله‌ایِ مبتنی بر انتخاب و سلسله‌مراتب بود؛ بنی‌اسرائیل تقسیم شدند تا معناهای قدرت متمرکز شود. در قرآن، همین عدد به یک ساختار توزیعی تبدیل می‌شود: هر قوم «مشرب خود را می‌داند»؛ یعنی در عهد رحمت، هر گروه، بدون امتیاز و داوری، از رزق الهی بهره‌مند است. این بازساخت مفهومی در سطح الهیاتی به تثبیت مفهوم عهد تساوی‌بخش فیض انجامیده است، و در تاریخ عرفان اسلامی به نماد عددی دوازده امام نیز پیوند خورده؛ تجلی همان تداوم حیات و علم در برخاست فیض الهی میان انسان‌ها.

۴. معناشناسی سنگ و عصا در دو متن

در متون ربانی، سنگ (אבן) به نماد داوری سخت یا قلب حیوانی انسان تعبیر شد؛ چیزی که باید شکسته شود تا فیض جاری گردد. عصا، ابزاری برای سلطه بود و در حوادث مربوط به موسی، نشانهٔ قدرت و کنترل شد. در آیهٔ بقره:۶۰، هر دو نماد از نو معنا می‌گیرند: سنگ، سرچشمهٔ فیض می‌شود نه محکومیت؛ و عصا، ابزار تبعیت و رحمت می‌گردد نه سلطه. این جابه‌جایی نمادشناختی، در بنیاد الهیاتی قرآن، همان بازنویسی عهد جهانی است

.

۵. نتیجهٔ بینامتنی

در چارچوب بینامتنیت، بقره:۶۰ گفت‌وگویی نقادانه با ابن‌سنت‌های قربانی و خون است. قرآن، با حفظ زبان و نشانه‌ها، معنای دقیق آن را وارونه می‌سازد: از داوری به رحمت، از خون به آب، از انحصار به تقسیم. این تصحیح نه فقط یک لحظهٔ تاریخی، بلکه بازگشت دائمی الهیات از نظام خشونت و قربانی به نظام رحمت و رزق است.

بخش سوم: تطبیق مدرن — از سنگ تا سیلیکون

عنوان فرعی: بازتولید عهد خون در عصر داده و نظارت

۱. از سنگ سخت تا سنگ سیلیکونی

اگر در عهد توراتی، «سنگ» نماد قلب سخت و مکان محصور فیض بود، در جهان معاصر این سنگ به شکل سیلیکون و زیرساخت داده‌ها ظاهر شده است. مراکز پردازش داده، سرورها و تراشه‌ها همان «سنگ» ‌هایی هستند که از آن، نه آب حیات، بلکه اطلاعات و کنترل استخراج می‌شود. در ساختارهای امنیتی و فناورانهٔ اسرائیل، این سنگ به معنای واقعی کلمه مرکز الهیات جدید شده است — الهیاتی که فیض را با نظارت خلط می‌کند و علم را با سلطه یکی می‌گیرد.

۲. عصا به‌مثابه فرمان الگوریتمی

در عصر موسی، عصا ابزار اطاعت از فرمان الهی و جاری شدن رحمت بود؛ اما امروز در دستان ساختارهای اطلاعاتی، عصا به الگوریتم تبدیل شده است — همان فرمانِ کوبنده‌ای که بر سنگِ سیلیکونی ضربه می‌زند تا داده بیرون آید. در منطق سیستم‌های نظارتی مانند واحد اطلاعات نظامی اسرائیل Unit ۸۲۰۰))، عصا دیگر وسیلهٔ هدایت نیست، بلکه کُدِ فرمانِ کنترل است: عقلِ مصنوعی که به جای حکمت الهی عمل می‌کند و جریان فیض را به جریان نظارت بدل می‌سازد.

۳. دوازده چشمه به‌مثابه دوازده حوزه نفوذ جهانی

همان‌گونه که در آیه آب حیات در دوازده چشمه تقسیم شد، امروز قدرت اطلاعاتی اسرائیل بر دوازده حوزهٔ جهانی متمرکز است:

امنیت سایبری، ارتباطات، مالی، دیپلماسی، رسانه، هوش مصنوعی، نرم‌افزار نظامی، زیرساخت انرژی، آموزش، بهداشت، حمل‌ونقل و فضا. هر یک از این چشمه‌ها به جای جریان رحمت، جریان انحصار دانایی و کنترل محرمانه شده‌اند؛ این همان بازتولید عهد خون در قالب دیجیتال است.

۴. پگاسوس و منطق فساد سازمان‌یافته

نرم‌افزار جاسوسی Pegasus که توسط شرکت اسرائیلی NSO Group ساخته شده، تصویری آشکار از تعبیر قرآنی «تعثوا فی الأرض مفسدین» است. همانند قوم بنی‌اسرائیل که از چشمه‌های رحمت سوءاستفاده کردند، نظام‌های اطلاعاتی نوین فیض دانایی را تبدیل به فساد ساختاری کرده‌اند؛ نظارت بر انسان به جای هدایت انسان. این منطق همان «عهد خون دیجیتال» است: قربانی داده در برابر امنیت، درست مانند قربانی خون در برابر بخشش.

۵. از فدیه تا فیض؛ راه اصلاح قرآن

قرآن در پایان آیه، پس از بیان فیض آب، هشدار می‌دهد: «وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ.» این جمله نه تنها خطاب به بنی‌اسرائیل، بلکه پیام جهانی است به تمدن‌های آینده — که اگر جریان علم، رزق و داده به ابزار فساد و کنترل بدل شود، همان چرخهٔ عهد خون باززنده خواهد شد. راه تصحیح، بازگشت به میثاق رحمت است؛ علم برای فیض، نه برای سلطه؛ داده برای رزق اشتراکی، نه برای تسلط اطلاعاتی.

در تطبیق مدرن، «سنگ» همان سرور داده است و «عصا» همان الگوریتم فرمان؛ فیض، تبدیل به جریان کنترل شده، و چشمه‌ها، حوزه‌های قدرت شده‌اند. این بازتولید همان الگوی عهد خون است، در لباسی فناورانه. قرآن با پایان هشدارآمیز خود، راه گسستن از این عهد را روشن می‌کند: بازگشت از قربانی به رحمت، از اطلاعاتِ قساوت به معرفتِ فیض.

بخش چهارم: نتیجه‌گیری الهیاتی و فلسفی

عنوان فرعی: بازسازی میثاق جهانی رحمت؛ پایان چرخهٔ قربانی و آغاز عصر فیض

۱. بازگشت از داوری قبیله‌ای به رحمت جهانی

آیه ۶۰ سوره بقره در نگاه نهایی نه یک گزارش تاریخی، بلکه یک بیانیهٔ الهیاتی است؛ بیانیه‌ای که می‌خواهد تاریخ را از درونِ نظام قربانی آزاد کند. موسی در این آیه نمایندهٔ گفت‌وگو میان عهد قدیم و عهد جدید است، اما در منطق قرآن، نه پیام‌آور داوری، بلکه مجرای فیض است. فرمان «اضرب بعصاک الحجر» در اینجا آغاز بازسازی عهد جهانی است — عهدی که با فیض آب تأسیس می‌شود، نه با خون.

قرآن، با تبدیل خون به آب، قربانی را به سپاس، خشونت را به رحمت و مالکیت را به اشتراک دگرگون می‌کند. این تغییر، بازگشت از الهیات مبتنی بر ترس به الهیات مبتنی بر رزق است؛ از وابستگی انسان به داوری الهی به اتصال مستقیم او با رحمت الهی.

۲. عهد آب به مثابه تئولوژی نوین فیض

آیه در نظام قرآنی تثبیت‌کنندهٔ یک «تئولوژی آب» است — یعنی الهیاتی که فیض و رزق را نامشروط می‌فهمد. آب در این منطق، نه ابزار پاکی فیزیکی بلکه نماد جریان علم و رحمت الهی است. به همین دلیل تمام عبادات اسلامی بر پایه آب بنا شده‌اند: وضو، غسل، تیمم، حج. این ساختار عبادی یادآور آن است که انسان نباید برای دسترسی به رحمت الهی خون بریزد، بلکه باید خود را در جریان آبِ فیض قرار دهد.

۳. تداوم نقد قربانی در الگوی تمدنی

در خوانش بینامتنی، ۶۰ آیه بقره: نخستین اصلاح عهد قربانی است؛ اما در تداوم تاریخی، همین اصل الهیاتی به بنیان نقد تمدن‌های مدرن بدل می‌شود. هر ساختاری که فیض را با انحصار یا کنترل تعریف کند، در حقیقت بازگشت به همان «عهد خون» است — چه در آیین‌های مذهبی، چه در نظام‌های اطلاعاتی و اقتصادی. تمدنی که داده و علم را قربانی امنیت یا قدرت می‌کند، بازنویسی مدرن همان قربانی خون است.

۴. میثاق رحمت در برابر میثاق کنترل

از منظر فلسفی، بازگشت از میثاق خون به میثاق آب، انتقال از «تجسد داوری» به «تجسد رحمت» است. در عصر حاضر، این انتقال یعنی بازتعریف فناوری و دانش به عنوان ابزار فیض، نه ابزار سلطه. همان رویکردی که قرآن در پایان آیه دستور می‌دهد: «کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللَّهِ» — فرمان به بهره‌مندی جهانی، در برابر «وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» — هشدار به انحصار و فساد سیستماتیک.

در زبان امروز، این یعنی بازگرداندن علم و فناوری از منطق نظارت و کنترل (عهد سیلیکونی) به منطق رشد و فیض (عهد آبی).

۵. پیام نهایی آیه در افق الهیات جهانی

آیه ۶۰ بقره، در سطحی عمیق، پایان الهیات خون و آغاز الهیات آب است:

آب به عنوان رمز رحمت، علم، و حیات مشترک؛

عصا به عنوان ابزار اطاعت از فرمان رحمت؛

سنگ به عنوان مرکز فیض نه مرکز داوری؛

و عدد ۱۲ به عنوان نمود تقسیم برابر رزق بر تمام انسان‌ها.

این آیه دعوتی است به خودِ تمدن انسانی: بازگردیم از منطق قربانی به منطق فیض، از جهان سخت و بستهٔ داده‌ها به جهان جاری و زندهٔ رحمت. بازسازی عهد جهانی یعنی بازسازی فلسفهٔ خودِ انسان؛ انسانی که نه قربانی قدرت، بلکه حامل آب حیات است.

آیه ۶۰ سوره بقره، از رهگذر روش بینامتنی، چرخشی الهیاتی را آشکار می‌کند: تصحیح میثاق خون به میثاق آب، براندازی منطق قربانی و داوری، و اعلام عهد جهانی رحمت. نسخهٔ الهیاتی عصر داده و نظارت همین است: هر جا فیض مشروط شود و رزق به ابزار کنترل بدل گردد، فساد سازمان‌یافته استمرار می‌یابد. قرآن، با زبان سنگ و آب، ما را به عهد جدیدی فرامی‌خواند — عهدی که سرچشمه آن، رحمت بی‌قید و فیض همگانی است.

کد خبر 1851420

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha