خبرگزاری شبستان - مهدی رحمانیان| غروب یک روز پاییزی، کافهای در حاشیه بلوار چمران؛ چند جوان دور هم جمع شدهاند؛ یکی با موبایلش ور میرود و دیگری در حال نوشیدن قهوه است. سن و سالشان از سی سالگی گذشته و تبدیل به جوانی شدهاند با دغدغهای از کار، تحصیل و آینده. صحبتها از کار شروع میشود، به ادامه تحصیل میرسد، و ناگهان کسی میپرسد: «واقعاً کی وقت ازدواجه؟» و بقیه پورخند میزنند. شاید از سنگینی واقعیت.
در چشمانشان میشود دغدغه را دید؛ شغل نیست، اجارهخانه سر به فلک میکشد، آینده مبهم است، و حتی آنهایی که شغل دارند، میگویند هنوز زود است برای «پذیرفتن مسئولیت خانواده». دختران هم بیمیل نیستند، اما بسیاری از آنها ازدواج را مانعی در راه پیشرفت میدانند. برایشان «تشکیل خانواده» باید با آرامش، استقلال و درک متقابل همراه باشد، نه عجله و فشار اجتماعی.
چند سال پیش نامزد داشتم، ولی وقتی دیدم وضع کاریام درست نیست، خودم گفتم صبر کنیم. هنوز هم وضع همین است.
تا شغل ثابت نباشد ازدواج مفهومی ندارد
احمد، ۲۹ ساله و کارشناس عمران است. سه سال است دنبال شغل ثابت میگردد. میگوید: «چند سال پیش نامزد داشتم، ولی وقتی دیدم وضع کاریام درست نیست، خودم گفتم صبر کنیم. هنوز هم وضع همین است. نه میتوانم قول خانه بدهم، نه حتی یک وام درستوحسابی بگیرم. ازدواج در این شرایط یعنی فشار مضاعف برای دو نفر.»
چند لحظه مکث میکند و ادامه میدهد: «میدونید؟ ما نسل رؤیاهای به تعویقافتادهایم. نه اینکه نخوایم ازدواج کنیم، فقط شرایطش نیست.»

ازدواج، پروژهای لوکس
او میگوید: «از اینها که بگذریم فقط برای یه عقد ساده حداقل باید صد، صد و پنجاه میلیون هزینه کنی. تازه اون اولشه! الان اجاره خونه توی شیراز ماهی ده میلیونه. مگه چند نفر این درآمدو دارن؟ از نظر من ازدواج برای ما تبدیل به یک پروژه لوکس شده، نه یک اتفاق طبیعی.»
او میگوید: «وقتی گفته میشه حدود ۵۰۰ هزار دختر بالای ۲۰ سال هنوز ازدواج نکردن، یعنی ما فقط با مسئله فرهنگی روبهرو نیستیم؛ شرایط زندگی، تحصیل و توقع از آینده هم فرق کرده.»
احمد معتقد است که حمایتهای دولتی فقط روی کاغذ مانده: «وام ازدواج رو باید با هزار امضا و ضامن بگیری. توی این شرایط، هر کی ازدواج کنه واقعاً شجاعه!»
برای ما دخترها، ازدواج بهمعنای از دست دادن فرصتهاست!
سمانه، ۲۷ ساله و دانشجوی دکترای ادبیات در دانشگاه شیراز است. برخلاف نسل مادرش، ازدواج را گره اصلی زندگی نمیداند. میگوید: «من ازدواج رو نفی نمیکنم، ولی میخوام مطمئن باشم اگه ازدواج کنم، مسیر رشد و استقلالم متوقف نمیشه. متأسفانه هنوز نگاه جامعه به زن متأهل، محدودکنندهست. تا این فضا عوض نشه، خیلی از دخترها ازدواج رو به تأخیر میندازن.»
او میگوید: «وقتی گفته میشه حدود ۵۰۰ هزار دختر بالای ۲۰ سال هنوز ازدواج نکردن، یعنی ما فقط با مسئله فرهنگی روبهرو نیستیم؛ شرایط زندگی، تحصیل و توقع از آینده هم فرق کرده.»

ما دنبال آرامشیم، نه تجمل
هانیه، ۲۵ ساله هم که به تازگی نامزد کرده، میگوید: «ما تصمیم گرفتیم ساده ازدواج کنیم، بدون مراسم بزرگ یا جهیزیه آنچنانی. چون میخواستیم اصلِ ازدواج از بین نره. ولی متأسفانه حتی سادهزیستی هم توی جامعه سخت شده، چون نگاهها پر از مقایسهست. همه دنبال چشموهمچشمیاند.»
او با اشاره به تغییر نگاه نسلش ادامه میدهد: «جوانها دیگه دنبال ازدواجی نیستن که از سر اجبار باشه. دنبال همدلیان، رفاقت، احترام متقابل. ولی خب وقتی اینها نباشه، آدم ترجیح میده تنها بمونه.»
براساس آمارهای رسمی، تعداد دختران مجرد بالای ۲۰ سال در استان فارس به بیش از ۴۸۸ هزار و ۱۳۵ نفر رسیده است.
این تصویر کوچک از زندگی روزمره جوانان، بازتاب واقعیتی بزرگتر است؛ واقعیتی که حالا در آمارهای رسمی هم خود را نشان میدهد.
۴۸۸ هزار روایت ناتمام از عشق
براساس آمارهای رسمی، تعداد دختران مجرد بالای ۲۰ سال در استان فارس به بیش از ۴۸۸ هزار و ۱۳۵ نفر رسیده است؛ آماری که بهگفتهی ذوالقدری جهرمی، مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری فارس، نشانهی تأخیر در ازدواج و زنگ خطری برای کاهش نرخ فرزندآوری و تغییر الگوی خانواده است.
او با نگرانی میگوید: «در سالهای اخیر شاهد افزایش ازدواج در سنین بالاتر و کاهش تمایل به تشکیل خانواده هستیم، و این در حالی است که برخی دستگاههای مسئول در اجرای قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده کمکاری کردهاند.»

اما ماجرا فقط به «کمکاری دستگاهها» ختم نمیشود. واقعیت آن است که جوانان امروز در نقطهی تلاقی چند بحران ایستادهاند؛ بحران اقتصادی، فرهنگی و حتی روانی. وقتی با جوانان صحبت میکنی، نخستین واژهای که به زبان میآورند «امنیت شغلی» است. بسیاری از آنان معتقدند بدون پشتوانهی اقتصادی، ازدواج فقط فشار مضاعف میآورد.
ذوالقدری جهرمی نیز به همین نکته اشاره میکند: «طبیعی است که تمایل به ازدواج به سوی سنین بالاتر رفته؛ بخشی از این مسئله به اشتغال جوانان بازمیگردد. آنها میخواهند با اطمینان از استقلال مالی، دربارهی ازدواج تصمیم بگیرند. بخشی دیگر هم به ادامه تحصیل و تغییراتی در نگرش فرهنگی جامعه مربوط است.»
طبیعی است که تمایل به ازدواج به سوی سنین بالاتر رفته؛ بخشی از این مسئله به اشتغال جوانان بازمیگردد. آنها میخواهند با اطمینان از استقلال مالی، دربارهی ازدواج تصمیم بگیرند.
فاصلهی «خواستن» تا «توانستن»
نگرشها تغییر کرده است؛ بسیاری از دختران امروز، پیش از ازدواج به تحصیل، موقعیت شغلی و استقلال فکری فکر میکنند. نگاه سنتی به ازدواج، جای خود را به نوعی «انتخاب آگاهانه» داده است. اما همین آگاهی گاهی به احتیاط تبدیل میشود؛ احتیاطی که مسیر ازدواج را طولانیتر میکند.
ذوالقدری جهرمی با تأکید بر لزوم پژوهش دربارهی این تحولات میگوید: «باید بررسی شود که این تغییرات فرهنگی تا چه اندازه طبیعی یا نگرانکنندهاند. نمیتوان فقط از بالا دستور به ازدواج داد؛ ابتدا باید دغدغههای فکری جوانان را شناخت و برای آنها پاسخ داشت.»
به گفتهی کارشناسان، کاهش تمایل به ازدواج علاوه بر یک رفتار فردی، نشانهای از تغییرات عمیق اجتماعی است. دغدغههای اقتصادی، تغییر در الگوی خانواده، افزایش هزینههای زندگی و نبود سیاستهای حمایتی پایدار، همه در کنار هم قرار گرفتهاند تا ازدواج به آرزویی دوردست بدل شود.

مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری فارس در پایان تأکید میکند: «برای بازگرداندن میل به ازدواج، باید از گفتار به عمل رسید. اشتغال، امنیت اقتصادی و آرامش روانی، پایههای تصمیم جوانان برای تشکیل خانواده است.»
حالا، در سایهی این واقعیتها، جوانان بسیاری در استان فارس همچنان میان امید و تردید قدم میزنند؛ نسلی که شاید بخواهد ازدواج کند، اما نمیداند چگونه و در چه زمانی این رؤیای بهظاهر ساده را به واقعیت تبدیل کند.
نظر شما