از هیئت‌های محرم تا میدان نبرد؛ مسیر آسمانی شدن شهید «جلیلی»

از همان روزهایی که در هیئت‌های محرم پای عزای حسین(ع) می‌نشست و با اشک و سینه‌زنی عشقش را به اهل‌بیت(ع) نشان می‌داد، دلش راهی دیگر را جست‌وجو می‌کرد؛ راهی که او را از کوچه‌های ایمان و دیانت به میدان‌های مبارزه و مجاهدت کشاند. شهید محمود جلیلی جوانی بود سرشار از ایمان، مهربانی و غیرت دینی که در نهایت مسیر پرشورش از هیئت‌های محرم تا میدان نبرد، او را به آرزوی دیرینه‌اش، یعنی شهادت، رساند.

خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم- پنجشنبه که می‌رسد، دل‌ها بیشتر پر می‌کشد سمت گلزار شهدا؛ جایی که عطر حضورشان هنوز در خاک و سنگ مزارشان جاری است. پنجشنبه‌ها روزی است که مادران شهدا، با دستانی لرزان شمعی روشن می‌کنند، گلی تازه بر مزار می‌گذارند و زمزمه می‌کنند: «پسرم! هنوز در کنارم هستی.» پنجشنبه‌ها روزی است که خواهران شهدا با مرور خاطرات، بار دیگر صدای خنده، نگاه پرمهر و لبخند همیشگی برادرانشان را در دل زنده می‌کنند.

پنجشنبه‌ها یادآور بغض‌های پنهان و اشک‌های بی‌صداست؛ اشک‌هایی که در پشت نگاه پرصلابت خانواده شهدا پنهان مانده و هیچ‌گاه از دلشان بیرون نرفته است. در این روز، دل‌ها بیش از هر زمان دیگری با شهیدان هم‌صحبت می‌شود؛ گویی در کنار مزارشان می‌نشینی و با نسیمی که می‌وزد، جواب سلامت را می‌شنوی.

پنجشنبه‌ها تنها یادآور دلتنگی نیست؛ این روز، روز تجدید پیمان است. روزی است که نسل امروز به مزار شهیدان می‌روند، از آن‌ها الهام می‌گیرند و با خود عهد می‌بندند که راهشان را ادامه دهند. پنجشنبه‌ها روزی است که زمین و آسمان دوباره به یاد می‌آورند: این امنیت، این آرامش و این عزت، وامدار خون‌هایی است که جوانانی پاک‌باخته تقدیم کردند.

در چنین روزهایی شنیدن روایت خانواده‌های شهدا، مرهمی است بر دل‌های دلتنگ و در عین حال چراغی است برای آیندگان. این روایت‌ها، خاطراتی است که نه تنها اشک را جاری می‌کند، بلکه روح را به پرواز درمی‌آورد.

یکی از این روایت‌ها، سخنان منصوره جلیلی، خواهر شهید محمود جلیلی است؛ بانویی که همچنان با یاد برادر شهیدش زندگی می‌کند. او در گفت‌وگویی با خبرنگار شبستان، از روزهای کودکی و جوانی برادرش، از آرزوی دیرینه‌اش برای شهادت، از آخرین دیدار، و از دلتنگی‌ها و افتخارهایی که امروز با هم در وجودش عجین شده، سخن گفت.

*روایت خواهر شهید محمود جلیلی از روزهای دلتنگی و افتخار

منصوره جلیلی، خواهر شهید محمود جلیلی، در گفت‌وگویی صمیمی با خبرنگار شبستان به بیان خاطرات و ویژگی‌های اخلاقی، معنوی و مبارزاتی برادر شهیدش پرداخت. او با بغضی پنهان از دلتنگی‌ها و لحظات تلخ پس از شهادت گفت و در عین حال با افتخار، مسیر زندگی شهید را الگویی برای نسل امروز دانست.

خواهر شهید در آغاز سخنانش گفت: برادرم در سال ۱۳۴۲ متولد شد و نخستین فرزند خانواده بود. او از همان کودکی با اخلاق نیکو، مهربانی و خوش‌رویی شناخته می‌شد و در میان اقوام و دوستان جایگاه ویژه‌ای داشت. برای ما تکیه‌گاهی مهربان و صبور بود و همواره بر رعایت اخلاق، حجاب و توجه به درس تأکید می‌کرد.

وی با یادآوری یکی از خاطرات مهم دوران نوجوانی شهید ادامه داد: روزی که از کردستان به سلامت بازگشته بود، مادرم برای شکرگزاری نذری پخت. وقتی از او خواست آرزویش را از خدا بخواهد، اشک در چشمانش حلقه زد و با صدایی لرزان گفت: آرزوی من شهادت است. آن روز مادرم گریست و امروز به یاد همان آرزو، آرام می‌گیرم، چون او به آرزوی قلبی‌اش رسید.

*پیوند عمیق با قرآن، نماز و نهضت امام خمینی (ره)

جلیلی با اشاره به دینداری برادرش بیان کرد: برادرم اهل نماز و قرآن بود. در ایام محرم در هیئت فاطمیه حضور پررنگ داشت و همواره تلاش می‌کرد نوجوانان و جوانان خانواده را نیز به حضور در مجالس اهل‌بیت (ع) تشویق کند. او در دوران انقلاب نیز با شجاعت در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را میان مردم پخش می‌کرد.

وی افزود: توصیه‌های او به خانواده‌اش فراموش‌نشدنی است؛ همیشه بر رعایت حجاب، درس‌خواندن، کمک به نیازمندان، صله‌رحم و پایبندی به اخلاق نیکو تأکید می‌کرد. این توصیه‌ها برای ما همچون میراثی ماندگار از او باقی مانده است.

*بدرقه با اشک، آخرین دیدار و شهادت در میرجاوه

خواهر شهید با اشاره به نحوه حضور برادرش در جبهه و مسیر شهادت گفت: محمود ابتدا برای خدمت سربازی به کردستان اعزام شد و سپس به میرجاوه رفت. والدینم ابتدا راضی به رفتنش نبودند و اصرار داشتند او بماند، اما پس از گرفتن دیپلم، برای سربازی اقدام کرد و در نهایت با اشک و نگرانی والدین بدرقه شد. همین مسیر بود که او را به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رساند.

وی با حسرت از آخرین دیدار گفت: در آن زمان ۱۱ سال داشتم. آخرین مرخصی که به خانه آمد، چهره‌اش زیباتر از همیشه شده بود. حتی بسیاری از اقوام وقتی او را دیدند، به این تغییر اشاره کردند. چندی بعد که پیکر او و همرزمانش را آوردند، همان لبخند و زیبایی در چهره‌اش باقی مانده بود؛ تصویری که هرگز از خاطرم پاک نمی‌شود.

*دلتنگی عمیق و افتخار بزرگ

خواهر شهید با اشاره به لحظه تلخ شهادت برادر گفت: روزی از مدرسه برگشتم و دیدم همه اقوام با لباس سیاه در خانه ما جمع شده‌اند. مادرم به صورتش چنگ می‌زد و با گریه نام محمود را صدا می‌کرد. همان لحظه بود که فهمیدم دیگر برادری ندارم. پدر و مادرم در همان روز پیر شدند و این داغ هنوز هم بر قلب ما سنگینی می‌کند.

جلیلی با وجود دلتنگی‌ها با صدایی محکم ادامه داد: وقتی به یاد می‌آورم که محمود به آرزوی قلبی‌اش رسید و شهدا برگزیدگان خداوند هستند، احساس افتخار می‌کنم. او در پیشگاه خداوند زنده است و در راه دفاع از مرز و بوم به این فیض بزرگ نائل آمد. این افتخار است که همیشه بر دلتنگی‌هایم غلبه می‌کند.

وی در پایان سخنانش خطاب به نسل جوان گفت: پیام برادرم به جوانان این است که آرمان‌های امام و رهبر معظم انقلاب را فراموش نکنند، گوش به فرمان امام خامنه‌ای باشند، حجاب خود را رعایت کنند و برای سربلندی میهن عزیز تلاش کنند. خانواده شهدا نیز وظیفه دارند با رفتار و گفتار خود، یاد و نام شهدا را زنده نگه دارند و برای کودکان و نوجوانان از آرمان‌های آنان سخن بگویند تا شرمنده خون شهدا نشویم.

کد خبر 1837723

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha