مهندسی فرهنگی باید مخاطب‌محور باشد نه آمارمحور

صائبی با بیان اینکه مهندسی فرهنگی باید هدفمند و مخاطب‌محور باشد گفت: فعالیت‌های فرهنگی نباید تصادفی، سلیقه‌ای و بدون برنامه باشند. اجرای برنامه‌های بی‌محتوا و صرفاً برای آمارسازی، نه تنها فایده‌ای ندارد، بلکه موجب دلزدگی، بی‌اعتمادی عمومی و تبدیل شدن به ضد فرهنگ می شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان، «محمد صائبی» کارشناس ارشد فرهنگی و روابط عمومی در یادداشتی به بررسی مهندسی فرهنگی پرداخت.

متن یادداشت محمد صائبی به شرح زیر است:

 فعالیت فرهنگی نمی‌تواند تصادفی، سلیقه‌ای و بدون نقشه باشد. یک کار فرهنگی مؤثر باید دارای ویژگی‌هایی مانند نیازسنجی بر اساس نیازها، علایق و دغدغه‌های واقعی جامعه‌ی هدف طراحی شود و حتی موضوعات و آداب بومی محلیِ محل اجرا را باید در آن لحاظ نمود؛ نکته مهم این موضوع برنامه‌ریزی است که باید دارای اهداف واضح، راهبردهای مشخص، زمان‌بندی، منابع و امکانات کافی باشد.

نکته ای که همیشه مغفول واقع می شود مکان‌یابی صحیح است؛ باید در محیطی انجام شود که مخاطب هدف به راحتی در دسترس باشد و فضای مناسب با محتوای برنامه همخوانی داشته باشد. (مثلاً یک نمایشگاه کتاب در یک کتابخانه یا پارک عمومی یا مسجد، بسیار اثرگذارتر از یک ادارهٔ دورافتاده و کارمند کم است).

در محیط های اجرایی ارزیابی مستمر برای سنجش میزان موفقیت و یادگیری از تجربیات، و دلایل استقبال یا عدم استقبال رصد گردد تا از انجام کارهای بیهوده در مراحل بعدی جلوگیری شود.

نگاه سطحی و عدم توجه به اثرگذاری (عامل آسیب) این همان نقطهٔ شکست بسیاری از برنامه‌های فرهنگی است. وقتی فرهنگ به عنوان یک "سیاههٔ اعمال" یا "پزیشن اداری" دیده شود، نه تنها مفید نیست، بلکه آسیب‌زننده است؛ اجرای برنامه بدون خریدار برای اثر گذاری باعث  اتلاف منابع و سرمایه‌های مالی، انسانی و زمانی عظیمی که می‌توانست در جای دیگری اثرگذار باشد، هدر می‌رود باعث ایجاد دلزدگی و وقتی مخاطب بارها برنامه‌های بی‌محتوا، تکراری و بدون جذابیت را ببیند، نسبت به هرگونه فعالیت فرهنگی بدبین می‌شود و این بی‌اعتمادی، کار فرهنگی اصیل را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد و از همه مهمتر باعث کاهش اعتماد عمومی می شود، مردم زمانی که شاهد برگزاری مراسمی صرفاً برای "آمارسازی" و "عکس در فضای مجازی "باشند، اعتماد خود را به نهادهای متولی فرهنگ از دست می‌دهند.

اگر کار فرهنگی که خریدار نداشته باشد، ضد فرهنگ است این گزاره، هستهٔ مرکزی تحلیل شماست و بسیار پراهمیت است. در اینجا "خریدار" به معنای اقتصادی صرف نیست، بلکه به معنای "مقبولیت و پذیرش اجتماعی" است. فرهنگ امری زنده و پویاست و در بستر جامعه و با انتخاب مردم جریان می‌یابد.

کار فرهنگی بدون مخاطب، مانند درختی است که در جنگلی بی‌صدا می‌افتد؛ اصلاً وجودش ثابت نمی‌شود. فرهنگ زمانی زنده می‌ماند که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند، درباره‌اش بحث کند، آن را بپذیرد یا حتی رد کند که خودش نوعی تعامل است. نبود هیچ اثربخشی فرهنگی به معنای مرگ آن اثر فرهنگی است.

تبدیل به ضد فرهنگ یعنی وقتی یک فعالیت به نام "فرهنگ" انجام می‌شود اما کسی آن را نمی‌پسندد، در واقع پیامی مخالف ارسال می‌کند؛ پیام بی‌اهمیتی به خواست مردم، تحمیل سلیقه، و نمایش یک فرهنگ رسمی بی‌ربط با زندگی واقعی؛ این عمل به جای تقویت بنیان‌های فرهنگی، به تضعیف آن می‌پردازد و دقیقاً برعکس هدف خود عمل می‌کند.

مهندسی فرهنگ باید مخاطب‌محور باشد. موفقیت یک پروژهٔ فرهنگی نه در صرف بودجه و نه در تکمیل پرونده، بلکه در "تأثیرگذاری بر قلب و ذهن مردم" و "ایجاد تغییر مطلوب در نگرش و رفتار" آنان اندازه‌گیری می‌شود. هر فعالیتی که از این اصل بنیادین فاصله بگیرد، نه تنها بی‌فایده است، بلکه به دلیل اتلاف منابع و ایجاد دلزدگی، عملاً ضد فرهنگ و آسیب‌زننده است.

کد خبر 1835759

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha