نقدی بر استانداردهای دوگانه و گفتار و کردار جامعه عربی و بین الملل درباره غزه

در حالی که در خیابان‌های جهان از آمریکای لاتین گرفته تا اروپا، شاهد اهتزاز پرچم‌های فلسطین و اعتراضات گسترده علیه کشتار غزه است، واکنش جهان عرب به بیانیه‌های کلی و بعضا شدیداللحن خلاصه شده؛ بی‌آنکه اقدام سیاسی، اقتصادی یا دیپلماتیکی همراهی‌اش کند. این گزارش، با نگاهی انتقادی، فاصله عمیق میان «گفتار و کردار» رسمی عربی و کنش ملموس بین‌المللی را بررسی می‌کند.

خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: در گفتمان رسمی عربی که هم‌زمان با وقوع «جنایت قرن» در غزه شکل گرفته، عمده واکنش‌ها به صدور بیانیه‌های محکومیت و ابراز انزجار محدود شده است؛ بیانیه‌هایی که گاهی با انتقاد از «جامعه بین‌المللی» و بازخواست آن به خاطر کوتاهی‌اش همراه می‌شود و آن را مسئول تداوم و طولانی‌شدن فاجعه انسانی معرفی می‌کند.
در مقاطع حساس، چه میدانی و چه سیاسی، هنگامی که رژیم نئو فاشیست، پلیدترین مواضع و اقدامات جنایتکارانه خود را آشکار می‌کند، این گفتمان به «محکومیت با شدیدترین عبارات» متوسل می‌شود، بی‌آنکه زحمت توضیح و ذکر این عبارات را به خود بدهد؛ گویی مخاطب باید با خیال خود، هرچه می‌تواند از این «شدیدترین» جملات را حدس بزند. پس از آن، متن بیانیه از درخواست مداخله فوری «جامعه بین‌المللی» عبور کرده و به طعنه و کنایه به سکوت و ناتوانی آن می‌پردازد و حتی مسئولیت کشتار را متوجه همان جامعه بین‌المللی می‌کند.
هنوز تفاوت میان «محکومیت» و «محکومیت شدید اللحن» روشن نیست. به طوری که معمولاً ارزیابی شدت محکومیت بر عهده مخاطب است، خواه یک شهروند باشد یا یک خبرنگار یا یک دیپلمات. اما اینکه خودت بگویی «با شدیدترین عبارات محکوم می‌کنم» بی‌آنکه هیچ‌یک از آن عبارات را ذکر کنی، شگرد درمانده‌ای است که واژگانش ته کشیده و از نقش «فاعل» فاصله گرفته و تنها به «تماشاگر و ناظر» تبدیل شده است.
هیچ‌یک از رهبران و دولت‌های عربی، سخن را به عمل تبدیل نکردند؛ نه اقدام سیاسی یا دیپلماتیکی صورت گرفت، نه تحریم اقتصادی‌ای علیه رژیم صهیونیستی اعمال شد، نه قراردادی لغو گردید و نه معامله‌ای متوقف شد. بلکه برخی دولت‌های عربی، از بسته شدن بندر ایلات و اختلال در حمل‌ونقل دریایی و هوایی رژیم صهیونیستی بهره‌برداری کردند تا قراردادهای تازه امضا کنند.
حتی در معدود مواقعی که یک مسئول عربی وارد جزئیات محکومیت می‌شود، مانند کاری که عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهوری مصر، اخیراً انجام داد و آنچه در غزه می‌گذرد را «توطئه‌ای برای کوچاندن و نابودی» و مقدمه‌ای برای «تصفیه قضیه فلسطین» نامید، باز هم این محکومیت شدید اللحن، با شدیدترین اقدامات همراه نشد و حتی تهدیدی به چنین اقداماتی هم در کار نبود. برعکس، تنها ۴۸ ساعت پس از این بیانیه بی‌سابقه، از بزرگ‌ترین قرارداد گازی میان قاهره و «تل‌آویو» به ارزش بیش از ۳۵ میلیارد دلار پرده‌برداری شد.
هیچ‌یک از رهبران و دولت‌های عربی، سخن را به عمل تبدیل نکردند؛ نه اقدام سیاسی یا دیپلماتیکی صورت گرفت، نه تحریم اقتصادی‌ای علیه رژیم صهیونیستی اعمال شد، نه قراردادی لغو گردید و نه معامله‌ای متوقف شد. بلکه برخی دولت‌های عربی، از بسته شدن بندر ایلات و اختلال در حمل‌ونقل دریایی و هوایی رژیم صهیونیستی بهره‌برداری کردند تا قراردادهای تازه امضا کنند، توافقات قدیمی را فعال کنند، حجم مبادلات را افزایش دهند و تمام نیازهای این رژیم را که در توان داشتند، برآورده سازند.
پس از گذشت ۲۲ ماه از جنگ کوچاندن، محاصره و نابودی، شاهد بودیم که بیش از نیمی از کشورهای عربی پویش هایی را برای محکوم کردن مقاومت شدت بخشیدند. اینجا دیگر از «شدیدترین عبارات» خبری نیست، بلکه دلایل محکومیت علیه مقاومت با این جملات است:حماس قمارباز است، غیرقانونی است، قدرت را ربوده، وابسته به محفلی اخوانی جهانی و مشکوک است و زمان خلع سلاح و حذفش از عرصه سیاست فرارسیده؛ اگر هم حذف از عرصه جغرافیا و صفحات تاریخ ممکن نباشد.
«محکومیت شدید اللحن» این موضوع، آشکارترین تعبیر حالت درماندگی، همدستی و سهل‌انگاری کسانی است که آن را صادر می‌کنند و می‌خواهند خود را از مسئولیت ادامه خونریزی فلسطینیان در غزه «به‌طور غیرممکنی تبرئه» کنند و با القای این باور به افکار عمومی کشورهایشان را بفریبند که گویا آنان و دولت‌هایشان هم‌نظر و هم‌صفحه‌اند. اما این چیزی جز دروغی آشکار و فریبکاری برملاشده نیست.
ادامه دادن به انتقاد از جامعه بین‌المللی، روشی انحرافی است که دولت‌های عربی در پیش می‌گیرند تا از نام بردن واقعی مقصر اصلی یعنی آمریکا به عنوان عامل  کشتار، قحطی و تعطیلی فرصت‌های حل‌وفصل و دیپلماسی شانا خالی کنند. به جای اینکه بگویند «واشنگتن مشکل است، نه راه‌حل». این بازی رقت‌انگیزی است که نشان از ناتوانی مطلق دارد.
جامعه بین المللی در مقایسه با جامعه عربی

در اصل، اصطلاح «جامعه بین‌الملل» به مجموعه‌ای از کشورها، دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی، قوانین حاکم و نیز جامعه مدنی جهانی اطلاق می‌شود؛ جامعه‌ای که به‌عنوان بازیگری با نفوذ روبه‌افزایش در سیاست‌گذاری‌ها و شکل‌دهی به افکار عمومی در کشورهای آزاد و دموکراتیک نقش ایفا می‌کند.


این تعریف وسوسه‌برانگیز است که بپرسیم: پس «جامعه عربی» چه؟ ما بیش از ۲۰ کشور داریم، قدیمی‌ترین سازمان منطقه‌ای، مجموعه‌ای از پیمان‌ها و قوانین فرامرزی، جوامع مدنی با توان و اثرگذاری متفاوت، بازیگران غیردولتی و افکار عمومی که هنوز به‌عنوان بازیگری پایدار و مداوم وارد عرصه نشده است. چرا در معنای سیاسی این اصطلاح و جدا از کاربرد رایج آن در علوم اجتماعی، کمتر سخنی از «جامعه عربی» به میان می‌آید؟

کشورهای عربی همزمان با آغاز جنگ نسل‌کشی علیه غزه، با درخواست از جامعه بین‌المللی برای مداخله به‌منظور توقف جنگ، ارسال کمک‌ها و حل بحران همراه شدند. این خوب است، به‌ویژه وقتی که «جامعه بین‌المللی» در غفلت و بی‌عملی خود غوطه‌ور بود. اما با تداوم جنگ، طولانی‌شدن آن، افزایش هزینه‌ها و تبدیل شدنش به عاملی برای شرمساری دولت‌ها در برابر ملت‌هایشان، لحن رسمی اعراب تندتر شد: انتقاد از جامعه بین‌المللی، محکوم کردن ناتوانی و کوتاهی آن، متهم کردنش به استانداردهای دوگانه و مسئول دانستنش در قبال فاجعه.

اما اگر منصفانه نگاه کنیم، تقریباً تمام کشورهای جهان جز واشنگتن محاصره و قحطی را محکوم کرده و خواستار پایان جنگ شده‌اند. در غرب، خیابان‌ها شاهد گسترده‌ترین و پایدارترین منظم‌ترین و مداوم‌ترین اعتراض‌های مردمی هستند، رسانه‌ها روایت اسرائیلی را زیر سؤال برده‌اند و اسرائیل روزبه‌روز منزوی‌تر شده است.

ادامه دادن به انتقاد از جامعه بین‌المللی، روشی انحرافی است که دولت‌های عربی در پیش می‌گیرند تا از نام بردن واقعی مقصر اصلی یعنی آمریکا به عنوان عامل  کشتار، قحطی و تعطیلی فرصت‌های حل‌وفصل و دیپلماسی شانا خالی کنند. به جای اینکه بگویند «واشنگتن مشکل است، نه راه‌حل». این بازی رقت‌انگیزی است که نشان از ناتوانی مطلق دارد.

حالا بیایید مواضع «جامعه بین‌المللی» و «جامعه عربی» را مقایسه کنیم. شدیدترین محکومیت‌ها از برخی اجزای جامعه بین‌المللی صادر شده، با جزئیات نه کلی‌گویی. کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و اروپایی جسارت بیشتری در توصیف واقعیت دارند تا کشورهای عربی.

هیچ کشور عربی، رژیم صهیونیستی را به دادگاه لاهه نکشاند، اما آفریقای جنوبی این کار را کرد. در جهان، تظاهرات به سفارت‌های اسرائیل و آمریکا یا بنادر صادرات به رژیم صهیونیستس نزدیک می‌شوند، اما در هیچ کشور عربی چنین اجازه‌ای داده نشده است.

برخی می‌گویند نیازی به تظاهرات در جهان عرب نیست چون دولت‌ها کوتاهی نکرده‌اند، در حالی که دولت‌های غربی در حال خیانت‌اند. اما این ادعای «عدم کوتاهی» به‌سختی باورپذیر است؛ اگر کوتاهی نکرده‌اید، بگذارید مردم به خیابان بیایند و از شما تمجید کنند، از چه می‌ترسید اگر واقعاً هم‌قایقید؟

در چندین پایتخت غربی، موج هدف‌گیری فعالان و حامیان فلسطین کاهش یافته، پرچم‌ها، کوفیه‌ها و شعارهای فلسطینی دیوارها و میدان‌ها را پوشانده است؛ اما در جهان عرب، معترضان تحت پیگردند، بالا بردن پرچم و شعار فلسطینی جرم است و ده‌ها فعال عرب به اتهام همبستگی با فلسطین و برهم زدن «آرامش روزمره» زندانی‌اند.

برخی می‌گویند نیازی به تظاهرات در جهان عرب نیست چون دولت‌ها کوتاهی نکرده‌اند، در حالی که دولت‌های غربی در حال خیانت‌اند. اما این ادعای «عدم کوتاهی» به‌سختی باورپذیر است؛ اگر کوتاهی نکرده‌اید، بگذارید مردم به خیابان بیایند و از شما تمجید کنند، از چه می‌ترسید اگر واقعاً هم‌قایقید؟

دولت‌های عربی به جای «دیپلماسی برای کمک‌رسانی»، به «کمک‌رسانی دیپلماتیک» بسنده کرده‌اند، نه تحریم، نه قطع رابطه، نه فشار اقتصادی. حتی همین کمک‌رسانی نیز مبهم و فاقد شفافیت است؛ دست‌کم شش کشور عربی هرکدام ادعا می‌کنند که بزرگ‌ترین کمک‌کننده‌اند، با درصدهای اغراق‌آمیز و اصلاً خود موضوع کمک‌رسانی جای بحث دارد، زیرا تداوم قحطی و مرگ کودکان، زنان و سالخوردگان بر اثر گرسنگی، شاهدی  بر شکست کامل است.

برخی کشورهای غربی و لاتین حتی تهدید به تعلیق روابط یا اجرای آن کرده‌اند، در حالی که در جهان عرب، نه توافقی لغو شده، نه معامله‌ای متوقف؛ بلکه حتی حجم همکاری اقتصادی با اسرائیل در برخی موارد افزایش یافته است.

در زمانی که رسانه‌ها و خبرنگاران جهانی برجسته از حمایت کامل روایت اسرائیلی به سمت نقد، محکومیت و افشای توحش و نسل‌کشی حرکت کرده‌اند، برخی رسانه‌های عربی در نفاق و تملق غوطه‌ورند و همچنان همچنان در دام مداهنه با قدرت‌ها و شیطان‌سازی از مقاومت گرفتارند. آن‌ها با مفاهیم کرامت، آزادی و رهایی دشمنی ایدئولوژیک دارند. و این مایه تأسف است، نه تعجب؛ کسی که به بردگی خو گرفته، زبان آزادگان را بلد نیست.

در حالی که واشنگتن از شدت نگرانی و بدبینی نسبت به انزوای رژیم صهیونیستی در سطح جهانی سخن می‌گوید و دولت نتانیاهو را به اندیشیدن به رفع آن ترغیب می‌کند، دولت ترامپ همچنان از احتمال عادی‌سازی روابط بین این رژیم و شش کشور عربی سخن می‌گوید و همه کشورهای عربی، دور و نزدیک، را به سوار شدن بر قطار ابراهیم تشویق می‌کند. زیرا اگر بتواند این کشورها را به سازش وادارد، شکافی بزرگ در دیوار انزوای بین‌المللی اسرائیل ایجاد کرده است و بعد، همان‌ها با زبان نقد جامعه بین‌المللی، می‌کوشند جامعه عربی را از بار مسئولیت در تداوم و طولانی‌شدن این فاجعه تبرئه کنند.

کد خبر 1832611

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha