روایت تابلوی ۲۰۰ ساله تکیه حصاربوعلی از مصیبت ظهر عاشورا

نه قاب دارد، نه امضا؛ اما همه آن را می‌شناسند. تابلویی که با پوست خلق شده و با اشک تماشا شده است. نقاشی‌ای عاشورایی از دوران قاجار که سنت نخل‌گردانی تکیه‌ی حصار بوعلی را تا امروز همراهی کرده و حالا بر منبر نشسته تا دیده شود.

به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، گاهی سایه‌ی یک بیرق، دل‌های بسیاری را می‌لرزاند. گاهی یک تصویر، یک تابلوی بی‌زبان، کاری می‌کند که هزاران صفحه مکتوب نمی‌کند: می‌نشیند میان جانِ جمعی، و بی‌آنکه سخن بگوید، روایت می‌کند. آن‌هم نه با زبانِ منطق، با زبان خیمه و آتش، با رنگ‌های سوخته‌ی یک مصیبت کهن.

یک قاب، به وسعت یک سوگ

نه بوم است و نه کاغذ، بلکه پوست طبیعی است که بارِ روایت را بر دوش می‌کشد؛ نقاشی‌ای عاشورایی، با قلمی از عصر قاجار که هنوز در فضای معنوی تکیه‌ی حصار بوعلی نفس می‌کِشد. تصویری از خیمه‌گاه اهل‌بیت (ع)، در محاصره‌ی نیزه و آتش، که در گذر حدود ۲۰۰ سال، نه‌تنها محو نشده که حافظه‌ی یک محله و یک آیین را زنده نگه داشته است.

روایت تابلوی ۲۰۰ ساله تکیه حصاربوعلی از مصیبت ظهر عاشورا

روایت مصور یک عصر

قدمت این تابلو، که بر پوست طبیعی ترسیم شده، به زمانی بازمی‌گردد که هنر مذهبی قهوه‌خانه‌ای رونق گرفت و در نبود رسانه‌های تصویری، تصویر، خود به سخنگوی حقیقت بدل شد. چنین آثار تصویری، در تقاطع میان تعزیه، روایت‌گری و نقاشی مذهبی پدید آمدند؛ نه برای تزئین، برای شرکت در آیین.

مردم، همراه با نخل، علاوه بر آیین، تصویر مصیبت را نیز حمل می‌کردند؛ گویی سوگ با چشم و دل توأمان تجربه می‌شد.

نخل‌گردانی با تابلویی بر دوش

در سنت دیرین تکیه‌ی تاریخی حصار بوعلی، رسم بر آن بود که عصر عاشورا، این تابلو بر نخل عزاداری بسته می‌شد. نخل، که نماد تابوت شهیدان کربلاست، با این نقاشی جان می‌گرفت و کوچه‌ها را درمی‌نوردید. مردم، همراه با نخل، علاوه بر آیین، تصویر مصیبت را نیز حمل می‌کردند؛ گویی سوگ با چشم و دل توأمان تجربه می‌شد.

با گذر زمان و نشانه‌های فرسایش، تصمیمی مهم گرفته شد: تابلو از نخل جدا شود و به جایگاهی امن‌تر، بر بلندای منبر تکیه، منتقل شود. اکنون، در عین آنکه نسخه‌ای بازآفرینی‌شده در آیین نخل‌گردانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اثر اصلی در پناه دیوارهای تکیه حفظ می‌شود تا از آسیب باد و باران در امان بماند.

روایت تابلوی ۲۰۰ ساله تکیه حصاربوعلی از مصیبت ظهر عاشورا

این نقاشی سندی زنده از نحوه بازنمایی فرهنگ عاشورا در هنر مردمی است. اگر نگوییم نخستین، یکی از نادرترین نمونه‌های باقی‌مانده از نقاشی‌های مذهبی عاشورا بر پوست به شمار می‌رود. اثری که خط و رنگ آن، با کمترین ادعا، بی‌هیاهو، راوی مصیبت است.

ضرورت ثبت و مرمت؛ از تکیه تا موزه

امروز وظیفه پاسداشت چنین اثری تنها بر عهده خادمان تکیه نیست. این نقاشی باید به‌عنوان بخشی از میراث تصویری ایران ثبت و مرمت شود. سازمان میراث فرهنگی، پژوهشگران هنر آیینی و نهادهای مذهبی، همگی در حفظ چنین سندی از سنت عزاداری مشارکت دارند. چراکه اگرچه قاب آن فرسوده شده، ولی پیام آن هنوز روشن است: عاشورا علاوه بر رویداد تاریخی، یک زبان بصری، یک فرهنگ زیسته و یک روایت همیشگی است.

کد خبر 1826297

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha