ماجرای نجات شیعه از حیرت با جهادِ هادی امت

حجت‌الاسلام خانجانی گفت: اگر مسئله پالایش دین توسط امام هادی(ع) انجام نمی‌شد - یعنی حضرت انحرافات را روشن بازگو و نقاط قوت را تایید نمی‌کردند -  شیعه به یک فرقه‌ی سردرگم و حیران تبدیل می‌شد به خصوص در دوره غیبت که اصل ماجرای دین و دینداری مورد خدشه قرار می‌گرفت و موارد خرافی، نادرست و انحرافات جای اصول و مسائل اصیل دینی و اعتقادی مذهبی را می‌گرفت.

حجت الاسلام قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی و استادیار گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتگو با خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان پیرامون نقش و تلاش های امام هادی علیه السلام در راستای حفظ و حراست از شیعیان و تشیع، اظهار کرد: اگر به موضوع احضار امام هادی علیه السلام به سامرا توجه ویژه داشته باشیم شاید بهتر بتوانیم نقش آن حضرت(ع) را در حفظ و محافظت از شیعه و مذهب شیعی درک کنیم. چرا که این احضار چند ویژگی داشت؛ نخست اینکه خیلی زود انجام شد یعنی با توجه به مدت زمان امامت آن حضرت که از ۸ سالگی آغاز شد و تا سال ۲۵۴ ادامه داشت (یعنی ایشان سی واندی سال مسئولیت امامت را به عهده داشتند) اما این مسئله به قدری برای متوکل عباسی اهمیت داشت که اجازه نداد امام هادی علیه السلام مدت زیادی را در مدینه بمانند و بسیار زود یعنی سال‌ ۲۳۴ حضرت را به سامرا احضار کرد. بنابراین امام هادی علیه السلام قریب به ۲۰ سال در سامرا بودند. در طول این مدت هم با وجود همه محدودیت‌ها اما هدایت‌گری شیعیان را ادامه می دادند.

۳۰۰ نفر برای انتقال امام، به مدینه آمدند 

وی تصریح کرد: ویژگی دیگر احضار حضرت، نحوه ورود ماموران حکومت عباسی به مدینه و عکس‌العمل مردم به ماجرای احضار امام هادی علیه السلام است. این موضوع نقل شیخ مفید یا شیخ صدوق نیست بلکه از دانشمندان اهل سنت یعنی «ابن جوزی» نقل شده است که وقتی «یحیی بن اکثم» از طرف متوکل برای بردن امام به مدینه آمد خود او (یحیی بن اکثم) می‌گوید: وقتی وارد مدینه شدم و مردم متوجه شدند که می‌خواهم حضرت هادی علیه السلام را از مدینه به سامرا منتقل کنم چنان ضجه و فریاد می‌زدند که تا آن روز کسی نشنیده بود و این نبود جز برای اینکه از جان امام ترس داشتند. گویا آن روز قیامت برپا شده بود.

استادیار گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: این مسئله بسیار مهمی است چون اولا این اتفاق در اوایل دوران امامت آن حضرت است. اگر سال‌های آخر امامت بود می‌گفتیم طبیعی است چون حضرت سال‌ها امامت مردم را بر عهده داشته‌اند، اما این اتفاق در سال‌های ابتدایی امامت ایشان رخ داده است. ثانیا همه مردم مدینه که شیعه نبودند که بگوییم به هر حال طبیعی است چون مردم شیعه بودند و دلشان می‌سوخت.

حجت الاسلام خانجانی در ادامه گفت: در نقل این ماجرا عبارت «همه مردم» آمده است یعنی شیعه و غیرشیعه. این نشان می‌دهد مسئله بسیار مهم بوده است. علاوه بر این، متوکل برای احضار امام، تعداد قابل توجهی را همراه با «یحیی بن اکثم» می‌فرستد، در حالی که برای بردن امام نهایتاً ۲ یا سه نفر کافی بود اما در تاریخ سخن از ۳۰۰ نفر است یعنی گویا احتمال درگیری داده می‌شود چون می خواهد این آمادگی وجود داشته باشد که اگر احیاناً مردم درگیر شدند آنها بتوانند کار خود را به سرانجام برسانند.

مواجهه صریح امام با انحرافات/ حتی یاران نزدیک و نمایندگان 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: حضرت هادی(ع) را به سامرا و به یک منطقه نظامی منتقل می‌کنند اما تعبیر پادگان در اینجا تعبیر درستی نیست. «حی العسکر» یعنی محله نظامی، محله‌ای که ساکنین آن نظامی بودند. در این محل ارتباط امام با شیعیان و دوستداران خود راحت نبوده است اما آن حضرت(ع) از طریق برخی مرتبطین که با نقاط مختلف مناطق شیعه نشین مثل ایران، عراق، بخارا، سمرقند و ... ارتباط داشتند، آنچه را که باید منتقل می‌شد، منتقل می‌کردند و با وجود همه محدودیت‌ها و فشارها توانستند هدایتگری خود را داشته باشند.

استادیار گروه تاریخ این پژوهشگاه ادامه داد: اما یک نکته قابل توجه وجود دارد و آن این که ممکن است تصور کنیم به دلیل این محدودیت‌ها امام هادی علیه السلام نتوانستند نقش موثر خود را ایفا کنند در حالی که اینگونه نیست. امام در عین اینکه با وکلا و نمایندگان ارتباط داشتند - چه ارتباط حضوری و چه از طریق مکاتبه - در بخش مواجهه با انحرافات موجود نیز فعال بودند. چه انحرافات فرقه‌ای مانند واقفیه و چه انحرافات موردی اعضا و اشخاص. آن هم افرادی که در برخی مواقع از نزدیکان امام به حساب می‌آمدند و حتی برخی از آنها از نمایندگان امام بودند. اما آن حضرت(ع) با آنها هم یک مواجهه بسیار صریح، بدون تعارف و روشن داشتند. همچنین با افرادی که در مسائل اعتقادی انحرافاتی داشته یا اهل غلو بودند.

خانجانی افزود: این نکته حائز اهمیت و قابل توجه است که این افراد در مقاطعی از یاران نزدیک امام محسوب می‌شدند اما حضرت(ع) به این مسائل توجه داشتند و وقتی فردی مانند «علی ابن حسکه قمی» مکتب غالیان را ترویج می‌کرد حضرت از طریق نامه برای مقلدان خود روشنگری کرده و نوشتند «چیزهایی که این فرد مطرح می‌کند از دین نیست» و فرمودند که از او فاصله بگیرید.  هدف از بیان این نکات این است که بدانیم امام هادی علیه السلام تا چه میزان فرقه‌های منحرف، غالیان و تفکرات باطل را تحت نظر داشتند و حتی افرادی را که خود را از نزدیکان امام قلمداد می‌کردند.

 پالایش دین توسط امام هادی(ع) و حفظ آن برای دوران غیبت 

وی با بیان این که آن حضرت تا چه حد مراقبت می‌کردند تا شیعیان گرفتار انحرافات و اعوجاج های اعتقادی نشوند خاطرنشان کرد: موضوع مهمتر این است که اگر حضرت هادی علیه السلام با انحرافات و فرقه‌های باطل مقابله می‌کنند از طرف دیگر عقاید حقه‌ای را هم که ابراز و بر امام عرضه می‌شود تایید و تشویق می‌کنند. نمونه بارز آن عرضه دین حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) است که محضر امام شرفیاب شده و تمام عقاید و اعتقادات خود را درباره توحید، نبوت، خاتم پیامبران، ائمه(ع)، حج، خمس، زکات ، روزه و .... محضر ایشان بیان می‌کنند و حضرت هادی علیه السلام نیز ضمن تایید می‌فرمایند: «هذا دینی و دین آبایی»؛ و ضمنا این کار را تشویق هم می‌کنند. منظورم از آنچه امام تشویق می کنند این است شیعیان وقتی مجال و فرصتی پیدا می‌کنند عقاید و باورهای خود را خدمت امام یا نائب امام یا در عصر حاضر خدمت مراجع و فقهای دین عرضه کنند. اگر این گونه شود بسیاری از اشکالاتی که ما امروز در روش دینداری برخی افراد می‌بینیم، پیش نمی‌آید.

استاد حوزه تصریح کرد: یعنی این خرافات که به مرور زمان پیش می‌آید و گاهی برجسته شده و باعث آسیب به اصل دین و مذهب می‌گردد پیش نخواهد آمد. دلیل پیش آمدن این مسائل این است که اولاً عرضه دین و عرضه عقاید امروز تعطیل شده و اصولاً کسی به این رفتار فکر نمی‌کند. ثانیاً اگر روی منابر هم این مطالب گفته می‌شود مردم کمتر توجه می‌کنند. بنابراین از یک سو مراجعه به علما و بزرگان دین تعطیل شده و از سوی دیگر گوش شنوایی نسبت به هشدارها نیست. در نتیجه ما می‌بینیم که این اوضاع در رفتارهای فردی و اجتماعی هم تاثیرگذار بوده و موضوع تدین و پایبندی و اهتمام به دین به جایی رسیده که علنا می شنویم که می گویند «دین یک امر فردی است و هر کس خودش می‌داند و خدای خودش».

خانجانی تأکید کرد: در نتیجه وضعیت تدین و تقید دینی جامعه ما چنین می شود که امروز می‌بینیم. اما منشاء آن چیست؟ همین که ما در عقاید و باورهای دینی خود بازنگری یا بهتر است بگوییم بازرسی نمی‌کنیم. کاری که حضرت عبدالعظیم(ع) در زمان امام هادی علیه السلام انجام داد. حضرت امام هادی علیه السلام از این مجاری و از این طریق توانستند مذهب شیعه را علاوه بر حفظ ، تقویت نموده و حتی پالایش کنند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر مسئله پالایش دین توسط امام هادی(ع) انجام نمی‌شد - یعنی حضرت انحرافات را روشن بازگو و نقاط قوت را تایید نمی‌کردند -  شیعه به یک فرقه سردرگم و حیران تبدیل می‌شد به خصوص در دوره غیبت که اصل ماجرای دین و دینداری مورد خدشه قرار می‌گرفت و موارد خرافی ، نادرست و انحرافات جای اصول و مسائل اصیل دینی و اعتقادی مذهبی را می‌گرفت. اگر این نقش را برای امام هادی علیه السلام در نظر بگیریم متوجه می‌شویم که حضرت با وجود تمام محدودیت‌ها و در یک منطقه نظامی چه کار بزرگ و سترگی را انجام دادند. 

کد خبر 1821686

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha