خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: در حالی که ایالات متحده بیش از هفت دهه پیش گام در مسیر دستیابی به فناوری هستهای گذاشت و امروز یکی از بزرگترین دارندگان زرادخانههای اتمی در جهان است، همچنان با رویکردی تهاجمی در برابر کشورهایی میایستد که خواهان بهرهمندی صلحآمیز از این انرژی هستند.
ایران یکی از همان کشورهایی است که با وجود عضویت در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و همکاری مستمر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همواره با شدیدترین فشارها و تحریمها از سوی آمریکا مواجه شده است؛ تا جایی که مقامات واشنگتن بارها هدف خود را «به صفر رساندن ظرفیت غنیسازی» در ایران اعلام کردهاند.
این در حالی است که خود آمریکا نهتنها از محدودیتهای ان پی تی خارج است، بلکه هیچگاه پاسخگوی زرادخانه گسترده خود و حمایت از رژیمهای خارج از ان پی تی مانند اسرائیل یا سیاستهای متناقضش در قبال انرژی هستهای نبوده است.
برهمین اساس، روند دستیابی ایالات متحده به انرژی هستهای، سرگذشتی مملو از سرعت، بیتوجهی به نگرانیهای بینالمللی و در نهایت سلطهطلبی جهانی است. این در حالی است که ایران، با پایبندی به معاهدات بینالمللی و نظارتهای گسترده آژانس، همواره با مانعتراشیها و فشارهای فزاینده آمریکا برای توسعه صلحآمیز برنامه هستهای خود مواجه بوده است.
اینجا این پرسش مطرح میشود که آمریکا چرا این حق را برای خود محفوظ و برای دیگران ممنوع میداند.
از پروژه منهتن تا موازنه جهانی قدرت
ایالات متحده یکی از پنج کشوری است که طبق پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای ۱۹۷۰ مجاز به حمل سلاحهای هستهای هستند. این پیمان به کشورهای آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا اجازه میدهد سلاح هستهای داشته باشند. کشورهای دیگر این پیمان را به عنوان کشورهای غیرهستهای امضا کردند و متعهد شدند که به دنبال سلاحهای هستهای نباشند، در عوض اجازه یافتند از فناوری هستهای صلحآمیز مانند راکتورهای هستهای استفاده کنند.
بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۶، ایالات متحده آمریکا ۸.۷۵ تریلیون دلار در آن زمان برای توسعه سلاح هستهای خود از جمله توسعه سکوهای، فرماندهی، کنترل، نگهداری، مدیریت پسماند وهزینههای اداری صرف کرد.
تخمین زده میشود که از سال ۱۹۴۵ تاکنون، ایالات متحده بیش از ۷۰ هزار کلاهک هستهای تولید کرده است که این تعداد از مجموع کلاهکهای هستهای سایر کشورهای دارای سلاح هستهای بیشتر است.
تاریخ هستهای آمریکا با پروژه مخفیانهای بهنام «منهتن» در سال ۱۹۴۲ آغاز شد. این پروژه با هدف تولید بمب اتمی در بحبوحه جنگ جهانی دوم، بدون هیچگونه نظارت یا محدودیت بینالمللی، شکل گرفت. این پروژه با محوریت آمریکا و همکاری بریتانیا و کانادا اجرا شد. از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۶ پروژه زیر نظر ژنرال «لسلی گروز» شاخه مهندسی ارتش ایالات متحده، بود و فیزیکدان هستهای «رابرت اوپنهایمر» سرپرست آزمایشگاه لوس آلاموس طراح اصلی بمبها بود. نتیجه آن، بمباران هیروشیما و ناکازاکی بود که صدها هزار نفر را قربانی و جهان را برای همیشه وارد عصر اتم کرد.
پس از آن، آمریکا به نخستین دارنده سلاح هستهای در جهان تبدیل شد و طی دهههای بعد، همواره در صدر قدرتهای هستهای باقی ماند.
جالب توجه اینکه ایالات متحده هیچگاه برای دستیابی به این توانمندی، با موانع حقوقی یا بینالمللی جدی مواجه نشد. حتی پس از تأسیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی و معاهده ان پی تی، آمریکا ضمن نگه داشتن زرادخانه عظیم خود، مدعی حفظ صلح و امنیت جهانی شد.
پس از آن، آمریکا نهتنها از توسعه تسلیحات اتمی عقبنشینی نکرد، بلکه با رقابت در جنگ سرد، به گسترش بیوقفه زرادخانههای خود ادامه داد. بیشتر آزمایشهای هستهای ایالات متحده تا نوامبر ۱۹۶۲ روی زمین انجام میشد. پس از پذیرش معاهده ان پی تی، تمام آزمایشها به زیر زمین منتقل شدند تا از ریزش رادیواکتیو جلوگیری شود. با آنکه معاهده ان پی تی در سال ۱۹۶۸ برای جلوگیری از اشاعه سلاح هستهای به امضا رسید، اما آمریکا هرگز تعهد مؤثری برای خلع سلاح نپذیرفت.
استاندارد دوگانه؛ اسرائیل آزاد، ایران محدود
در حالی که آمریکا خود را حافظ صلح جهانی معرفی میکند، از رژیمهایی همچون اسرائیل که نهتنها عضو ان پی تی نیستند، بلکه دهها کلاهک هستهای در اختیار دارند، بهصورت کامل حمایت میکند. هیچیک از این زرادخانهها تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار ندارد.
برهمین اساس می توان گفت که اسرائیل، ششمین رژیم دارنده تسلیحات هستهای است، این رژیم در کنار کشورهای هند، پاکستان و کره شمالی معاهده ان پی تی را امضا کرده است.
اسرائیل در این زمینه سیاست ابهام هستهای را دنبال میکند. به طوری که مقامات این رژیم هرگز به داشتن تسلیحات هستهای اعتراف نکرده اند. اما برآوردها نشان میدهد که این رژیم نزدیک به ۸۰ تا ۲۰۰ بمب اتم در اختیار دارد.
باوجود فشارهای بین المللی، اسرائیل ان پی تی را امضا نکرده و اعلام کرده که چنین کاری برخلاف منافع امنیتی ملیاش است.
در مقابل، ایران که بهصورت شفاف و علنی برنامه صلحآمیز هستهای خود را دنبال کرده، تحت شدیدترین فشارها قرار گرفته است.
در سال ۲۰۱۵، توافق هستهای (برجام) میان ایران و ۱+۵ بسته شد؛ این توافق نماد آشکار حسن نیت ایران در مذاکره و تعامل سازنده با جهان بود. توافقی که ایران را ملزم به محدودیتهای گسترده در برنامه هستهای کرد و قرار بود تحریمها رفع شود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیش از ۱۵ بار پایبندی ایران را تأیید کرد، اما با روی کار آمدن دولت ترامپ، آمریکا در سال ۲۰۱۸ بهصورت یکجانبه از توافق خارج شد و تحریمها را بازگرداند؛ اقدامی که مغایر با منشور سازمان ملل و توافقات بینالمللی بود.
این اقدام نهتنها نشانهای از بیاعتمادی به وعدههای غربی بود، بلکه اعتبار ساختارهای بینالمللی را نیز خدشهدار کرد. آمریکا در عین خروج از برجام، سیاست فشار حداکثری را آغاز کرد و نهتنها ایران، بلکه شرکتها و دولتهای دیگر را هم تهدید به تحریم کرد.
کارشناسان بینالمللی این رفتار آمریکا را نمونهای آشکار از «استاندارد دوگانه» در سیاست خارجی و حقوق بینالملل میدانند.
حق برای خود، منع برای دیگران
جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب، با وجود پیوستن به ان پی تی و تأکید مکرر بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود، همواره با سوءظن و مانعتراشیهای آمریکا مواجه بوده است. تلاشهای گسترده ایران برای دستیابی به دانش بومی هستهای با تحریمهای سنگین، فشارهای سیاسی و حتی تهدیدهای نظامی پاسخ داده شده است.
این درحالی است که آمریکا با داشتن ۹۳ نیروگاه هستهای (بیشترین تعداد در جهان)، توسعه این صنعت را «اساس استقلال راهبردی» میداند. مقامات آمریکایی همزمان با مدرنسازی زرادخانههای هستهای خود، حتی به متحدانش مانند اسرائیل در زمینه سلاح هستهای چراغ سبز میدهد، بدون اینکه عضو از NPT باشند یا نظارتی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بپذیرند.
در مقابل، ایران را بهدلیل تلاش برای دستیابی به فناوری غنیسازی تحت فشار قرار میدهد، در حالی که طبق معاهده ان پی سی، غنیسازی برای مصارف صلحآمیز حق قانونی همه کشورهاست.
آمریکا توسعه راکتورهای کوچک و پیشرفته (SMR) را تسهیل میکند، اما ایران را بهدلیل غنیسازی ۳.۶۷٪ (پایینتر از سطح مورد نیاز برای سلاح) تحریم میکند.
مقامات آمریکا با فشار به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بازرسیهای غیرمنطقی از تأسیسات ایران را تحمیل میکند، اما خود هیچگاه تحت چنین بازرسیهای شدیدی قرار نگرفته است.
در همین حال، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، با امضای دستورات اجرایی در سال ۲۰۲۵، روند صدور مجوز ساخت راکتورهای هستهای جدید را از ۱۰ سال به ۱۸ ماه کاهش داد. این اقدام با هدف تأمین انرژی مراکز دفاعی و دیتاسنترهای هوش مصنوعی و گسترش صنعت غنیسازی اورانیوم داخلی انجام شد.
اقدامات آمریکا در حوزه انرژی نشان میدهد که مقامات این کشور در حوزه انرژی هستهای، «حق» را نه در چارچوب قوانین بینالمللی، بلکه براساس منافع خود تعریف میکند.
ایران؛ ایستادگی برای استقلال علمی و فنی
ایران همواره اعلام کرده است که انرژی هستهای را برای مصارف صلحآمیز مانند تولید برق، پزشکی و تحقیقاتی دنبال میکند. با وجود فشارها، ترور دانشمندان و خرابکاریها، ایران موفق شده است به فناوری بومی غنیسازی اورانیوم دست یابد؛ موضوعی که به نماد استقلال علمی و ملی تبدیل شده است.
در حالی که آمریکا دستیابی به این فناوری را تهدیدی برای «امنیت جهانی» معرفی میکند، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که مخالفت آمریکا با برنامه هستهای ایران، نه به دلیل نگرانیهای امنیتی، بلکه بهخاطر جلوگیری از تبدیل ایران به یک قدرت منطقهای مستقل است.
برهمین اساس، از نگاه بسیاری از تحلیلگران، آنچه آمریکا را به مقابله با برنامه هستهای ایران وامیدارد، نه نگرانی امنیتی، بلکه ترس از استقلال علمی، فنی و راهبردی ایران است. آمریکا بهویژه پس از انقلاب اسلامی، ایران را به چشم یک رقیب سرسخت منطقهای میبیند که اگر به فناوریهای پیشرفته دست یابد، موازنه قدرت در خاورمیانه را به ضرر غرب تغییر خواهد داد.
بر این اساس، هرگونه پیشرفت در صنایع بومی ایران بهویژه فناوری هستهای بهعنوان تهدید تعبیر میشود، حتی اگر تمام مراحل ساخت و تولید با نظارت بینالمللی باشد.
انرژی هستهای، حق همگانی یا انحصاری
ایالات متحده در پرونده انرژی هستهای، همواره با استانداردی دوگانه عمل کرده است. از یک سو، برای خود و متحدانش حقوق نامحدودی قائل است و از سوی دیگر، کشورهای مستقل را از حقوق مشروعشان بازمیدارد. این رفتار نهتنها مشروعیت حقوقی ندارد، بلکه تضعیفکننده صلح و امنیت جهانی نیز هست.
رفتار آمریکا در قبال پرونده هستهای ایران، بار دیگر این پرسش اساسی را مطرح میکند که آیا انرژی هستهای یک «حق همگانی» است یا امتیازی انحصاری برای قدرتهای خاص؟ مادامی که نظام بینالملل براساس منطق سلطه و فشار عمل میکند، دستیابی کشورهایی مانند ایران به این فناوری، نهتنها دشوار بلکه پرهزینه خواهد بود.
اما ایران، در کنار حفظ اصول و حقوق خود، مسیر گفتوگو، همکاری و تعامل را باز نگه داشته و بارها اعلام کرده است که استفاده از انرژی هستهای را فقط در چارچوب صلحآمیز دنبال میکند.
در پایان این پرسش همچنان به قوت خود باقی است که جهان چه زمانی به نقطهای خواهد رسید که همه کشورها بدون تبعیض، از حقوق برابر در بهرهمندی از علم و فناوری برخوردار باشند؟
نظر شما