به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، به تازگی دومین کتیبه «پهلوی کتابی» از دوره ساسانی در محوطه نقش رستم و در پشت آرامگاه خشایارشاه هخامنشی کشف و خوانش شد؛ درباره کشف و خوانش این کتیبه پهلوی با دکتر «ابوالحسن اتابکی»، پژوهشگر و زبانشناس باستانی به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:

سنگنوشته کشف شده در محوطه نقش رستم مربوط به چه دوره تاریخی است؟
این سنگنوشته که از دوره ساسانی است، به عنوان دومین کتیبه «پهلوی کتابی» از این دوره در محوطه نقش رستم کشف شد. این کتیبه در پشت آرامگاه خشایارشا هخامنشی قرار دارد و متاسفانه به دلیل گذر زمان آسیبهای زیادی دیده بود، اما خوشبختانه توانستیم آن را ترجمه کنیم. متن ترجمهشده این کتیبه به این صورت است: «این دخمک مهرگشنسپ انوشه روان (است)؛ بهشت بهرش باد.»
آیا این کشف تأثیری بر درک ما از تاریخ و تمدن ساسانیان دارد؟
بله، این کشف اهمیت زیادی دارد. کتیبهها و سنگنوشتهها نه تنها به ما اطلاعات دقیقتری از باورها و آیینهای آن دوران میدهند، بلکه همچنین به ما کمک میکنند تا فرایندهای فرهنگی و دینی که در فلات ایران در دوران ساسانیان شکل گرفت، بهتر درک کنیم. یکی از نکات جالبی که از این کتیبهها میتوان برداشت کرد، تأکید بر شیوه تدفین در دوران ساسانی است که با آموزههای زرتشتی مرتبط است.
در خصوص تدفینهای ساسانی، اشاره کردید که استخوانها در استودانها قرار میگرفتند. آیا میتوانید کمی بیشتر درباره این شیوه تدفین توضیح دهید؟
در دوران ساسانی شیوه تدفین بهویژه با گسترش آموزههای زرتشتی تغییراتی داشت. بر اساس باورهای زرتشتی، مردگان باید از خاک که عنصر مقدسی است، دور نگه داشته میشدند. به همین دلیل، استخوانهای مردگان پس از اینکه توسط پرندگان و حیوانات درنده از گوشت تهی میشدند، در استودانها یا همان استخواندانها قرار میگرفتند. این استودانها بیشتر در صخرهها و کوهها ساخته میشدند و به شکلی طراحی میشدند که بتوانند استخوانها را از خاک و دیگر عناصر ناپاک دور نگه دارند.

در واقع، این شیوه تدفین به نوعی با باورهای دینی مرتبط بود. آیا این تغییرات در تدفینها تنها در فارس و مناطق ساسانی بوده یا در سایر نقاط ایران هم مشاهده میشود؟
شکلگیری این نوع شیوه تدفین با فراگیری آموزههای زرتشتی در فلات ایران و همگونی دین و دولت رواج یافت که از بُعد سیاسی با تشکیل حکومت فرتهداران «نگهبانان آتش» در پارس و خاندان آتروپات در آذربایجان پس از دوره هخامنشی به منصه ظهور رسید. این شیوه تدفین بهویژه در مناطق جنوب ایران، مانند فارس، بیشتر دیده میشود، اما نمونههایی از آن در مناطق دیگر هم وجود دارد. برای مثال، گوردخمههای معروفی مانند «گوردخمه فالونک» در مرودشت، «گوردخمههای آخور رستم و تنگ زندان» در نزدیکی تخت جمشید و حتی در مناطق غربی ایران مانند کردستان عراق نیز از این شیوه تدفین استفاده شده است. این گوردخمهها و استودانها نه تنها نشاندهنده باورهای دینی زرتشتی بلکه بخشی از سیاست و حکومتهای آن دوران نیز بودند.

آیا در این کشفها، شواهدی مبنی بر رابطه بین تدفینهای ساسانی و هخامنشیان یافت شده است؟
بله، این نکته بسیار مهم است. اگرچه بسیاری از باستانشناسان اولیه تصور میکردند که این گوردخمهها مربوط به دوران پیش از هخامنشیان هستند، اما بررسیهای دقیقتر نشان میدهد که این گوردخمهها و استودانها بهطور مستقیم از آرامگاههای هخامنشیان تقلید شدهاند، بهویژه آرامگاههای بزرگان و شاهان هخامنشی مانند خشایارشا. البته در دوران ساسانیان، به دلیل تغییرات دینی و فرهنگی، این آرامگاهها کوچکتر و متفاوتتر شدند.
با توجه به تمام اطلاعاتی که به دست آوردهایم، آیا میتوانیم این شیوه تدفین را نمادین از تحولات بزرگتری در تاریخ ایران بدانیم؟
کاملاً درست است. این شیوه تدفین نه تنها بازتابی از تحولات دینی است، بلکه نشاندهنده تغییرات فرهنگی و سیاسی در دوران ساسانیان نیز میباشد. با شکلگیری حکومتهای محلی مانند فرمانروایان فرتهداران (نگهبانان آتش) و آتروپاتها، دیانت زرتشتی در فلات ایران گسترش یافت و همین تحولات به طور مستقیم بر شیوههای تدفین و درک اجتماعی از مرگ و زندگی تأثیر گذاشت.
نظر شما