به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری شبستان: نشست نقد و بررسی کتاب «چشم انداز ادبیات داستانی پس از انقلاب» نوشته «محمدرضا سرشار» در فرهنگسرای اندیشه با مشارکت گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد؛ در این نشست «محسن پرویز»، «شهریار زرشناس» و «محمدحسن شاهنگی» به سخنرانی پرداختند.
شهریار زرشناس در ابتدای این نشست طی سخنانی اظهار کرد: اگر جریانشناسی دقیقی داشته باشیم پس از انقلاب شاهد تغییرات اساسی در میان طیف نویسندگان میشویم. نویسندگان پیش از انقلاب، یا عموماً اثری تازه منتشر نکردند، یا به خارج از کشور گریختند و همانجا ماندند. تعدادی دیگر مانند احمد محمود، محمود دولتآبادی، جمال میرصادقی، ناصر ایرانی، محمود گلابدرهای، سیمین دانشور، اسماعیل فصیح و نادر ابراهیمی در کشور ماندند، قلم زدند و رزومه هنری و ادبی خودشان را تقویت کردند؛ در کنار این افراد چهرههای جوان هم وارد میدان شدند و کاروان ادبیات ایران را رونق بخشیدند. جریان واقعیتگرایی ادبی توانست چهرههای جدیدی را با خود همراه کند، ضمن آنکه بیشترین، قویترین و طولانیترین آثار داستانی منتشرشده در دوران پس از پیروزی انقلاب، متعلق به همین جریان واقعیتگرایی است.
وی ادامه داد: رویکرد شکلگرایی در مواجهه با رویکرد واقعیتگرایی در سالهای اولیه بعد از انقلاب نتوانست توفیق چندانی را کسب کند و معمولاً در حاشیه قرار داشت، ساختارشکنی ادبی در آن سالها امکانپذیر نبود و نتوانست طرفداران زیادی پیدا کند، از دهه 70 و 80 به تدریج شکلگرایی توانست عرضاندام قابل توجهی کند، البته در این میان نباید از موج گسترده آثار ترجمهشده در ایران غافل بود؛ مقاومت در برابر این جریان دشوار بود و حتی نویسندگان بزرگی چون محمود دولتآبادی و احمد محمود از آن تاثیر گرفتند؛ دال مرکزی این جریان، مفاهیم مهم ساختارشکنی، پدیدارشناسی پسامدرن، جریانهای شبهعرفانی مدرن و... بود؛ در حال حاضر جریانهای ادبی مطرح در عرصۀ داستاننویسی کشور از این رویکرد متأثر هستند اما رویکرد رمانتیک، در آثار داستانی و عامهپسند حدیث دیگری دارد. پرطرفدارترین آثار داستانی منتشره در کشور، متعلق به این طیف از نویسندگان است؛ عشقهای سطحی، زرد و خیابانی در اکثر این آثار ملموس است و نویسنده از اروتیکنویسی هم ابایی ندارد، تعداد قابل توجهی از خوانندگان این آثار از بین دانشجویان، جوانان و متأسفانه دانشآموزان دبیرستانی هستند.
در ادامه این نشست محسن پرویز گفت: اگر قبل از انقلاب با گونه ادبیات زندان و تبعید در رژیم گذشته، مواجه هستیم، بعد از انقلاب با گونه ادبیات اعتراض روبه رو میشویم. مبارزات فکری و قلمی نویسندگان، در همه ادوار وجود داشته است؛ اعتراض نسبت به ظلم و نابرابری، بیعدالتی و استثمار چه در گونه داخلی و چه در گونه خارجی در میان نویسندگان ایرانی به چشم میخورد؛ در واقع یک نوع رسالت ادبی برقرار است که نویسنده را وادار به نگارش میکند؛ بعد از انقلاب روایت از آداب و رسوم و عادات و عرفهای رایج مردم به عنوان یک رویکرد مهم در میان داستاننویسان ملاحظه میشود؛ رمانتیسیسم ادبی البته در میان برخی از داستاننویسان وجود دارد، اما جریانی غالب و تاثیرگذار نیست و نوشتن از سرِ شکم سیری در بسیاری از مناطق دنیا از جمله در ایران ممکن است در میان عدهای وجود داشته باشد، اما یقیناً این طیف معدوداند و در حاشیه قرار میگیرند.
پرویز ادامه داد: یکی از مهمترین تفاوتهای جریان داستاننویسی در قبل و بعد از انقلاب، تفاوت در سوژهپردازی است؛ سوژههای قبل از انقلاب، دم دستی و برآمده از حیات روزمره تکراری و کلیشهای انسان ایرانی بودند، اما شاهد آنیم که سوژههای جدید، امیدآفرین و خلاقانه در ادبیات داستانی بعد از انقلاب جاری میشوند؛ در ادبیات داستانی قبل از انقلاب بعضاً میبینیم برخی نویسندگان رو به مماشات با حکومت فاسد و ظالم پهلوی آوردهاند و جرات بیان و انتقاد از حاکمیت را ندارند و خفقان سیاسی در حقیقت منجر به خفقان ادبی هم شده است؛ اما در بعد از انقلاب شهامت در نوشتن در میان صاحبان قلم مشهود است.
وی تصریح کرد: تعداد و کمیت نویسندگان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به نسبت جمعیت، قابل مقایسه نیست؛ همین آمار کلی گواه آن است که میل به داستاننویسی و روایت از زندگی بومی در بعد از انقلاب رشد قابل توجهی را تجربه نموده است. واقعیت این است که داستان، روایتی ادبی و جذاب از سبک زندگی است و داستاننویس گزارشگر تلخیها و شیرینیهای ملت خویش است. در جنگ روایتهای امروز نویسندگان باید ورود بیشتری نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی زمانه خود داشته باشند و در خصوص این موارد شانه خالی نکنند.
در بخش دیگری از این نشست محمدحسن شاهنگی گفت: پیش از کتاب «چشم انداز ادبیات داستانی پس از انقلاب» نوشته استاد محمدرضا سرشار، مهمترین اثر مکتوب در این زمینه، دو کتاب مجموعه 3جلدی «صدسال داستاننویسی ایران» از حسن میرعابدینی و «درآمدی بر ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی» از فریدون اکبری شلدرهای هستند؛ کتاب میرعابدینی اثری سویهدار و در خدمت جریان روشنفکر ادبی نگاشته شده و پر از کنایهها و متلکها به گفتمان انقلاب اسلامی است؛ اساساً در این کتاب رخداد مهمی مانند وقوع انقلاب اسلامی بهعنوان رویدادی فرعی و نه چندان مهم قلمداد شده است؛ همچنین کتاب فریدون اکبری شلدرهای، هرچند جامعیت کتاب میرعابدینی را ندارد، اما قلمی منصفانه نسبت به جریان ادبی انقلاب اسلامی دارد. هیچ کدام از این دو کتاب به روش علمی نوشته نشدهاند و حجم قابل توجهی از آنها مستخرج از یادداشتهای پراکنده نویسندگانشان در نشریات مختلف بوده است.
شاهنگی گفت: در کتاب «چشم انداز ادبیات داستانی پس از انقلاب» نوشته استاد محمدرضا سرشار وجه استدلالی و استنادی پر رنگ است و نویسنده تجربیات زیسته خود را در کارگاههای مختلف ادبی طی سالیان متمادی در خدمت گرفته و به مخاطب عرضه نموده است. همان طور که از نام کتاب «چشم انداز ادبیات داستانی پس از انقلاب» پیداست، نویسنده صرفاً به ارزیابی گذشته و حال ادبیات ایران اکتفا نمیکند، بلکه آینده ادبیات داستانی در ایران را نیز مورد توجه قرار میدهد.
نظر شما