خبرگزاری شبستان: از خطبههاى امام(ع) که به نظریه مهدویت اشاره دارد، خطبه 182 نهج البلاغه است. طبق نقل "ابن ابى الحدید" این آخرین خطبهاى است که امام(ع) ایستاده ایراد فرموده است.(شرح ابن ابى الحدید ج 10 ص 112)
از "نوف بکالى" نقل شده که امیرمؤمنان(ع)در کوفه بر روى سنگ هائى که"جعدة بن هبیره مخزومى" برایش نصب کرده بود، ایستاد و این خطبه را ایراد فرمود، درحالى که امام پیراهنى خشن از پشم بر تن و شمشیرش را با بندى از لیف خرما حمایل، و درپاهایش کفشى از لیف خرما بود، و در پیشانیش از اثر سجده پینه بسته بود. در این خطبه چنینفرمود:
ستایش خداوندستایش مخصوص خداوندى است که سر انجام خلقت و عواقب امور به او منتهىمىگردد، او را بر احسان عظیمش، و برهان روشنش، و فراوانى فضل و منتش مىستائیم، ستایشى که حقش را اداء کند و سپاس شایسته او را بجا آورد، به ثوابش ما را نزدیک سازد، وموجب ازدیاد نیکى و احسان اوگردد، و از او استعانت مىطلبیم استعانت کسى که بهفضل پروردگار امیدوار است، به سودش آرزومند، و از عدم زیانش مطمئن، و بهقدرت او معترف، و با گفتار و کردار او معتقد است. به او ایمان داریم ایمان کسى که با یقینکامل به او امیدوار است و با اعتقاد خالص به او متوجه و با ایمانى پاک در برابرش خضوعمىکند، و مخلصانه به توحید او عقیده دارد، با تمجید فراوان به بزرگداشت او مىپردازد وبا رغبت و کوشش بسیار به او پناهنده مىشود.
یکتائیش...
او از کسى متولد نشده، تا در عزت و قدرت شریکى داشته باشد، و فرزندى به دنیانیاورده تا پس از وفات چیزى به ارث بگذارد وقت و زمانى از او پیشى نگرفته و زیادى و نقصان بر او عارض نشده است. او با نشانههاى تدبیر متقن و نظام محکمى که به ما ارائه داده، ظمتخویش را در پیش چشم عقل ها آشکارا جلوهکرده است.
از شواهد عظمتخلقت و آفرینشش آسمان هاى ثابت و پابرجائى است که بدون ستون، و بدون تکیهگاهى برقرارند این آسمان ها را به طاعتخویش دعوت کرد،و آنها با اذعانکامل، بدون درنگ و سستى اجابت کردند. اگر همین اقرار آنها به ربوبیتحق و اذعانشانبه اطاعت از او نبود، هرگز آنها را محل عرش خویش و مسکن فرشتگان، و جاى بالا رفتن سخنانپاک و اعمال صالح و نیک بندگانش قرار نمىداد.
ستارگان آسمان را علائم و نشانههائى قرار داد تا آنها که(شب هنگام)در نقاط مختلف،حیران و سرگردان مىمانند به وسیله آنها راهنمائى شوند. پردههاى ظلمانى شب هاىتار مانع نورافشانى آنها نمىشود و چادر سیاه و تاریک شبها نمىتوانند از تلالؤ نور ماه درپهنه آسمان ها جلوگیرى کنند.
منزه استخداوندى که سیاهى شبهاى تاریک و خاموش در نقاط پست زمین و درقلههاى کوتاه و بلند کوهها که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند بر او مخفى نمىماند و نیز آنچهرا که غرش«رعد»در کرانههاى آسمان به وجود مىآورد،و آنچه برقهاى ابر آن را متلاشىمىسازند، همچنین بادهاى تند و شدید،و برگهائى که بر اثر باران از شاخهها جدا مىشوند، و محل سقوط و ریزش قطرات بارانها، و جایگاه کشش دانه وسیله مورچگان و حرکاتآنها، و غذاهائى که پشهها را کفایت مىکند، و آنچه را که موجودات ماده در رحم دارند از همه اینها آگاه است(و همه در پیشگاه علمش روشن و آشکارند.)
باز هم ستایش خداوندستایش ویژه خداوندى است که همواره بوده، پیش از آنکه" کرسى" یا "عرش"، "آسمان" یا "زمین" "جن" یا "انس" موجود شوند. خداوندى که با فکر و عقل هاى ژرف اندیشدرک نشود و با نیروى فهم اندازهاى برایش تصور نگردد، هیچ سؤال کنندهاى او را به خودمشغول نمىسازد، عطا و بخشش از دارائیش نمىکاهد، او با چشم نمىبیند.(زیرا جسم نیست)
و در مکانى محدود نمی شود، همتا و همسرى برایش معقول نیست و در آفرینش نیاز به وسیلهاىندارد، با حواس درک نمىشود، و با بشر مقایسه نمىگردد همان کسى که با موسى سخن گفتو آیات عظیمش را به او نشان داد اما بدون اعضاء و زبان و کام.
اى کسى که خود را براى توصیف پروردگار به زحمت انداختهاى، اگر راست مىگوئىجبرئیل و میکائیل و لشکر فرشتگان مقربین را، همان ها که در بارگاه قدس، همواره در رکوع و سجودند، توصیف کن! فرشتگانى که عقلشان از اینکه احسن الخالقین را در حدىمحدود سازد، در گرداب حیرت فرو مانده(زیرا)کسى را مىتوانى با توصیف درک کرد که داراى شکل و اعضاء و جوارح است، و کسى را مىتوانى با صفات شناخت که محدودباشد و در حد معینى عمرش سپرى شود پس معبودى جز او نیست که با نور خویش هر ظلمتىرا روشن ساخته، و با تاریکی هائى که مىآفریند، هر نورى را در ظلمت فرو مىبرد!
توصیه به تقواى بندگان خدا!شما را به تقوا و پرهیزکارى در برابر خدا سفارش مىکنم، همانخدائى که لباس هاى فاخر را به شما پوشانده، و معاش و روزى را به فراوانى به شما ارزانىداشته است. اگر راهى به سوى بقاء یا جلوگیرى از مرک وجود داشتحتما "سلیمان بن داود" آن را در اختیار مىگرفت چرا که خداوند حکومتبر جن و انس را همراه نبوت و مقام بلند قربو منزلت الهى به او عطا کرد.اما آنگاه که پیمانه روزى او پر شد و مدت زندگیش کامل گشتتیرهاى مرک از کمان فناء به سوى او پرتاب شد و دار و دیار از او حالى گردید!، خانهها و مسکن هاى او بى صاحب ماندند، و آنها را گروهى دیگر به ارث بردند.(درهرحال) براى شما در تاریخ قرون گذشته درس هاى عبرت فراوانى وجود دارد.
"کجایند عمالقه"؟و کجایند فرزندان آنها؟کجا هستند"فرعونها" و فرزندانشان؟
اصحاب شهرهاى "رس"، همانها که پیامبران را کشتند و چراغ پر فروغ سنن آنها را خاموشو راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند، کجایند؟...کجایند آنها که با لشکرهاىگران به راه افتادند و هزاران نفر را هزیمت دادند، سپاهیان فراوان گرد آوردند و شهرهابنا نهادند؟
قسمتى دیگر از این خطبهدرباره مهدى(ع): زره "دانش" را بر تن پوشانده،و با تمامى آداب،با توجه و معرفت و آمادگى،آنرافرا گرفته،حکمت گمشده او است که همواره در جستجوى آن است،و نیاز او است که درطلبش پرس و جو دارد،به هنگامى که اسلام غروب می کند و همچون شترى که از راه رفتن، مانده بر زمین قرار مىگیرد و سینهاش را به آن مىچسباند او پنهان خواهد شد(تا زمانى که فرمانالهى براى قیامش فرا رسد)او باقى ماندهاى است از حجت هاى خدا و خلیفه و جانشینى است ازجانشینان پیامبران!
سپس امام فرمود:
اى مردم!من مواعظ و پند و اندرزهائى را که پیامبران براى امتشان بازگو کردهبودند در میان شما نشر دادم و وظیفهاى را که اوصیاى پیامبران نسبتبه امت آنهابعد از مرگشان داشتند، در مورد شما به انجام رساندم،با تازیانهام شما را ادب کردمولى به هیچ صراطى مستقیم نشدید، و با نواهى پروردگار شما را به پیش راندم ولى جمعنشدید خدا خیرتان دهد!آیا منتظرید پیشوائى جز من با شما همراه گردد؟و راه حق را بهشما نشان دهد؟آگاه باشید آنچه از دنیا روى آورده بود پشت کرده،و آنچه پشت کرده بودروى آورده است، و بندگان نیکوکار و برگزیده خدا آماده رحیل گردیدهاند،و کمى از دنیاى فانى را با آخرتکه در آن فنا نیست معاوضه کردند،راستى برادران ما که خونشان در صفین ریخت اگرامروز زنده نیستند چه زیان دیدهاند،خوشا به حالشان که نیستند تا از این لقمههاى گلوگیربخورند!و از این آبهاى ناگوار بنوشند!به خدا سوگند آنها خدا را ملاقات کردند و پاداششانرا داد و آنها را بعد از«خوف»در سراى "امن"خویش جایگزین ساخت.
کجا هستند برادران من؟ همانها که سواره به راه مىافتادند و در راه حق قدم بر مىداشتند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابن تیهان؟ و کجاست ذوالشهادتین؟ و کجایند مانند آنان از برادرانشان که پیمان بر جانبازى بستند و سرهاى آنها براى ستمگران فرستاده شد؟!
آنگاه دستبه محاسن شریف زد، مدتى بس طولانى گریست، پس از آن فرمود. .....
پایان پیام/
نظر شما