هنگامى که اسلام غروب می کند، او پنهان خواهد شد

زره "دانش‏" را بر تن پوشانده و با تمامى آداب، با توجه و معرفت و آمادگى آن را فراگرفته، حکمت گمشده اوست. هنگامى که اسلام غروب می کند، ‏او پنهان خواهد شد.

خبرگزاری شبستان: از خطبه‏هاى امام(ع) که به نظریه مهدویت اشاره دارد، خطبه 182 نهج البلاغه است. طبق نقل‏ "ابن ابى الحدید" این آخرین خطبه‏اى است که امام(ع) ایستاده ‏ایراد فرموده است.(شرح ابن ابى الحدید ج 10 ص 112)

از "نوف بکالى‏" نقل شده که امیرمؤمنان(ع)در کوفه بر روى سنگ هائى که‏"جعدة بن هبیره مخزومى‏" برایش نصب کرده بود، ایستاد و این خطبه را ایراد فرمود، درحالى که امام پیراهنى خشن از پشم بر تن و شمشیرش را با بندى از لیف خرما حمایل، و درپاهایش کفشى از لیف خرما بود، و در پیشانیش از اثر سجده پینه بسته بود. در این خطبه چنین‏فرمود:
 

ستایش خداوندستایش مخصوص خداوندى است که سر انجام خلقت و عواقب امور به او منتهى‏مى‏گردد، او را بر احسان عظیمش، و برهان روشنش، و فراوانى فضل و منتش مى‏ستائیم، ستایشى که حقش را اداء کند و سپاس شایسته او را بجا آورد، به ثوابش ما را نزدیک سازد، وموجب ازدیاد نیکى و احسان اوگردد، و از او استعانت مى‏طلبیم استعانت کسى که به‏فضل پروردگار امیدوار است، به سودش آرزومند، و از عدم زیانش مطمئن، و به‏قدرت او معترف، و با گفتار و کردار او معتقد است. به او ایمان داریم ایمان کسى که با یقین‏کامل به او امیدوار است و با اعتقاد خالص به او متوجه و با ایمانى پاک در برابرش خضوع‏مى‏کند، و مخلصانه به توحید او عقیده دارد، با تمجید فراوان به بزرگداشت او مى‏پردازد وبا رغبت و کوشش بسیار به او پناهنده مى‏شود.


یکتائیش...
او از کسى متولد نشده، تا در عزت و قدرت شریکى داشته باشد، و فرزندى به دنیانیاورده تا پس از وفات چیزى به ارث بگذارد وقت و زمانى از او پیشى نگرفته و زیادى و نقصان بر او عارض نشده است. او با نشانه‏هاى تدبیر متقن و نظام محکمى که به ما ارائه داده، ظمت‏خویش را در پیش چشم عقل ها آشکارا جلوه‏کرده است.
از شواهد عظمت‏خلقت و آفرینشش آسمان هاى ثابت و پابرجائى است که بدون ستون، و بدون تکیه‏گاهى برقرارند این آسمان ها را به طاعت‏خویش دعوت کرد،و آنها با اذعان‏کامل، بدون درنگ و سستى اجابت کردند. اگر همین اقرار آنها به ربوبیت‏حق و اذعانشان‏به اطاعت از او نبود، هرگز آنها را محل عرش خویش و مسکن فرشتگان، و جاى بالا رفتن سخنان‏پاک و اعمال صالح و نیک بندگانش قرار نمى‏داد.
ستارگان آسمان را علائم و نشانه‏هائى قرار داد تا آنها که(شب هنگام)در نقاط مختلف،حیران و سرگردان مى‏مانند به وسیله آنها راهنمائى شوند. پرده‏هاى ظلمانى شب هاى‏تار مانع نورافشانى آنها نمى‏شود و چادر سیاه و تاریک شبها نمى‏توانند از تلالؤ نور ماه درپهنه آسمان ها جلوگیرى کنند.
منزه است‏خداوندى که سیاهى شبهاى تاریک و خاموش در نقاط پست زمین و درقله‏هاى کوتاه و بلند کوهها که در کنار یکدیگر قرار گرفته‏اند بر او مخفى نمى‏ماند و نیز آنچه‏را که غرش‏«رعد»در کرانه‏هاى آسمان به وجود مى‏آورد،و آنچه برقهاى ابر آن را متلاشى‏مى‏سازند، همچنین بادهاى تند و شدید،و برگهائى که بر اثر باران از شاخه‏ها جدا مى‏شوند، و محل سقوط و ریزش قطرات بارانها، و جایگاه کشش دانه وسیله مورچگان و حرکات‏آنها، و غذاهائى که پشه‏ها را کفایت مى‏کند، و آنچه را که موجودات ماده در رحم دارند از همه اینها آگاه است(و همه در پیشگاه علمش روشن و آشکارند.)


باز هم ستایش خداوندستایش ویژه خداوندى است که همواره بوده، پیش از آنکه" کرسى‏" یا "عرش‏"، "آسمان" یا "زمین" "جن‏" یا "انس‏" موجود شوند. خداوندى که با فکر و عقل هاى ژرف اندیش‏درک نشود و با نیروى فهم اندازه‏اى برایش تصور نگردد، هیچ سؤال کننده‏اى او را به خودمشغول نمى‏سازد، عطا و بخشش از دارائیش نمى‏کاهد، او با چشم نمى‏بیند.(زیرا جسم نیست)
و در مکانى محدود نمی شود، همتا و همسرى برایش معقول نیست و در آفرینش نیاز به وسیله‏اى‏ندارد، با حواس درک نمى‏شود، و با بشر مقایسه نمى‏گردد همان کسى که با موسى سخن گفت‏و آیات عظیمش را به او نشان داد اما بدون اعضاء و زبان و کام.
اى کسى که خود را براى توصیف پروردگار به زحمت انداخته‏اى، اگر راست مى‏گوئى‏جبرئیل و میکائیل و لشکر فرشتگان مقربین را، همان ها که در بارگاه قدس، همواره در رکوع و سجودند، توصیف کن! فرشتگانى که عقلشان از اینکه احسن الخالقین را در حدى‏محدود سازد، در گرداب حیرت فرو مانده(زیرا)کسى را مى‏توانى با توصیف درک کرد که داراى شکل و اعضاء و جوارح است، و کسى را مى‏توانى با صفات شناخت که محدودباشد و در حد معینى عمرش سپرى شود پس معبودى جز او نیست که با نور خویش هر ظلمتى‏را روشن ساخته، و با تاریکی هائى که مى‏آفریند، هر نورى را در ظلمت فرو مى‏برد!


توصیه به تقواى بندگان خدا!شما را به تقوا و پرهیزکارى در برابر خدا سفارش مى‏کنم، همان‏خدائى که لباس هاى فاخر را به شما پوشانده، و معاش و روزى را به فراوانى به شما ارزانى‏داشته است. اگر راهى به سوى بقاء یا جلوگیرى از مرک وجود داشت‏حتما "سلیمان بن داود" آن را در اختیار مى‏گرفت چرا که خداوند حکومت‏بر جن و انس را همراه نبوت و مقام بلند قرب‏و منزلت الهى به او عطا کرد.اما آنگاه که پیمانه روزى او پر شد و مدت زندگیش کامل گشت‏تیرهاى مرک از کمان فناء به سوى او پرتاب شد و دار و دیار از او حالى گردید!، خانه‏ها و مسکن هاى او بى صاحب ماندند، و آنها را گروهى دیگر به ارث بردند.(درهرحال) براى شما در تاریخ قرون گذشته درس هاى عبرت فراوانى وجود دارد.
"کجایند عمالقه"؟و کجایند فرزندان آنها؟کجا هستند"فرعونها" و فرزندانشان؟
اصحاب شهرهاى‏ "رس‏"، همانها که پیامبران را کشتند و چراغ پر فروغ سنن آنها را خاموش‏و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند، کجایند؟...کجایند آنها که با لشکرهاى‏گران به راه افتادند و هزاران نفر را هزیمت دادند، سپاهیان فراوان گرد آوردند و شهرهابنا نهادند؟


قسمتى دیگر از این خطبه‏درباره مهدى(ع): زره ‏"دانش‏" را بر تن پوشانده،و با تمامى آداب،با توجه و معرفت و آمادگى،آنرافرا گرفته،حکمت گمشده او است که همواره در جستجوى آن است،و نیاز او است که درطلبش پرس و جو دارد،به هنگامى که اسلام غروب می کند و همچون شترى که از راه رفتن، مانده بر زمین قرار مى‏گیرد و سینه‏اش را به آن مى‏چسباند او پنهان خواهد شد(تا زمانى که فرمان‏الهى براى قیامش فرا رسد)او باقى مانده‏اى است از حجت هاى خدا و خلیفه و جانشینى است ازجانشینان پیامبران!
سپس امام فرمود:

اى مردم!من مواعظ و پند و اندرزهائى را که پیامبران براى امتشان بازگو کرده‏بودند در میان شما نشر دادم و وظیفه‏اى را که اوصیاى پیامبران نسبت‏به امت آن‏هابعد از مرگشان داشتند، در مورد شما به انجام رساندم،با تازیانه‏ام شما را ادب کردم‏ولى به هیچ صراطى مستقیم نشدید، و با نواهى پروردگار شما را به پیش راندم ولى جمع‏نشدید خدا خیرتان دهد!آیا منتظرید پیشوائى جز من با شما همراه گردد؟و راه حق را به‏شما نشان دهد؟آگاه باشید آنچه از دنیا روى آورده بود پشت کرده،و آنچه پشت کرده بودروى آورده است، و بندگان نیکوکار و برگزیده خدا آماده رحیل گردیده‏اند،و کمى از دنیاى فانى را با آخرت‏که در آن فنا نیست معاوضه کردند،راستى برادران ما که خونشان در صفین ریخت اگرامروز زنده نیستند چه زیان دیده‏اند،خوشا به حالشان که نیستند تا از این لقمه‏هاى گلوگیربخورند!و از این آبهاى ناگوار بنوشند!به خدا سوگند آنها خدا را ملاقات کردند و پاداششان‏را داد و آنها را بعد از«خوف‏»در سراى‏ "امن"خویش جایگزین ساخت.
کجا هستند برادران من؟ همانها که سواره به راه مى‏افتادند و در راه حق قدم بر مى‏داشتند؟ کجاست عمار؟ کجاست‏ ابن تیهان؟ و کجاست‏ ذوالشهادتین؟ و کجایند مانند آنان از برادرانشان که پیمان بر جانبازى بستند و سرهاى آنها براى ستمگران فرستاده شد؟!
آنگاه دست‏به محاسن شریف زد، مدتى بس طولانى گریست، پس از آن فرمود. .....

 

پایان پیام/

کد خبر 174541

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha