ولایت فقیه رعایت احکام اسلام است نه دیکتاتوری

مسأله ولایت‌مطلقه یکی از شبهات شایع چند دهه اخیر است، از اول کسانی که نه علاقه‌ای به اسلام داشتند و نه به حکومت اسلامی، گفتند ولایت‌فقیه دیکتاتوری است این جا امام فرمود اگر ولایت فقیه نبود دیکتاتوری می شود.

خبرگزاری شبستان: ولایت فقیه مفهومی است که اسلامی بودن یک حکومت و حرکت کردن جامعه در مسیر قرآن و عترت (ع) با آن معنا می یابد. ضرورت واکاوی این مفهوم که از دوران غیبت امام عصر (عج) بروز و ظهور یافته و امروز تنها در نظام اسلامی ایران تجلی حقیقی دارد در سلسله مباحثی از زبان آیت الله مصباح یزدی مطرح می شود.

 

"مسأله ولایت‌مطلقه، یکی از شبهات شایعی است که در این چند دهه مطرح شده است. شاید کسانی از روی اشتباه تردید کرده باشند یا انکار، اما قطعا کسانی از روی غرض و در واقع برای سست کردن پایه ولایت‌فقیه این شبهات را مطرح می‌کنند، ولی ما به انگیزه‌های افراد کاری نداریم. برای ولایت‌مطلقه دست‌کم سه جور معنا تصور می‌شود تنها تصور هم نیست کسانی هم گفتند، اما معنای صحیح این کلمه و علت این که بزرگانی امثال حضرت امام آن را مطرح کردند یک اختلافی است که بین بعضی از فقهای بزرگ در مقام بحث پدید آمده است. این نکته را هم این‌جا عرض کنم که دأب بزرگان ما این بوده که در مقام بحث فقهی، کاملا طرفین بحث را تا آن جا که می‌شده تقویت کنند در مقام بحث، به شبهه خیلی میدان می‌دادند و هم‌چنین به نظر مخالف، هرچند که خودشان خیلی در عمل معتقد به این حرف نبودند. من این چند سالی که خدا توفیق داد درس‌های بزرگانی امثال مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی و حضرت امام و بعضی دیگر از بزرگان را درک کردم با مصادیقی مواجه بودم که در مقام بحث یک چیزهایی را می‌فرمودند، تقویت می‌کردند، ولی فتوایشان این نبود. اخیرا هم در خدمت یکی از اعاظم بودم. مطلبی را گفتند. من سوال کردم که آقا فتوایتان هم همین است؟ ایشان فرمودند نه. دأب بزرگان این است که مسأله‌ای را بحث می‌کنند برای این که خوب حلاجی بشود.
اجمالا یک بحثی است که در ظاهر از کلمات شیخ انصاری در مکاسب استفاده می‌شود. ایشان برای مسأله ولایت‌فقیه بالاترین دلیل را این می‌داند که ما علم داریم که بعضی از احکام شرعی را شارع راضی نیست که بر زمین بماند. قطع داریم که شارع می‌خواهد این‌ها اجرا بشود. اجرای این‌ها هم یا باید به وسیله فقیه باشد یا غیر فقیه. اگر غیرفقیه باشد ما ایمن نیستیم که اشتباه کند. عادتا احتمال خطایش زیاد است، پس باید متصدی آن فقیه باشد؛ البته علاوه بر تفقه باید تقوا هم داشته باشد تا اطمینان بیابیم همان‌طور که می‌فهمد همان طور هم عمل می‌کند. به‌هرحال، نتیجه گرفته است که این ولایتی که ما برای فقیه اثبات می‌کنیم در همان چیزهایی است که یقین داریم که شارع به ترک آن راضی نیست. حالا این را بنده اضافه می‌کنم چیزی که در اصطلاح ما مرسوم است می‌گوییم امورحسبیه . امور حسبیه چیزهایی است که می‌دانیم شارع راضی نیست ترک بشود یعنی راضی نیست که مثلا ایتام بی‌سرپرست بمانند. یک کسی را حتما شارع می‌خواهد که به امور این‌ها رسیدگی کند، می‌گوییم این جا فقیه باید متصدی این امور بشود و این اموال را مدیریت بکند و امثال این مسایل. لازمه‌اش این است که فقط ولایت برای فقیه در آن اموری باشد که قطع داریم که شارع مقدس به ترکش راضی نیست، اما در مواردی که شک داشته باشیم مثلا فرض کنید در امور حکومتی که در جوامع فعلی محل بحث ماست مثلا می‌گویند یک جایی را برای فضای سبز بگذارند. شهرداری‌ها تأکید می‌کنند میدانی باشد خیابان‌ها توسعه پیدا کند، گاهی برای ضرورت است گاهی هم برای زیبایی شهر، برای این که شهر اسلامی مرکز اسلامی دنیا، قم فرض کنید، زیبا باشد و دیگرانی که می‌آیند این‌جا از دیدنش بدشان نیاید خوب است که میدان‌های زیبا داشته باشد. لازمه این کار این است که گاهی در اموال مردم تصرف شود یا جلوگیری شود از این‌که در آن‌جا بنایی بسازند، ولی اگر گفت نمی‌خواهم بفروشم، چه کار کنیم؟
حالا سوال این است که آیا در یک چنین جایی فقیه می‌تواند بگوید چند تا خانه را خراب کنید تا برای زیبایی شهر فضای سبز ساخته شود؟ این اندازه هم ولایت دارد فقیه یا خیر؟

 

ولایت مطلقه یعنی حق تصرف در اموری که حاکم شان دارد
ولایت مطلقه می‌گوید بله. هرکاری شأن حاکم است و حاکم این کار را برای شهر لازم می‌داند، فقیه هم حق دارد در آن جا دخالت کند حتی اگر برخلاف رضایت صاحبش هم باشد می‌تواند این کار را انجام بدهد. اگر شهرهای اسلامی زیبا نباشند ما در مقابل کشورهای کفر سرشکسته هستیم این باعث وهن اسلام می‌شود. می‌گویند مسلمانان این قدر کثیفند، این قدر آلوده‌اند، شهر خودشان را هم بلد نیستند اداره کنند. چون شأن حاکم این است که این کار را بکند، فقیه ولایت دارد که در این‌جا هم دستور بدهد خانه‌ها را خراب کنید و فضای سبز ایجاد کنید. این معنای ولایت مطلقه است. در مقابل آن، ولایت مقید یعنی فقط در جایی که ما یقین داریم شارع به ضرورت لازم می‌داند این کار را و به ترکش راضی نیست. این یک اختلافی است ظاهر فرمایش شیخ انصاری در مکاسب این حرف است با این‌که ادعا کردند ایشان بعدا از این نظرشان برگشتند. ظاهر آن چه از مکاسب استفاده می‌شود این است که ولایت‌فقیه در همان حدی است که ما یقین داریم که شارع راضی است و در امور مشکوک جاری نیست، اما آن کسی که قائل به ولایت مطلقه است می‌گوید: در آن‌چه عقلاً شأن حکومت است و حاکم حق دخالت دارد، فقیه حق دارد در آن‌جا حکم کند. این معنای ولایت‌مطلقه در مقابل ولایت مقیده است. یعنی مقید به موارد اضطرار و ضرورت. ولایت‌مطلقه این قید را ندارد؛ هر جا شأن حاکم است فقیه حق تصرف دارد.

 

ولایت فقیه رعایت احکام اسلام است نه دیکتاتوری
بعضی آمده‌اند از این مسأله دو تفسیر غلط ارائه داده‌اند. از اول کسانی که نه علاقه‌ای به مسائل اسلامی داشتند و نه به حکومت اسلامی، گفتند این مسأله ولایت‌فقیه دیکتاتوری است ولایت‌فقیه یعنی هر چه فقیه می‌گوید بی‌چون چرا باید قبول کرد و این معنایش دیکتاتوری است. این جا بود که اگر یادتان باشد امام فرمود اگر ولایت‌فقیه نباشد دیکتاتوری می‌شود. ولی‌فقیه همیشه احکام اسلام را رعایت می‌کند مصالح مسلمین را رعایت می‌کند نه منافع شخصی خودش را. دیکتاتور کسی است که به دلخواه خودش دستور بدهد. فقیه اگر به دلخواه خودش دستور بدهد و خلاف حکم شرعی باشد با همان دستورش از ولایت ساقط می‌شود. معنایش دیکتاتوری نیست فقیه حتما باید احکام شرعی را طبق فقاهتی که دارد عمل کند؛ پس این معنای ولایت‌فقیه به معنای دیکتاتوری غلط است. یک معنای جدید و رسواتر از این هم مطرح کرده‌اند. بنده این را چند سال پیش خودم از بعضی مسئولان وقت کشور شنیدم؛ آن هم به عنوان تمجید از امام، گفتند ما در سابق یک ولایت عامه داشتیم و یک ولایت خاصه، در کتاب‌های فقهی اهل‌سنت هم مطرح می‌شد که حاکم اسلامی بر عامه امور مسلمین ولایت دارد. یعنی همین چیزهایی که در حوزه حکومت قرار می گیرد این ولایت عامه است نه مطلقه. این بحث بود که آیا فقیه در عموم موارد حکومت دخالت می کند یا نه تنها موارد خاصی است، اما ولایت‌مطلقه از ابتکارات امام است یا به تعبیر دیگری امام درست کرده است؛ البته آن‌ها تعبیر مؤدبانه به کار می‌بردند و به خاطر مقاصد خودشان می‌گفتند این چیزی است که امام آورده، این از افتخارات امام است.
معنای این جمله این است که احکامی که ولی فقیه صادر می‌کند مقید به اسلامی بودن نیست؛ ولی‌فقیه می‌تواند حکمی برخلاف اسلام صادر کند و این را دستاویز قرار دادند برای این که خودشان هر جوری می‌خواهند با احکام اسلام بازی کنند. این از اکاذیب عالم است و خلاف نصوص فرمایشات امام است. این چیزی است که این‌ها درست کردند برای این‌که اسلام را از بین ببرند چون خودشان معتقد به احکام اسلام نبودند همان‌طور که الان هم کسانی همین‌گونه‌اند اما جرأت ابراز آن را ندارند.

 

ولایت مطلقه در برابر ولایت مقیده
به هر حال این هم معنایی بود که این‌ها ارائه می‌کردند که ولایت‌مطلقه یعنی مطلق از موافقت با اسلام، شرط این ولایت هم این نیست که حکمش حکم اسلامی باشد، ضد اسلام هم که باشد این ولایتش معتبر است! یعنی اسلام آمده تجویز کرده حکم ضد اسلام را. این از اکاذیب عالم است و از القائات شیطان برای نابود کردن اسلام و ولایت‌فقیه است. این‌ها همه‌اش غلط است. ولایت مطلقه در مقابل آن ولایت مقیده است. اولا در مسائل سیاسی اجتماعی جاری است نه مسائل تکوینی و ربطی به تکوینیات ندارد یعنی همان ولایت شرعی اعتباری قانونی است که برای فقیه ثابت است، و مقید به موارد اضطرار نیست، و در سایر مواردی هم که شأن حاکم دخالت در آن است می‌تواند دخالت بکند هرچند ضرورتی نباشد. این معنای مطلق بودن است و آن دو معنای دیگر غلط است و از القائات شیاطین است، لعنهم‌الله."

شایان ذکر است، مطالب مرتبط با ولایت فقیه از لسان آیت الله مصباح یزدی به صورت هفتگی در سرویس اندیشه خبرگزاری شبستان منتشر می شود و علاقه مندان به این بحث می توانند با جستجوی موضوعی از طریق واژه ولایت فقیه در این سرویس سلسله مطالب مرتبط با این موضوع را دنبال کنند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی
ادامه دارد/
 

کد خبر 164257

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha