به گزارش خبرگزاری شبستان، هفتاد و دومین شماره ماهنامه فرهنگ، هنر و ادبیات مقاومت با عنوان "امتداد" به صاحب امتیازی مؤسسه فرهنگی هنری طلایه داران نور آفاق، سردبیری رضا مصطفوی و مدیرمسئولی جواد پاسبانیان منتشر شد. "ردپای مهدویت در هنر انقلاب گم شده است"، "گرفتاری های هنر انقلاب"، "مقصود تویی، بستن روزنامه بهانه"، "ژنرال ۲۶ ساله سپاه خمینی"، "درختان آلواتان"، "کوتاه تر از سروهای انقلاب"، "این جا هزار مرتبه در خون نشست" و "سینمای غرب، صنعتی برای تبلیغ ظهور منجی کتاب مقدس" مهم ترین مطالب این شماره امتداد را تشکیل می دهند.
در یکی از مطالب این اثر با عنوان "قبله از این طرف است"، مطالب و رهنمودهای مقام معظم رهبری در روزهای گذشته را می خوانیم؛ ما افتخار می کنیم که در این دنیای مادی، پرچم حاکمیت قرآن و اسلام را اول ما بلند کردیم. پای این داعیه ی بزرگ هم ایستاده ایم، زحماتش را هم تحمل کرده ایم و نشان دادیم که اگر ملتی صبر کند، تحمل کند، استقامت کند، نه فقط دشمن را ناکام خواهد کرد، بلکه پیشرفت خواهد کرد، این اتفاقی است که در کشور ما افتاده است.
"راهیان نور در دل یک روستا" عنوان بخشی از این شماره امتداد است که به گزارشی از "کله کاشان" تنها روستای صاحب مزار شهدای گمنام اختصاص دارد.
در بخشی از این گزارش می خوانیم: "ما در روستا 3 مفقود داریم. همان جایی ماندند که جان دادند و دوست داشتند بمانند. من هم دوست دارم که خدا قبولشان کند. یکی شان 17 و دیگری 18 ساله بود. هر جا که هستم راضی ام به رضای خدا. اگر آن قدر قوی نبودند که به عباس(ع) و علی اکبر(ع) اقتدا کنند، به طفل 13 ساله امام حسن(ع) اقتدا کردند؛ قاسم(ع)... اما سردار! حالا بعد از چندین سال، دیگر فرسوده شده ام. ما می خواهیم که چند تا شهید گمنام برای روستا بگیریم.»
"پابرهنه ای که چهار روز نخوابید" عنوان بخشی از این ماهنامه است که به خاطراتی از سردار شهید "محمد نصراللهی" جانشین ستاد لشکر ۴۱ ثارالله اختصاص دارد.
"یک شب پدر پرسید: "راستی! شما نمی دانید محمد در سپاه چه کار می کند؟" همگی شانه هایمان را بالا انداختیم. علی اصغر گفت: "من تا حالا چند بار از خودش پرسیده ام، همیشه هم یک چیز گفته." گفتم: "خوب است که لاأقل به تو گفته. حالا کارش چی هست؟" گفت: "هر وقت ازش پرسیدم توی سپاه چکار میکنی، جواب داد: در لباس سپاه همه یکی هستند از فرمانده گرفته تا آشپز و راننده و غیره."
"حاج حسین، آهنگری که فرمانده شد" عنوان روایتی پر افت و خیز از زبان "علی امانی" بیسیم چی شهید "حاج حسین بصیر" قائم مقام "لشکر خط شکن ۲۵ کربلا" است.
علی امانی 14 ساله بود که عازم جبهه شد و در تمام سال های جنگ، حضوری فعال داشت. گلوله ها و ترکش های زیادی بر پیکرش نشست و بیش از پنج بار شیمیایی شد. بخشی از حافظه علی آقا به خاطر عوارض شیمیایی پاک شده است.
"حاج حسین گفت: بچه ها! ما این جا جمع شده ایم که به تکلیفمان عمل کنیم. هر کس که می تواند توی این گردان خدمت کند، ما در خدمتش هستیم. هر کس هم که نمی تواند، همین حالا بگوید. ما مأموریت های سختی در پیش داریم."
"این جا هزار مرتبه در خون نشست"، روایتی است از مظلومیت و سرافرازی مردم باختران.
"نامش باختران بود، جنگ که تمام شد نامش را کرمانشاه گذاشتند. نام مهم نیست؛ چه باخترانی که رزمنده ها خوب می شناختند و چه کرمانشاهی که امروزی ها آن را بهتر می شناسند. مهم این است که خیلی حرف ها درباره آن ناگفته مانده و هاله ای از مظلومیت و گمنامی آنرا فرا گرفته است. آن روزها خیلی از رزمنده ها تصور می کردند که باختران محل گذر یا استراحت موقت تیپها و لشکرهای سپاه و ارتش است و اهالی آن فقط حکم میزبانی از آن ها را دارند. باختران سال های ۵۸ تا ۶۷ را باید ار سر انصاف و ارادت نگاه کرد."
"غربت و مظلومیت این جا باور کردنی نیست" عنوان نگاهی است گذرا به مبارزات گروه های تجزیه طلب در غرب کشور پس از انقلاب."
درختان آلواتان، کوتاه تر از سروهای انقلاب (چگونگی پاک سازی جنگل آلواتان از دست ضد انقلاب)؛ دو سال در انتظار شهادت، عنوان وصیتنامه شهید ناصر کاظمی فرمانده سپاه کردستان است. در بخشی از وصیتنامه این شهید عزیز می خوانیم: "برای اینکه در این دنیای زودگذر کرفتار انحراف نفس نشوید، همیشه به یاد خدا باشید. ماهی یکبار به قبرستان شهدا بروید و درس مبارزه و ایثار و گذشتن از دنیا و پیوستن به شهدای صدر اسلام را فرا گیرید. از اختلافات داخلی به خاطر رضای خدا و خون شهدای انقلاب اسلامی بپرهیزید."
خدمات متقابل فرهنگ و انقلاب اسلامی، گرفتاری های هنر انقلاب، ساده های صریح و صمیمی و دل نوشته ها، از دیگر عناوین این شماره از امتداد است.
شایان ذکر است، شماره هفتاد و دوم "ماهنامه امتداد"، در تیرماه سال ۱۳۹۱، به قیمت ۱۲۰۰ تومان، به صاحب امتیازی مؤسسه فرهنگی هنری طلایه داران نور آفاق منتشر شد.
پایان پیام/
نظر شما