خبرگزاری شبستان: فرا رسیدن لیالی قدر که بنابر نص صریح قرآن از هزرا ماه برتر است فرصتی را فراهم کرد که به برخی نظارت علامه طباطبایی فلیسوف و مفسر بزرگ معاصر اشاره کنیم.
علامه طباطبائی (ره) در تفسیر گرانمایه المیزان ذیل آیات سوره قدر و نیز دخان به برخی از نکات حکمت آموز شب قدر اشاره کرده است. ایشان ذیل آیات سوره قدر می آورد:
" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ" ضمیر در" انزلناه" به قرآن برمىگردد، و ظاهرش این است که: مىخواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضى از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگى است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجى است.
بنابر اعتقاد علامه طباطبائی قرآن به دو شیوه دفعی و تدریجی نازل شده است.
آیات اول سوره دخان صراحت دارد بر اینکه کل قرآن را در شب قدر نازل کردیم یعنی این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
در مقابل نزول دفعی، نزول تدریجی است که در طول 23 سال رسالت نبی اکرم (ص) بوده است. بر اساس حوادث و شرایط خداوند متعال آیات را بر پیامبر نازل می کرد تا نور هدایت مردم باشد. علامه طباطبائی در خصوص نزول تدریجی آورده است:
« قرآن کریم دو جور نازل شده، یکى یکپارچه در یک شب معین، و یکى هم بتدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه" وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا" »
و قرآنی که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی؛ و آن را بتدریج نازل کردیم.
این ایه نزول تدریجى آن را بیان مىکند، و همچنین آیه زیر که مىفرماید:" وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا"
و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟!» این به خاطر آن است که قلب تو را به وسیله آن محکم داریم، و (از این رو) آن را بتدریج بر تو خواندیم. (سوره فرقان، آیه 32).
تعیین شب قدر...
مسئله دیگری که در باب شب قدر مطرح است، تعیین شب قدر است. روایات فراوانی دال بر وقوع شب قدر در ماه مبارک رمضان وجود دارد. اما آیا آیه ای دال بر این موضوع داریم که شب قدر در شب های ماه رمضان است؟ علامه طباطبائی باور دارد که آیه ای در اثبات این موضوع داریم اما آیه ای بر اثبات اینکه کدامین شب از شب های ماه رمضان شب قدر است، نداریم.
وی می گوید: «و در کلام خداى تعالى آیهاى که بیان کند لیله مذکور چه شبى بوده دیده نمىشود بجز آیه" شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ" « سوره بقره، آیه 185» که مىفرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم مىشود شب قدر یکى از شب هاى ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شبهاى آن است در قرآن چیزى که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده مىشود"
چرا آن را قدر نامیدند؟
مسئله مهم دیگری که ذهن اندیشمندان و مفسران را به خود مشغول داشته است وجه تسمیه شب قدر است. چرا شب قدر را قدر نامیده اند. علامه طباطبائی در این باره می گوید:
«در این سوره آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازهگیرى است، پس شب قدر شب اندازهگیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مىکند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر مىسازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است بر این معنا دلالت دارد:" فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ" ، چون" فرق"، به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعهاى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیرى مشخص سازند».
قدر فقط یک شب نبوده است...
مسئله دیگری که پیرامون شب قدر مطرح می شود، تکرار و عدم تکرار شب قدر است. آیا شب قدر منحصر به زمان نبی اکرم (ص) که قرآن به قلب ایشان نازل شده است، می شود یا آنکه شب قدر قابل تکرار است؟
علامه طباطبائی در این باره معتقد است: «قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر مىشود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیرى و مقدر مىشود.... پس وجهى براى تفسیر زیر نیست که بعضى کرده و گفتهاند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبى بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمىشود. و همچنین تفسیر دیگرى که بعضى کرده و گفتهاند: تا رسول خدا (ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار مىشد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد. ..»
در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت آورده که گفت: به رسول خدا (ص) عرضه داشتم یا رسول اللَّه آیا شب قدر شبى است که در عهد انبیاء بوده و امر بر آنان نازل مىشده و چون از دنیا مىرفتند نزول امر در آن شب تعطیل مىشده است؟ فرمودند: نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.
علامه طباطبائی در جای دیگر آورده است:
«از ظاهر لفظ آیه (فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ در آن شب هر امری بر اساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا میگردد. چنین برمىآید که شب مزبور یکى از شبهایى است که در روى زمین دور مىزند، و از ظاهر جمله" فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ" با در نظر داشتن اینکه صیغه مضارع (یفرق) استمرار را مىرساند، فهمیده مىشود که شب مزبور همواره در روى کره زمین تکرار مىشود. و از ظاهر جمله" شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ" چنین برمىآید که مادامى که ماه رمضان در کره زمین تکرار مىشود، آن شب نیز تکرار مىشود، پس نتیجه مىگیریم که شب مزبور همهساله تکرار مىشود، و در هر سال قمرى در ماه رمضان همان سال یک بار تکرار مىگردد.»
عدم منافات لیله القدر با اختیار آدمی...
مسئله مهم دیگری که پیرامون شب قدر قابل طرح است، تفسیر اعتقاد به اختیار و نفی جبر است. بر اساس دیدگاه جبرگرایانه اگر شب قدر شبی است که در آن تقدیر امور معلوم می شود پس انسان اختیار ندارد، بلکه تقدیر و اندازه امور و حوادث همه در یک شب معلوم شده و اختیار از انسان سلب می شود. علامه طباطبائی (ره) به مخالفت با دیدگاه جبرگرایانه پرداخته و اورده است:
« ... هیچ منافاتى ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدیر، امرى دیگر است، هم چنان که هیچ منافاتى ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولى مشیت الهى آن را تغییر دهد، هم چنان که در قرآن کریم آمده:" یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ" خدا هر چه را که از مقدرات بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مىکند، و کتاب تغییر ناپذیر نزد او است. (سوره رعد، آیه 39).
علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضىها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضى از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضى دیگرش به وقت دیگر موکول گردد....»
علامه طباطبائی (ره) در خصوص مشیت و اختیار و قدرت الهی می گوید:
«از فضیل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روایت کرده که از امام باقر (ع) از معناى آیه" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ" سؤال کرد، فرمودند: در آن شب هر حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد تقدیر مىشود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندى که قرار است متولد شود، و یا اجلى که بنا است فرا رسد، و یا رزقى که قرار است (تنگ و یا وسیع) برسد، پس آنچه در این شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است حتمى، ولى در عین حال مشیت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى کردن مقدرات، العیاذ باللَّه به دست خود دستبند نمىزند...
منظور امام از اینکه فرمود:" ولى در عین حال مشیت خداى تعالى در آنها محفوظ است"، این است که قدرت خداى تعالى همیشه مطلق است، او هر زمان هر کارى را بخواهد مىکند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى کرده باشد، و خلاصه حتمى کردن یک مقدر قدرت مطلقه او را مقید نمىکند، او مىتواند قضاى حتمى خود را هم نقض نماید هر چند که هیچ وقت چنین کارى را نمىکند.»
بهتر از هزار ماه است...
علامه طباطبائی برتری شب قدر را از حیث فضیلت عبادت می دانند. ایشان در تفسیر المیزان اورده اند :
« و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى که مفسرین تفسیر کردهاند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به سوى خدا نزدیک، و به وسیله عبادت زنده کند، و زندهدارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب. و ممکن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده کرد، چون در آنجا شب قدر را پر برکت خوانده، و فرموده:" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ" ....»
«از فضیل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روایت کرده که از امام باقر (ع) از معناى آیه" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ" سؤال کرد، فرمود ...: در آن شب هر حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد تقدیر مىشود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندى که قرار است متولد شود، و یا اجلى که بنا است فرا رسد، و یا رزقى که قرار است (تنگ و یا وسیع) برسد، پس آنچه در این شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است حتمى، ولى در عین حال مشیت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى کردن مقدرات، العیاذ باللَّه به دست خود دستبند نمىزند...
منظور امام از اینکه فرمود:" ولى در عین حال مشیت خداى تعالى در آنها محفوظ است"، این است که قدرت خداى تعالى همیشه مطلق است، او هر زمان هر کارى را بخواهد مىکند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى کرده باشد، و خلاصه حتمى کردن یک مقدر قدرت مطلقه او را مقید نمىکند، او مىتواند قضاى حتمى خود را هم نقض نماید هر چند که هیچ وقت چنین کارى را نمىکند.»
پی نوشت:
ر.ک: ترجمه المیزان، ج20، ص: 561 و ترجمه المیزان، ج18، ص: 197 ).
پایان پیام /
نظر شما